خرید تور تابستان

اسکالونی سزاوار برترین مربی سال

مهدی میرآبی، روزنامه‌نگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت: 

پیش از شروع جام جهانی بازار بنگاه‌های شرط‌بندی و پیش بینیِ تیم قهرمان در اقصی نقاط دنیا و محفل‌های گوناگون بسیار گرم بود. حتی از سوی برخی دانشگاه‌های معتبر با ارائه‌ی داده‌هایی این کار صورت می‌گرفت. برزیل و بعد از آن فرانسه دو تیم مشترکی بودند که در رأس این نتایج قرار داشتند و میلیون‌ها انسانِ عاشق با پرداخت میلیاردها پول حاضر به تحمل هر هزینه‌ی گزافی بودند. در میان همه‌ی این تحلیل‌ها اما پیش بینی و آنالیز یکی از شبکه‌های ورزشیِ اروپا درست از آب در آمد. مجری، شاخص‌ها و ویژگی‌های آرژانتین را بر می‌شمرد و روی تصویر حرف می‌زد. آن کارشناس به “ثبات” آرژانتین اشاره می‌کرد که طی دو سال گذشته دو جام معتبر را فتح کرده بود و بازیکنان “شناخت” خوبی از یکدیگر دارند و این “نظم” به واسطه‌ی “رشدی” بود که طی چند سال در اردوها و تورنمنت‌ها به آن رسیده و حفظ کرده بودند. از به “تعادل” رسیدن آرژانتین در همه‌ی “پست”ها سخن گفت که در گذشته از ضعف‌های جدیِ آرژانتین محسوب می‌شد و مشخصاً به دروازه‌بان آرژانتین اشاره کرد که سنگربان مطمئنی است. و دست آخر به پیش بینی فیفا اشاره کرد که طی سه دوره متوالی ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ به ترتیب اسپانیا، آلمان و فرانسه را قهرمان دانسته بود و باز در این دوره و پیش از شروع بازی‌های جام جهانیِ ۲۰۲۲ قهرمانی آرژانتین را پیش بینی‌کرده بود و در وبسایت خود از طریق یک بازی کامپیوتری از آن رونمایی کرد. با همه‌ی اینها هیچ‌جا و هیچ کس، حتی کارشناسان نکته سنج و تحلیل‌گران و ورزشی نویسان و حتی همین کارشناس شبکه به ویژگی‌ها و قابلیت‌های سرمربی اشاره‌ای نکردند و اگر او را برای آرژانتینِ نام‌دار و بزرگ، کوچک نمی‌دانستند و از ضعف‌های این تیم به شمار نمی‌آوردند در مقابل شخص قدرتمندی هم برای هدایت تیم محسوب نمی‌شد. چنین دیدگاهی دلیل هم داشت زیرا مربیان را به واسطه‌ی کارنامه و رزومه‌ی پربارشان می‌سنجند و همین‌طور آزمون و خطا و تجربه‌ی گذشته‌شان که اسکالونی از آن بی‌بهره بود.

اسکالونی که دوره‌های مربی‌گری‌اش را در اسپانیا گذرانده بود. از سمت دستیاری و بدون یک روز تجربه‌ی مربیگری دست به قمار خیلی بزرگی زد و آرژانتین را در بدترین شرایطِ ممکن (سال ۲۰۱۸ بعد از حذف زود هنگام از رقابت‌های جام جهانی) تحویل گرفت. اما کسی نمی‌دانست چه چیزی درون مغز این انسان است! هر چه بود او به “روش” و “کار” خود ایمانِ راسخ داشت. زیرا اسکالونی از بنیه و هوش بی‌نظیری برخوردار است. آنقدر با قابلیت بالا که نیازی نبود خودش را در جای دیگری و پیش از هدایت آرژانتین به اثبات برساند.

یک سالِ بعد و در آن فرصت کم و تغییر نسل با بازیکنان جدید در رقابت‌های کوپا ۲۰۱۹ حاضر شد. جایی که اولین تورنمنت بین‌المللی و معتبر خود را تجربه می‌کرد. در مرحله گروهی از کلمبیا شکست خورد اما چند روز بعد و در مرحله حذفی همان تیم را با همان نفرات شکست داد. در نیمه نهایی از برزیل (تیم قهرمان) شکست خورد ولی در رده‌بندی، شیلیِ قدرتمند را (که در دو دوره‌ی متوالی جام را در فینال از چنگال آرژانتین ربوده بود) شکست داد و آرژانتین را به مقام سوم رساند. همانجا شمه‌ای از قابلیت و نبوغ خود را نشان داد و سه سال بعد با همان بازیکنان که تعدادی از آنها برای اهالیِ فوتبال ناشناس بودند کاری کرد که رویای میلیون‌ها آدم بود.

در دنیای مربیگری تنها این اسکالونی نیست که در دو یا سه سالِ اول مربیگری و در سن پایین برای یک تیم بزرگ، معتبرترین جام‌ها را کسب می‌کند. هدایت اتلتیکو توسط سیمئونه در ۴۰ سالگی و کسب جام‌های پیاپی برای تیمی که تا پیش از حضور او همیشه در رده‌های چهارم تا هفتم لالیگا جا خوش کرده بود بی شباهت به کار اسکالونی در آرژانتین نیست و همین‌طور تجربه مورینیو با پرتو و قهرمانی در لیگ قهرمانان در سال دومِ حضورش و در سن پایین چهل سالگی نمونه‌ی دیگری است.

این مربیان به واسطه‌ی نبوغی که دارند می‌توانند هر صورت مسئله‌ای را حل کنند و کار آنها شبیه دانشجویانِ مدال‌آور المپیاد جهانی است. که با اولین تجربه در رقابت‌های مهم بین‌المللی از پس مسئله‌های بسیار سخت و پیچیده سربلند بیرون می‌آیند.

اسکالونی نشان داد که مربیِ بسیار “آگاهی” است و تئوریسین و آنالیزور ماهری هم هست که شناخت دقیقی از حریفان به دست می‌آورد. او در جام جهانی و مصاحبه‌های پیش از بازی اذعان داشت که “بر اساس ارزیابی‌هایی که از حریفان دارد تاکتیک‌های تیمی‌اش را انتخاب می‌کند.”

در مرحله گروهی و پس از شکست از عربستان ۵ تغییر در تیم اعمال کرد و همان نفرات عصای دستش تا مراحل پایانی بازی‌ها بودند. در بازی با هلند وقتی دو بر صفر جلو افتادند و در دقیقه ۱۰۰ (بدترین زمان) گل تساوی را خوردند با شهامت و جسارت بالا از فاز دفاع به فاز حمله تغییر تاکتیک داد و فقط بدشانسی و کمک‌های تیرک دروازه باعث شد کار هلند در وقت‌های اضافه تمام نشود. مدیریت کردن تیمی در این لحظاتِ حساس که بعد از دریافت گلِ تساوی به شدت از لحاظ روحی/روانی افت می‌کند بسیار مهم و مؤثر است. اسکالونی می‌دانست که در مراحل پایانی به صخره‌های سختی بر می‌خورد. به همین دلیل برای قرار گرفتن در چنین شرایطی بازیکنان خود را از لحاظ “ذهنی” خوب آماده کرده بود تا بتوانند تاکتیک‌های متنوعی را در هر دقیقه‌ای از مسابقه به اجرا بگذارند. بعد از اتمام بازی و ضیافت پنالتی‌ها باز آرژانتین وارد شرایط متفاوتِ دیگری شد که به نظر می‌رسید بیشتر به سود هلندی‌هاست. سرمربی هلند گفته بود اگر کار به ضربات پنالتی بکشد ما پیروز می‌شویم و علی‌رغم کارشکنی‌ها و جنگ‌های روانی که مدیریت آن بر عهده فنخال بود در نهایت نتوانستند مانع پیروزی آرژانتین شوند.

در بازی با کرواسی، آرژانتین (به دستور سرمربی) عقب نشست تا حریف را به جلو فرابخواند. به واسطه‌ی این تاکتیک توانست در کمتر از ۴۰ دقیقه دو گل به تیمی بزند که برزیل در ۹۰ دقیقه نتوانسته بود دروازه آنها را باز کند.

و در فینال و حساس‌ترین بازیِ ممکن هرگز محافظه کار نشد. بازی را هجومی آغاز کرد و بازی گرفتن از دی‌ماریا در وینگر راست سلاح پنهانی بود که در روز مبادا از آن بهره گرفت.

در کنار شگردهای تاکتیکی، اسکالونی توانسته بود “اتحاد” و “انگیزه”ای مضاعف بین بازیکنان ایجاد کند. این اتحاد با هر برد و در جشن‌پیروزیِ پس از بازی با سرودن ترانه معروفشان به بیرون هم درز می‌کرد و سیگنال مثبتی برای برد در بازی‌های بعد به شمار می‌رفت. گرچه خبر آخرین حضور مسی در این جام جهانی به شکل‌گیریِ این حلقه‌ی اتحاد کمک کرد اما نقش سازنده‌ی سرمربی بسیار برجسته‌تر است. پس باید معترف شد که او روانشناس قابلی هم هست. شاید تا پیش از شروع بازی‌ها کارشناسان این قابلیت‌های اسکالونی را ندیده و نشناخته بودند ولی تحلیل‌گران و مفسرانِ مستقل و زبده‌ی فیفا پی به نبوغ و مهارت او برده بودند.

بنابراین او به درستی شایسته‌ی کسب جایزه بهترین سرمربی سال بود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا