مراد ثقفی در مورد جنبش زن، زندگی، آزادی: شهروند جدیدی بدنیا آمده است
آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: مراد ثقفی با نگاهی امیدوار به تولد شهروندی آزاده پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» اشاره میکند و میگوید: دستاورد این ماجرا به وجود آمدن یکسری انسان آزادهی آگاه به آزادی خودش است که هنوز یک مقدار میترسد. یک شهروند جديدی به دنيا آمده است؛ اين شهروند جديد قرار نيست سوژهی انقلاب هر گروهی بشود.
آقای ثقفی، دانشآموختهی علوم سیاسی از مدرسهی عالی مطالعات اجتماعی پاریس و سردبیر مجلهی «گفتوگو»، در بخش دوم گفتوگوی خود با انصاف نیوز که در ادامه میخوانید به مسائلی چون کنفرانس امنیتی مونیخ پس از اعتراضات جنبش «زن زندگی، آزادی»، ادبیات مخالفین و موافقین، رسانههای فارسی زبان خارج و داخل کشور، نقش و مواجههای که با روشنفکران میشود و در آخر آنچه دستاورد جنبش زن، زندگی، آزادی بوده است، پرداخت.
بیشتر بخوانید: مراد ثقفی: پوزیسیون و اپوزیسیون فکری به حال خود کنند
متاسفانه ما شاهد تنزل بدی بودهایم
انصاف نیوز: در ادبیات مخالفین و موافقین چه در داخل و چه در خارج از کشور ما تملق و چاپلوسی را میبینیم. شما این را احساس میکنید؟ این بیشتر شده است یا کمتر؟
اگر مبنا را این 4 یا 5 ماه اخیر بگذاریم که متاسفانه ما شاهد تنزل بدی بودهایم. من از این اخلاقهای بورژوآزی ندارم که با فحش و ناسزا مشکل خاصی داشته باشم ولی مشکل این مدت اینجاست که ادبیات انگار محدود به همین کلمات شده است. منظورم این است که نه تنها مفهوم جدیدی اضافه نشد بلکه یکسری مفاهیم هم خیلی بیپروا مورد استفاده قرار گرفتند؛ برای مثال همین کلمهی انقلاب. شما حتی با سال 88 قیاس کنید چه به لحاظ جمعیتی و چه به لحاظ یکدستیِ این جمعیت اصلا قابل قیاس نیست.
فیلمی از خانم علینژاد دیدم که با اصرار به رئیس جمهور فرانسه میگوید که باید به این حرکت بگویی انقلاب! این جه رفتار عجیبی است؟! خب بلاخره ماکرون که میداند انقلاب چیست و به چه چیزی انقلاب میگویند. تازه حتی همان انقلاب فرانسه هم جای سوال دارد که آیا میتوان اسم انقلاب را بر آن گذاشت یا فقط صرفا یکسری انقلابیون بودند؟! چون پادشاه که سر جای خود باقی بود و فقط یک مشروطه روی کار آمد.
نمیتوانید بروید کنفرانس امنیتی مونیخ که ساختاری برای آشتی و دیالوگ است و همه را هم مجبور کنید که کمتر از «انقلاب» نگویند
انصاف نیوز: این اشتباه غلوآمیز در ادبیات را در حرفهای مجری بیبیسی در این نشست مونیخ هم به صورت غیرحرفهای دیدهایم.
بله آنها که خیلی غیرحرفهای شدهاند. ما در داخل به قدری فشل عمل میکنیم و رقابت کم است که آنها هم اصلا نیازی نمیبینند که به خود زحمت بدهند.
این کنفرانس مونیخ را سالهای بعد از جنگ جهانی دوم یکسری از روشنفکران آلمان غربی که فکر میکردند که اگر این سیاسیون را رها کنند فردا دوباره یک جنگی علم میکنند، به خصوص که آلمان هم دوتکه شده بود؛ بحران برلین هم وجود داشت؛ سلاح اتمی و… درست کردند. آنهاتصمیم گرفتند یک محلی برای حرف زدن خودشان فارغ از اینکه دولتها با هم حرف میزنند ایجاد کنند که مثلاً اگر روشنفکران آلمان غربی میخواهند با روشنفکران آلمان شرقی حرف بزنند اینجا بتوانند. آنها تصمیم گرفتند محلی درست کنند که عقل در آن فرصت بروز پیدا کند. این کنفرانس اصلا برای آرامش درست شده است؛ برای این درست شده که عقل بر احساسات حکمفرمایی کند و حرف مردم به گوش روسای دولتها برسد. حالا ما رفتهایم آنجا؛ از این فرصت استفاده کنیم که چشم یکدیگر را درآوریم؟! من نمیخواهم تفرعنی در حرفهایم باشد ولی بلاخره سطح باید بالاتر از این باشد. شما که نمیتوانید با این مقاصد بروید کنفرانس امنیتی مونیخ که یک ساختاری برای آشتی و دیالوگ است و همه را هم مجبور کنید که کمتر از انقلاب نگویند.
پیشفرض گفتگو این است که فارغ از آنچه به هم میگوییم حق جای دیگری است
انصاف نیوز: آقای ثقفی شما همیشه بر گفتگو تاکید داشتهاید. وضعیت گفتگو به صورت کلی و بین منتقدین داخلی و حاکمیت را چطور میبینید؟
گفتگو پیشفرض دارد و پیشفرض آن هم این است که فارغ از آنچه به هم میگوییم حق جای دیگری است. گفتگو دو نقطه دارد و اصل آن در نقطهی سوم است. شما اگر این را نپذیرید دیگر نمیتوان اسم گفتگو بر آن گذاشت. اگر این را بپذیریم که حق جای دیگری است آن وقت در هر تعدادی میتوانیم با یکدیگر گفتگو کنیم.
در همین اتفاقات یک عدهای دعوت به گفتگو کردند؛ فکر میکنم خانم منصوری در یادداشتی نوشته بود که نمیشود که شما بیایید و کلی حرف بزنید و در همین فاصله هم سه ماه حزب اتحاد را تعلیق کنید! آخر چه گفتگویی؟! بپذیر که اگر از این صندلی گفتگو برخاستید ممکن است حق را در حرفهای طرف مقابلت ببینی.
علی الاصول در دنیا بین سیاسیون و تکنوکراتها معمولا سیاسیون و بیشتر وارد گفتگو میشوند / جالب است که در ایران به نظر من برعکس است
انصاف نیوز: تصور میکنید که آیا اصلاح طلبان این آمادگی را برای گفتگو دارند؟
من فقط از تجربهی خودم میگویم؛ فهم فراتری ندارم و نمیتوانم تئوریزه کنم. علی الاصول در دنیا بین سیاسیون و بین تکنوکراتها معمولا سیاسیون خیلی گوش شنواتری دارند و بیشتر وارد گفتگو میشوند یا اَدایش را دَرمیآورند ولی به هر حال وارد گفتگو میشوند. درمقابل تکنوکراتها کمتر گفتگو میکنند. جالب است که در ایران به نظر من برعکس است. در ایران اتفاقا کسانی که در حوزهی سیاستگذاری برای حل مشکلات تامین اجتماعی، معلمان، کارگری و… هستند بیشتر حرف گوش میکنند، برعکس سیاستمدارانمان که انگار باد میشوند و دیگر گوش بدهکاری ندارند. در ایران کسانی که کار اجرایی میکنند بیشتر حرف گوش میکنند. شاید به این دلیل که متوجه میشوند یک کله نمیشود رفت تو کار یا اینکه متوجه میشوند اگر اتفاق بدی افتاده فقط یک دلیل ندارد بلکه چند دلیل دارد. اما در مقابل سیاستمدارانند که به محض اینکه اسم و رسمی میگیرند دیگر حرف گوش نمیدهند.
در هیچ دورهای به اندازهی شش ماه اخیر به رسانههای کشورم افتخار نکردهام
انصاف نیوز: برداشت شما از فضای رسانههای فارسی زبان داخل و خارج از کشور چیست؟
من در هیچ دورهای به اندازهی شش ماه اخیر به رسانههای کشورم افتخار نکردهام. به نظرم در این شش ماه رسانههای ما عالی بودند و حیف که اعتماد مردم کم شده بود. هممیهن، اعتماد، شرق، مقالاتی که نوشته میشد و به ویژه در حوزهی سیاسی عالی بودند. در یک دورهای شما رسالت را میخواندی واقعا خوشحال میشدی؛ در دورهی دیگری سلام اینطور بود خدا را شکر میکردیم که ظاهرا جامعه زنده است ولی بعد دیگر افتاد در این گیرودار بازیهای سیاسی و بستن و … که دیگر روزنامه میشود محل دعوا؛ روزنامه دیگر روزنامهی خبری نیست.
اما این شش ماه اخیر رسانهها واقعا خوب بودهاند؛ تیترهایی که میزنند؛ تحلیلهایی که میکنند و … واقعا خوب است. به قدری خوبند که فکرشان از سواد فارسیشان بیشتر است. ممکن است ویرایشش تو ذوق شما بزند ولی محتوای آن حرف خوب و درست است. فقط تعریف و تمجید که نمیخواهیم کنیم میخواهم بگویم واقعا برخلاف آنچه میگویند جامعهی ما جامعهی بسیار قویای است.
انصاف نیوز: به نظر میرسد که کشورهای منطقه و کشورهای غربی روی انقلاب جدیدی در ایران حساب باز کردهاند. برداشت شما چیست؟
من فکر نمیکنم. ببینید در همین اجلاس مونیخ که همه خیلی راحتتر و غیررسمی صحبت میکنند یکی از این سران کشورها گفته بود که مردم ایران صدایشان باید از داخل کشور بیاید.
به هر حال سروصدا زیاد است و عقل فرصت بروز پیدا نمیکند. در داخل هم من واقعا نمیدانم دولت چه میکند. در وضعیت فعلی درست است که مردم نمایندگی ندارند ولی باور کنید دولت هم نمایندگی ندارد یعنی من نمیتوانم بگویم نمايندهی دولت آقای رئیسی است از بس که حرفهای عجیب و غریب میشنوم.
انصاف نیوز: سوالم راجع به تحلیلهایی است که جامعهشناسانی مثل حاتم قادری و اهل فن در مورد اعتراضات ارائه میدادند یا بیانیههایی که از طرف چهرههای سیاسی صادر میشد که توقع میرود تاثیرگذار باشند. به نظر میرسد که اینها برای معترضانی که میخواهند از دوراندیشی سیاسی آنها استفاده کنند هیچ گام بعدیای تصویر نمیکنند. به نظر شما چرا؟ آیا خودتان نظری دارید؟
اولا فکر نمیکنم همه را بشود یک کاسه کرد. دوستان جامعه شناس ما مثل آقای قادری و امثالهم سالهاست در یک پارادایمهای دیگری سر میکنند. جدا از اینها به نظر من صحبتهای آقای خاتمی و آقای موسوی زمین تا آسمان فرق داشت. وجه پلتفرمی صحبتهای آقای خاتمی واقعا قویتر بود.
تنها راه ما انتخابات آزاد است
انصاف نیوز: وجه اشتراکشان به نظر این بود که جفتشان نصیحتالملوکانه بود و هیچ یک گام بعدی را برای مردم ترسیم نکردهاند.
غیر از این بیانیهها هم حتی بسیار این حرفها گفته شدهاند. بسیاری گفتند که انتخابات آزاد برگزار کنید؛ عفو بدهید و… همهی این حرفها گفته شده ولی به نظرم تنها راه ما انتخابات آزاد است. کسانی که صحبت از قانون اساسی و این قسم حرفها میکنند یک مقدار از سیاست دورند. سیاست که فقط رینگ بوکس نیست؛ اینطور نیست. نمایندگان مردم باید معلوم شوند بعد اینها در حوزههای مختلف از جمله منافع ملی تصمیم بگیرند؛ مثلا الآن آیا واقعا مردم ما راضیاند که در این شرایط خصم همهی دنیا باشیم؟! تا زمانی که نمایندگان مردم انتخاب نشوند که نمیشود کاری کرد حالا ما بیاییم قانون اساسی دیگری هم بنویسیم.
من نمیگویم قانون اساسی مهم نیست ولی کدام قانون اساسیای که اینطور نوشته شد دردی را دوا کرد؟ این نوشتن یک رویهای دارد. قانون اساسی مشروطه برای ما مشروطه آورد؟! قانون اساسی تغییر سلطنت برای ما نوع دیگری از سلطنت اقتدارگرای قاجار را آورد؟! تغییر قانون اساسی توسط محمدرضا پهلوی آیا باعث افزایش اقتدار او شد؟! آیا به قانون اساسی جمهوری اسلامی عمل شد؟! شوراها از جمله شوراهای کارگری، شوراهای معلمان و… رکن چهارم قدرت در قانون اساسی ما هستند کجا به چنین قدرتی اهمیت داده میشود؟! قانون اساسی هم عوض کنید تا زمانیکه نمایندگان مردم راه پیدا نکنند نمیشود کاری کرد پس اول باید به این مورد رسیدگی کرد.
باید برگردیم به بازسازی حاکمیت مردم، حاکمیت مردم هم در جوامع پیچیدهای مثل ما فقط از راه انتخابات آزاد ممکن است. اینجاست که ما میفهمیم آیا اصلاحطلب، اصولگرا واقعا تمومه ماجرا یا اینکه خیر، هنوز هستند کسانی که دنبال درست کردن مسائل به صورت اصلاحی هستند و کسانی هم هستند که میخواهند یکسری اصول حفظ شود.
انصاف نیوز: مثل فوتبال ایران در جام جهانی که زمان پخش آن خیابانها خلوت شده بود ولی جوری بود انگار مردم خجالت میکشیدند ابراز کنند.
بله متوجهم انگار که میخواستی جنایتی کنی اگر از تیم ملیات که با این سربلندی به جام جهانی رسیده بود حمایت کنی. ببینید اصلا یک رکن مهم دموکراسی عشق به میهن است. شما تا زمانی که میهنت را تعریف نکنی نمیتوانی تعریفی از دموکراسی هم داشته باشی. وقتی میگویند مردم و مردمسالاری منظور از این مردم هممیهنان شما هستند.
این افرادی که پرت و پلا میگویند از قبیل همین حرفهایی که راجع به فوتبال میگفتند در همه جای دنیا هستند ولی هیچ کجای دنیا براساس این جمعیت تصمیم نمیگیرند یا نظر نمیدهند.
در اپوزیسیون هم کسانی هستند که حرفهای حسابی میزنند
محدودیم به آنچه در رسانهها پررنگ میشود
من برای تحلیل سیاسی خیلی روی خارج حساب نمیکنم هرچه هست همینجاست
انصاف نیوز: آقای ثقفی ما قبول داریم در یک ساخت توسعه نیافته حاکمیت، نهادهای اجتماعی، مردم و… ضعیف هستند و نمیشود انتظار داشت که اپوزیسیون ما معدل خیلی بالاتری از جامعه داشته باشد اما به نظر میرسد که نهادهای اجتماعی به شکل عجیبتری ضعیف شدهاند و اتفاقا نهادهایی که یک ربطی به حاکمیت داشتهاند بهتر توانستهاند حرف بزنند.
ببینید در همان اپوزیسیون خارج هم یک عدهای مثل جمهوریخواهان حرفهای عاقلانهای میزدند و خیلی هم فشار نمیآوردند که بروند جلوی تلویزیون یا که بفرستندشان مونیخ و از این قسم حرفها. یعنی ما یک مقدار محدودیم به آنچه پخش میشود و توسط رسانهها پررنگ میشود و الا که کسانی هم هستند که حرفهای حسابی میزنند اما در رسانهها پررنگ نمیشوند. به هر حال من برای تحلیل سیاسی خیلی روی خارج حساب نمیکنم هرچه هست همین جاست.
اما در این مدت ببینید مثلا مطبوعات ما واقعا خوب عمل کردهاند. شما کی تا به الان چنین موضع گیری شفاف و رادیکالی راجع به آزادی از کارگزاران دیده بودید؟! خب این مهم است.اگر منظورتان این است که آنان که تجربهی دولتمردی داشتهاند حالا عاقلانهتر و بهتر رفتار میکنند؛ بله همین طور است.
از تمام کسانی که به روشنفکران ایراد میگیرند خیلی میترسم
در کل تاریخ دنیا آدمهایی که از روشنفکران ایراد میگیرند بیشتر طرفدار استبداد هستند
انصاف نیوز: منظورم این بود که روشنفکران در این جامعه کوتاهی میکنند. هنوز در بازار ایران کتابهای قابل اعتنای خوب وجود دارد؛ هنور رسانههای مستقل وجود دارند و نمیشود گفت که همه چیز سانسور میشود اما جامعهی روشنفکری کمکی به این فضا نکرده است.
من از تمام کسانی که به روشنفکران ایراد میگیرند خیلی میترسم. اصلا در کل تاریخ دنیا آدمهایی که از روشنفکران ایراد میگیرند بیشتر طرفدار استبداد هستند. آخر این جامعهی روشنفکری ایران چه باید میکرد که نکرد؟! حرف شما خیلی کلی است. تنها نقدی که میتوان به جامعهی روشنفکری ایران وارد کرد این است که همواره طرفدار دموکراسی نبوده است؛ بالا و پایین داشته است. اگر کاری نکرده بود که از دانشگاهها بیرونش نمیکردند؛ اگر کاری نکرده بود که اینقدر مهجور نمیماند. نخیر عملکرد روشنفکری ایران بسیار هم خوب بوده.
در ادوار پیشین خیلی به روشنفکری بها داده شد، اینها هم به ریش گرفتند؛ یعنی مثلا انقلاب ایران به جلال آلاحمد ارتباط داده شد. جلال آلاحمد یک میلیونیوم دلایل انقلاب ایران نبود. دلیل انقلاب در ایران استبداد سلطنتی، نفهمیدن خواستهای جامعه، رشد ناموزون، شهرهای ترکیده، جا ندادن به آدمهایی است که خودشان تربیت کرده بودند و به دانشگاه فرستاده بودند، مریضی شاه، اطرافیان بیمغز فرح و در مقابل قدرت بسیج روحانیت، شبکهی مساجد و آدمهایی است که هیچ جای دیگری جز اینجا ندارند و… آلاحمد یا شریعتی این بین چه کاره است؟!
من در همان دوران بزرگ شدم. در کلاس 90نفرهی ما در دبیرستان هشترودی کلا 4 نفر آدم سیاسی بود. یکی از این چهار نفر چریک بود؛ من مترجم بودم؛ یکی دیگر از ما حسینیه ارشاد میرفت و دیگری هم حرفی نمیزد ولی بعدا فهمیدیم کار سیاسی میکرده. کلا 4 نفر بودیم؛ روشنفکری کجا بود؟! مشکل اینجاست که اهمیت آلاحمد و شریعتی را به عنوان روشنفکر دوستان به ریش گرفتند.
انصاف نیوز: شما برج عاج نشینی روشنفکران ما را قبول ندارید؟
کدام برج عاج؟! همه را که از دانشگاهها بیرون کردند.
چند دانشجوی شریف میشناسید که آبونه یکی از این مجلات باشد
این نوع رادیکالیسم آدمهایی که میتوانند حرف عاقلانهای بزنند را از صحنه بیرون میکند
انصاف نیوز: یعنی بین مردم نیستند آقای ثقفی و درکی از خواست واقعی مردم ندارند.
از کجا این را حرف را میآورید و تکرار میکنید؟! از فهم مسائل دینی تا احترام به آزادی تا احترام به حقوق زنان و…. کدام حوزهی مهم اجتماعی هست که روشنفکران ما راجع به آن صحبت نکرده باشند؟! تریبون روشنفکری مجلهی کیان، دنیای سخن، آدینه، گفتگو و … بوده. چه کسی میگوید درکی از خواست واقعی مردم ندارند؟! از کجا این حرف را میآورید؟! اگر منظورتان این است که چرا در اولین شب از بچههای دانشگاه شریف و آن حرفها حمایت نکردهاند؛ بله من میپذیرم که دور از مردمند.
انصاف نیوز: اتفاقا اتفاقی که در شریف افتاد نتیجهی غیبت روشنفکری بود.
اگر منظور از غیبت روشنفکری بیاعتنایی به همان چند مثقال تولید دانش اجتماعی در کشور است، موافقم. دانشجویان ما چقدر کتاب و مجله میخوانند؟! تیراژ مجلات چندتاست؟! شما چند دانشجوی شریف میشناسید که آبونه یکی از این مجلات باشد. اینها فقط میخواهند سریع نظر بدهند.
هنوز هم پرقدرتترین وجه این جنبش همین «زن، زندگی، آزادی» است
شهروند جديدی به دنيا آمده است که قرار نيست سوژهی انقلاب هر گروهی بشود
انصاف نیوز: شما به نوعی روند خواستههای مردم را در این اعتراضات نقد کردید و از عملکرد خوب رسانههای داخلی در این چند وقت اخیر گفتید. به نظر شما همان حرکت رادیکال مردم در خیابانها عقبهی این تیترهای صریح و مطالب بیپردهی رسانههای داخلی نیست؟
خیر، اصلا قبول ندارم. اگر منظورتان از حرکت رادیکال مردم در خیابانها همان کسانی است که اسقاط نظام را میخواهند یا اینکه میگویند فلان شخص عوض شود همه چیز درست میشود؛ اینها هیچ چشماندازی برای هیچ کسی نمیآورد. این نوع رادیکالیسم اتفاقا آدمهایی که میتوانند حرف عاقلانهای بزنند را از صحنه بیرون میکند. زیرا این ارزیابی را بهدنبال دارد که اصلا الان و اینجا جای حرف معقول نیست و کسی گوشش بدهکار نیست.
مثال زدیم راجع به فوتبال که یک نفر در سوپرمارکت آمده تخمه بخرد، دیگری با شکل تحقیرآمیزی میپرسد که تو میخوای بری فوتبال تماشا کنی؟! روشنفکر را در چنین فضایی تصور کنید خب او هم پنیرش را میخرد و میرود.
شما فکر میکنید فضا فضای فشار از پایین و چانهزنی از بالاست، درحالیکه اینطور نیست. من فکر میكنم ناشی از یک نگرانی جدی بوده است كه آقا چه خواهد شد؟! راديكاليسم برای زمانی بود كه جنبش زن، زندگی، آزادی به جنبش زن، زندگی، آزادی اكتفا میكرد. هنوز هم پرقدرتترین وجه این جنبش همین زن، زندگی، آزادی است.
اگر همین الآن در خیابان بروید کاملا آشکار است که دستاورد این ماجرا به وجود آمدن یکسری انسان آزادهی آگاه به آزادی خودش است که هنوز یک مقدار میترسد. یک شهروند جديدی به دنيا آمده است؛ اين شهروند جديد قرار نيست سوژهی انقلاب هر گروهی بشود.
اتفاقا مطبوعات هم اين شهروند جديد را ديدهاند كه دارند با او گفتگو میكنند. شهروندی كه اتفاقا خيلی هم نسبت به ميهن خودش آگاه است؛ خيلی هم نسبت به اينكه شهروند كجاست آگاه است؛ او كه نسبت به اين موقعيت آگاه نيست همه چيز میگويد.
این شهروند جدید زبان جدیدی هم میطلبد. به نظر من هم مطبوعات با این شهروند در حال گفتگو هستند. اگر میگویم مطبوعات خوبند برای این است که با این شهروند وارد گفتگو شدهاند. اگر مطبوعات قبل از این چنین صراحتی نداشتند به این خاطر است که قبل از این جنبش زن، زندگی، آزادی نبود نه آن جنبشی که شما میگویید و ادعایش لزوم قلع و قمع کردن بسیاری است. اینها حتی گفته بودند مهندس موسوی را هم باید دادگاهی کنیم. بابا! تو که هنوز نیامدهای! صبر کن راهت بدهند بعد سراغ دختر کدخدا را بگیر. این شهروند جدید لزوما این نیست که من میخواهم همه را به دریا بریزم و قلع و قمع کنم؛ ولی همه باید تولد این شهروند جدید را ببینند چون قابل نادیده گرفته شدن نیست.
فیلم کامل گفتوگو:
انتهای پیام
درود بر آقای ثقفی و شما.
مصاحبهی خوبی بود و خیلی حرفهای نگفته درش بود. بهویژه که واکاوی بهنسبت جدیای از مفهوم جنبش پاییز ۱۴۰۱ در آن بود و بیواهمه از واکنش اپوزیسیون و احساسات هواداران جنبش زن، زندگی، آزادی آقای ثقفی ارزیابیاش را ارائه داده بود. هم پوزیسیون را و هم اپوزیسیون را نقد کرده. اینها چیزی است که جامعهی ما به شدت به آن نیاز دارد. بهنظرم از این گفتوگوها باید زیاد کار کنید.
بی انصاف نیوز یک کارشناس هم دعوت کنید مقداری حداقلی هم نگران عقبی خود باشد شاید در کلامش لکدمال شدن ارزشهای دینی ملت و ابروی نوامیس عمومی جامعه را هم مد نظر بگبرد
حتما این کارشناس تون اول انقلاب مشاور مهندس موسوی بوده و تز کارشناش هم رنگ لباس زنان و مانتو دختران و دیوار در پیاده روها بوده
خندیدیم
چیزی به عنوان جنبش ز.ز…. وجود نداشته و ندارد. اینها همه نتیجه توطئههای یگ جنگ ترکیبی خارجی و توهمات افراد ضعیف المغز و خودفروخته داخلی است. هر چه هم زور بزنید که بخواهید چنین چیزی را جا بیاندازید هیچ اتفاقی جز در این سایت منحرف ستون پنجمی نخواهد افتاد و این راه که به ترکستان پیش گرفتهاید شما را به جهنمتان زودتر میرساند.
چیزی به عنوان جنبش ز.ز…. وجود نداشته و ندارد. اینها همه نتیجه توطئههای یگ جنگ ترکیبی خارجی و توهمات افراد ضعیف المغز و خودفروخته داخلی است. هر چه هم زور بزنید که بخواهید چنین چیزی را جا بیاندازید هیچ اتفاقی جز در این سایت منحرف ستون پنجمی نخواهد افتاد و این راه که به ترکستان پیش گرفتهاید شما را به جهنمتان زودتر میرساند.
سلام – شهروند جدیدی بدنیا نیامده است – این شهروند، همان جوان سرخورده ۱۲۷۰ جنبش تنباکو – همان جوان سرخورده ۱۲۸۵ مشروطیت – همان جوان سرخورده ۱۳۱۰ رضاشاه- همان جوان سرخورده دهه ۲۰ شمسی – همان جوان سرخورده و حیران شده بعداز کودتا ۳۲ و همان جوان پر از امید ۵۷ است که هر دفعه قیام کرد و فریاد زد = آزادی = و به او وعده اش را دادند و در هر برهه ای به یکماه نکشیده باز او را به تیغ و درفش و زندان حواله کردند ! ما همان شهروند قدیمی هستیم که هنوز داریم همان فریاد قدیمی را میکشیم- شهروند جدیدی بدنیا نیامده است برادر…
جتاب ثقفی هر چی پیرتر میشه …
باشه بابا تو خوبی.فقط تو میفهمی.
حیف وقت که آدم بذاره جواب تو رو بده.