«دکترین آیزنهاور» چه بود؟
عصرایران نوشت:
دکترین آیزنهاور (Eisenhower Doctrine) به پیشنهادهای دوایت دیوید آیزنهاور سی و چهارمین رئیس جمهوری ایالات متحدۀ آمریکا (از آغاز 1953 تا پایان 1961) گفته میشود که معطوف به اتخاذ سیاست جدید در خاورمیانه بود.
این پیشنهادها در پنجم ژانویۀ 1957 در جلسۀ مشترک مجلس نمایندگان و مجلس سنای ایالات متحده تشریح شد ولی عملا از آغاز ریاست جمهوری آیزنهاور مبنای کار دولت آمریکا واقع شده بود و یکی از نتایج آن نیز سقوط حکومت ملی دکتر محمد مصدق در اواسط سال 1953 میلادی بود.
محورهای دکترین آیزنهاور چنین بود:
- نیروهای مسلح آمریکا در آینده باید مجاز باشند که برای حفظ دولتهایی که در معرض نفوذ مستقیم یا غیرمستقیم کمونیسم بینالمللی قرار گرفتهاند، مداخله کنند.
- کشورهای متحد آمریکا باید به دولتهای در معرض نفوذ کمونیسم، کمکهای اقتصادی برسانند.
- کشورهای متحد آمریکا باید کمکهای نظامی در اختیار دولتهای در معرض نفوذ کمونیسم قرار دهند.
دوایت آیزنهاور
منطقۀ تحت پوشش دکترین آیزنهاور از غرب به لیبی، از شرق به پاکستان، از شمال به ترکیه و از جنوب به عربستان محدود میشد. تمام کشورهای داخل این منطقه، به انضمام اتیوپی و سودان، مشمول کمکهای نظامی و اقتصادی آمریکا و متحدانش میشدند.
در دورۀ ریاست جمهوری آیزنهاور در آمریکا، حکومتهای ملی در سه قاره سرنگون شدند: حکومت آرینز در گواتمالا، حکومت دکتر مصدق در ایران، حکومت پاتریس لومومبا در کنگو (زئیر).
بر اساس گزارشهای منتشر شده در سال 2000، آیزنهاور با حذف فیزیکی پاتریس لومومبا موافقت کرده بود؛ با این استدلال که مبادا لومومبا به اتحاد جماهیر شوروی گرایش پیدا کند. اما سازمان سیا در اجرای نقشۀ ترور لومومبا ناکام ماند.
پاتریس لومومبا
لومومبا برخلاف دکتر مصدق مدت کوتاهی نخستوزیر بود. عمر کابینۀ او فقط 67 روز بود و عاقبت نیز به دست نیروهای تحت حمایت بلژیک، که در سال 1960 هنوز سلطهای استعماری بر کنگو داشت، بازداشت و تیرباران شد.
اما خاکوبو آرینز، رئیس جمهوری گواتمالا، کمی بیش از دکتر مصدق حکومت کرد. از اوایل 1951 تا اواسط 1954. دولت او با کودتای سازمان سیا سرنگون شد ولی خودش زنده ماند و در سال 1971 در مکزیک درگذشت.
اگرچه کنگو در آفریقا و گواتمالا در آمریکای مرکزی، خارج از محدودۀ دکترین آیزنهاور بودند، ولی روح حاکم بر این دکترین، موجب شد دولتهای پاتریس لومومبا و خاکوبو آرینز به سرنوشت دولت دکتر مصدق دچار شوند.
خاکوبو آرینز
به همین دلیل برخی از منتقدان گفتهاند دکترینهای گوناگون روسای جمهور آمریکا، بویژه در دوران جنگ سرد، تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند؛ چراکه همۀ آنها مداخله در امور کشورهای گوناگون را برای ممانعت از بلعیده شدن آن کشورها از سوی اتحاد جماهیر شوروی، مجاز میدانستند.
حتی اگر تفاوت معناداری بین این دکترینها وجود داشت، اصل اساسی همۀ آنها چیزی جز تلاش برای اضافه نشدن یک کشور جدید به اردوگاه جهانی کمونیسم، نبود. ممانعت از این واقعه نیز معمولا با تقویت نیروهای مخالف کمونیسم در کشورهای مختلف، و در صورت لزوم با کودتا انجام میشد.
در دو مورد نیز توسل به جنگ، در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت. یعنی جنگ کره و جنگ ویتنام، که هر دو برای ممانعت از کمونیستی شدن کرۀ جنوبی و ویتنام جنوبی صورت گرفتند.
مشارکت آمریکا در جنگ کره نیز در دوران ریاست جمهوری آیزنهاور صورت گرفت. در جنگ کره، 341 هزار سرباز از سوی سازمان ملل برای دفاع از کرۀ جنوبی وارد شبه جزیرۀ کره شدند که 88 درصد آنها آمریکایی بودند.
بنابراین اگرچه آیزنهاور دکترین خودش را در 1957 در کنگرۀ آمریکا تشریح کرد و محدودۀ جغرافیایی آن را تقریبا منطقۀ خاورمیانه تعیین کرده بود، ولی قبل از سال 1957، آمریکا در خاورمیانه برای سرنگونی دولت مصدق اقدام کرده بود.
دکتر مصدق
دولت آیزنهاور زمانی کار خودش را آغاز کرد که آمریکا درگیر جنگ کره بود و این جنگ رو به پایان بود. با اتمام جنگ کره در ژوئیه 1953، ظاهرا دولت جمهوریخواه آیزنهاور ترجیح داد از مبارزه با کمونیسم در شرق آسیا دست بردارد و بر مقابله با کمونیسم در منطقۀ خاورمیانه و اطراف آن متمرکز شود.
انتهای پیام
عالی