کتابفروشیها را نبندید!
ابوالقاسم شهلایی مقدم، مدیر مسئول انتشارات نقشونگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
و لو کنتَ فظّاً غلیظَ القلب لانفضّوا من حولک
(قرآن کریم)
در باب اینکه بستن و پلمبکردن فروشگاهها و مراکز تجاری تولیدی و خدماتی به سبب عدم رعایت حجاب توسط مراجعهکنندگان آنها تا چه حد از وجههی حقوقی و قانونی برخوردار است، حقوقدانان بحثهای مستوفایی کردهاند. همچنین حمایت از اصناف و کسبه و تعامل با مراجع قضایی و انتظامی برای تعطیلنشدن آنها، بیکارنشدن کارکنان و کارفرمایان آنها و توجیه ضربههایی که این اقدام به اقتصاد و رشد تولید ملی وارد میکند بر عهدهی اتاق اصناف و اتحادیههای صنفی است که به نظر میرسد بیش از اینها باید در آن حمایت و آن توجیه بکوشند و توضیح دهند که محولکردن این وظیفه به اصناف، انصاف نیست. اما در اینجا، بهعنوان یک ناشر، از دیدگاهی کاملاً فرهنگی و صنفی، فقط به بستن و پلمبکردن کتابفروشیها، که در هفتههای اخیر چند مورد آن اتفاق افتاده است، اشاره میکنم.
این واقعیت که کالاهای فرهنگی، بهویژه مهمترین آنها، کتاب، به دلایل بسیار، تقریباً در ته سبد مصرف خانوار قرار دارد سالهاست که مورد اتفاق است. گذشته از دورهی شیوع کرونا، در یکیدوسال اخیر، با افسارگسیختگی تورم و گرانشدن چند برابری بهای کتاب و ناتوانی بسیاری از خانوادههای کتابخوان و طبقات کمدرآمدتر، حجم این مصرف و میزان مراجعه به کتابفروشیها به شدت کاهش یافته است، چنانکه برخی اقتصاددانان از کتاب بهعنوان یک کالای لوکس برای بسیاری از خانوادهها یاد کردهاند. تبلیغات بینظمونسق رسانهای در تشویق به کتابخوانی و برگزاری جستهوگریختهی نمایشگاههای کتاب نیز تأثیر چندانی نداشته است و همین را که هنوز کتابخریدن و کتابخواندن در این شرایط اسفناک اقتصادی کاملاً فراموش و به بایگانی تاریخ کشور سپرده نشده است باید بهپای فرهنگدوستی و ارتقای سطح فرهنگی و تمدنی مردم ایران نوشت و قدردانی کرد. درواقع، همهی مؤلفههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دست به دست هم دادهاند که مردم کتاب نخرند و نخوانند.
یکی از پیامدهای الزام کتابفروشان و پرسنل کتابفروشیها (مانند صنوف دیگر) در تذکر به حجاب یا عدم ارائهی خدمت به خانمهای بیحجاب، صرفنظر از اینکه آیا آنان چنین وظیفه یا اجباری دارند یا خیر، دورکردن و چهبسا راندهشدن این خانمها و حتی خانواده و همراهان ایشان از کتاب و کتابفروشی و کتابفروش است. کتاب مانند ماست نیست که مشتری، از مغازهای به مغازهای دیگر رود که ماستمالیاش نمیکنند؛ ته سبد کالاست و وی آن را نخواهد خرید. حال تصور کنید آن خانم، مادر فرزند یا فرزندانی هم باشد و برای خرید کتاب و تشویق و عادتدادن فرزندانش به کتابخوانی، با ذوقوشوق، به یک کتابفروشی مراجعه کرده و با عدم ارائهی خدمت یا مثلاً اخراج از محیط آنجا مواجه شود. آیا سالهای سال این تصویر که من و مادرم به کتابفروشی رفتیم و بیرونمان کردند یا به ما کتاب نفروختند، در ذهن آن کودک یا نوجوان باقی نمیماند و او را از فرهنگ و کتاب دور و احیاناً منزجر نخواهد کرد؟ آیا این الزام و بهکاربردن این روش با این تأثیر سوء در فرزندان ما با کدامیک از سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی در همهی سالهای بعد از انقلاب سازگار است؟ مسئولانی که ادعا میکنند دغدغه و دلسوزی فرهنگیشان برای مردم بیش از دغدغهی اقتصادی است چه توجیهی خواهند داشت؟ در آینده، چگونه میتوان این تصویر را در ذهن آن کودک یا نوجوان اصلاح کرد، اگر اصولاً اصلاحشدنی باشد، و این انزجار را زدود، اگر اساساً زدودنی باشد؟
الزام به عدم فروش به خانمهای بیحجاب و اجرایش در کتابفروشیها، تیر خلاصی است به کتاب و همهی اهل آن، که طلایهدار فرهنگ کشورند. بریدن سر کتاب است که با تیغ سانسور(ممیزی) و گرانی کاغذ و ملزومات چاپ و فشارهای گوناگون دیگر قبلاً تا مسلخ کشانده شده است. باعث میشود از این پس، مسئولان فرهنگی کشور، با هزاران من چسب و سریش هم نتوانند حتی سرانگشت خود را به فرهنگ الصاق کنند چه رسد به توجیه فلسفهی وجودی و پستها و صندلیهایشان؛ و اگر از این اقدام حمایت هم بکنند که بسی تأسفبارتر است.
بیایید با کتابفروشی و کتابفروشان (به تعبیر مولوی) فرهنگی کنیم نه سرهنگی، و کتابفروشیها را از تیغ اقدامات و رفتارهای غیرفرهنگی برهانیم و با آنها چنان رفتار کنیم که شایستهی فرهنگ یک کشور فرهنگی با تمدن چندهزارساله است؛ ادعایی که همواره ورد زبان مسئولان است. والسلام.
انتهای پیام
دوست عزیز، این ها را برای چه کسی می گویید؟ فکر می کنید این آدم ها در عمرشان کتابی خوانده اند؟ که اگر چنین بود، وضعیت این چنین اسف بار نبود. در کجای جهان شخصی، ماموری و یا مسولی اجازه چنین کار نابهنجاری دارد؟
شما ظاهرا وصیت نامه شهدا را نخوانده اید.اصلا اسمس از کتاب دراش نیست.فقط حجاب و اینچیزاست.چه پررو شدن مردم.
این وضعیت بی حجابی باید به نحوی جمع بشه،متخلف رستوران باشه یا کتابخانه یا پاساژ فرقی نداره
یک نکته جالب اکثر بی حجابها میان این مطلب رو میخونن و مثبت یا منفی میدن بدحجابها مشغول زندگی و فرزندان و درس و مطالعه هستن . ولی باحجابها موقع راهپیماییها خودشون. و نشون میدن زیاد اهل فضای مجازی نیستن
آقای شهلایی به عنوان یک مادر در جامعه که همه ی کودکان رو مانند فرزند خودش میدونه، از دغدغه دلسوزانه شما تشکر می کنم . ای کاش دید بلند شما در جامعه گسترش پیدا کنه ..
خخخخخخ نه اینکه مردم خیییییییییلی کتاب میخونن چیزی که زیاده کتابفروشیهای بیکار بعضیهاشون اسمشون کتابفروشیه بیشتر محل تبادل شده اونهم به شکل کتاب ولی در اصل کتاب بهانه است برای پوشش چون میگن دولت به کتاب فروشیها گیر نمیده . کتاب خواستی اینترنتی بخر اینقدر سایتهای مختلف فراوان هست که لنگ نمیمیمونه هیچکس
اون کسی که حتی قانون کشور که مدتهاست حتی مورچه های خانه هم دیگه حفظش کردن بهش اهمیت نمیده و بدون رعایت قانون حجاب میره داخل یک مکان فرهنگی در حالیکه حتی فرهنگ حجاب رو هم نفهمیده چطور میخواد کتاب خوندن براش اهمیت داشته باشه اونها کتابفروشی نمیان برای خرید بلکه میان بر ای تفریح و وقت گذرونی بعدش هم یک دونه مداد میمیخرن و میرن .والسلام که اگر غیر از این بود حتما با علم به فرهنگ حجاب برای احترام به فروشنده هم که شده برای اینکه اون فروشنده مغازه اش پلمپ نشه با پوشش و حجاب وارد اون محیط میشد . ایتها در اصل وظیفه دارند وارد مکانهایی بشن که می دونند فروشنده بدبخت از ترس نخریدن چیزی بهشون نمیگه و به این طریق باعث پلمپ ا ن واحد میشن. از اين کارشون لذت میبرند.
ضعیف ترین آدمهای دنیا هستین که برای به جان انداختن مردم به هم اینجوری عمل میکنین دیبشب دو طاس تخمه برای بچم خریدم ۵۰هزار خودم لب بهش نزدم تا بچم بتونه سیر بخوره وقتی مریض میشم صبر میکنم تا دکتر شرکت بیاد هفته ای دو روز میاد اونم اگر بیاد یک سیب را برای سه نفر تقسیم میکنیم
اون نخبه های ارزشی که توی تمام زندگیشون دوتا کلمه رو بلدن یکی دشمن یکی هم قانون در صورتی که معنی همین کلمات رو هم نمیدونن میگن حجاب قانونه به قدری نخود مغز هستند که نمیتونن بفهمند خب مبارزه با فساد و اختلاس و رانت هم قانونه پس چرا اونا اجرا نمیشه؟؟ البته دست خودشون نیست مغزشون به این مسایل قد نمیده
تفرقه بینداز و حکومت کن