خرید تور نوروزی

اعتراض به انتشار عکس‌های صدف طاهریان

«خسرو معتضد» در روزنامه ی تندروی «وطن امروز» نوشت: نارسیس در متولوژی یونان مردی جوان بود که کنار رودخانه‌‌ای چهره و تن خویش را دید و بدان دل بست یعنی عاشق خود شد. نودیسم نیز خودشیفتگی و جنون عشق به خود است. نارسیسیسم به عریان‌گرایی نیز ترجمه می‌شود. افراد عقده‌ای بیمار در زمره نارسیسیست‌ها و نودیست‌ها قرار می‌گیرند؛ افرادی که مایلند به هر وسیله توجه دیگران را جلب کنند.

من نسبت به اهل هنر پیوسته احترام خاصی قائلم و مانند میلیون‌ها ایرانی وجود اهل هنر را برای شیرین، ظریف و لطیف و با معنی کردن روح جامعه و ارتقای ذوق و قریحه عمومی لازم می‌دانم. مردم، هنر و هنرمند را دوست ‌دارند. در سفرهایی که گاهی به اطراف کشور می‌کنم هنرمندانی را می‌بینم که چه در صنایع سنتی و مستظرف ایرانی (از جمله خوشنویسی، میناکاری و تذهیب) چه در هنر آواز یا موسیقی یا نقاشی یا مینیاتور یا تئاتر یا نویسندگی یا شاعری یا در پیکرتراشی و مجسمه‌سازی فوق‌العاده‌اند و افسوس می‌خورم چرا مجال لازم برای شهرت یافتن آنان داده نمی‌شود.

به هر حال ایران یکی از گاهواره‌های شامخ هنر جهان شناخته می‌شود. موزه‌های بزرگ آمریکا، روسیه، فرانسه، انگلستان و آلمان پر از آثار هنری کهن ایران است. کسانی که به موزه لوور پاریس یا موزه بریتانیا در لندن یا موزه‌های مسکو و سن‌‌پترزبورگ سر می‌کشند، می‌دانند ویترین‌ها و غرفه‌های آثار باستانی هنری ایران از سنگ‌نقش گرفته تا پرده‌های نقاشی چقدر تماشاگران را به خود جلب می‌کند.

موزه‌های داخلی از دیدنی‌های شهرهای ما است ولی آنچه از ایران خارج شده 10 برابر آثار موجود در ایران است.

عرض کردم هنر و صنایع مستظرف ایرانی زینت‌بخش موزه‌های جهان است. در هنرهای جدید نیز خوشبختانه سینمای ایران مقام بلندی در جهان کسب کرده و حتی کارگردان جوان ایرانی جایزه اسکار را هم به دست آورده است.

خواننده عزیز! چقدر برای من مایه تاسف است وقتی هنرپیشه کم‌استعداد جوانی با زیبایی صوری نسبی به بهانه اینکه در ایران کارگردانان توقعات نامناسبی از ایشان داشته‌اند قهر می‌کند و از کشور خارج می‌شود. به جای اینکه با امکاناتی که دارد وارد یک آموزشگاه هنرپیشگی یا دانشکده سینمایی شود آسان‌ترین کار را در شکستن حریم احترام و شخصیت زن ایرانی می‌انگارد و تصور می‌کند همین که جلوی دوربین عکاسی ایستاد و با زننده‌ترین حالت و برهنگی عکس گرفت درهای استودیوهای هالیوود (شاید هم بالیوود) به روی او گشوده می‌شود و ایشان در مقام اول هنرپیشگان زن جهان، جهانی می‌شود و از شهرت بین‌المللی برخوردار.

من در فضای مجازی دیدم این خانم که شهرت چندانی نداشت تا پایش به خارج رسید از هول هلیم [حلیم غلط است و به معنای صبوری است. هلیم یعنی همان هلیم شیرین پرمایه صبحانه ایرانی‌ها در زمستان] در دیگ افتاد و 400 -300 تا عکس در حالت نیمه‌برهنه بسیار زشت و کریه و خلاف اخلاق گرفت و در فضای مجازی گذاشت. خانم صدف طاهریان که به هوای تقلید افتاده، ای کاش به خاطر حرمت خانم‌های ایرانی از نشان دادن بدن خودشان خودداری می‌کردند، چون ایشان به هیچ‌وجه در زمره مدل‌های زیبا که بعضی تلویزیون‌های اروپایی مانند «مدا» می‌گذارند که به نمایش لباس بپردازند نیستند. فرض می‌کنیم ادعاهای ایشان واقعیت داشته و در فضای سینمایی امروز عده‌ای از جوانان دیوسیرت کارگردان‌نما از ایشان توقعات بدنی داشته‌اند، این خانم که با این تصاویر زننده و پورنو دست خود را رو کرد و آبروی خود را برد!

هنرمندان زن شایسته درخور احترامی در جامعه سینمایی ایران درخشیده‌اند. سرکار خانم لیلا حاتمی دختر مرحوم علی حاتمی جز با وقار و متانت معصومانه و قدرت هنرپیشگی، چه کرده‌اند که این‌سان مورد توجه و احترام مردمند و در فیلم‌هایی که شرکت می‌کنند آن هم در کنار شوهر هنرمند و صاحب قریحه خود به جوایز بین‌المللی دست می‌یابد. او و خانم‌هایی دیگر پیوسته چنین موقر بوده‌اند و مورد احترام مردمند. آخر نیمه‌برهنه شدن آن هم با آن وضعیت زننده و شرم‌آور که سبب شهرت و محبوبیت نمی‌شود.

ملینا مرکوری، هنرپیشه زن یونانی را به یاد بیاورید که در فیلم‌های پیامبر(ص) اثر مصطفی عقاد و توپ‌های ناوارون و ده‌ها فیلم دیگر درخشید و به خاطر مبارزاتش با حکومت سرهنگان کودتاچی پس از انقضای دوران کودتا به وزارت فرهنگ و هنر یونان نائل شد؛ آیا او به نشانه اعتراض برهنه شد تا در فیلم بی‌سروتهی نقشی کوتاه و چند دقیقه‌ای بازی کند؟ خانم صدف طاهریان خجالت نکشید در تلویزیون معلوم‌الحال با آن لباس‌های زننده در کنار آن جوانک بی‌سواد و بی‌مایه‌ای که سعی می‌کند ادای گویندگان تلویزیون منقرض شده سابق را درآورد و خیلی لوس، بی‌سواد و بی‌مایه تشریف دارد ظاهر شد و با هر کلامی که آن مرد به زبان می‌آورد آنگونه جلف و زننده خندید. ای‌کاش می‌خندیدید خانم، شیهه کشیدید علیا مخدره!

آن فریادها، آن قهقهه‌های بی‌مورد، آن از شدت خنده بی‌تاب شدن‌ها و به هر بهانه‌ای دست‌ها و پاهای استخوانی را نشان دادن برای چه؟ آن همه غش و ریسه رفتن برای چه؟
خنده‌های زننده و شیهه‌وار شما با آن تکان دادن‌های عمدی بدن که نشان دهید دوری از ایران موجب خوشبختی و راحتی‌تان بوده چقدر چندش‌آور بود.

براستی به حال شما و هنر سینما زار و گریان شدم، به خدا خجالت کشیدم. یک هنرمند در هر رشته‌ای که خود را علاقه‌مند، پوینده و جوینده آن نشان می‌دهد باید نمونه و سمبل اخلاق و ادب و در خور احترام باشد. اخلاقیات در جوامع مختلف فرق می‌کند. بسیاری از مشی‌های جوامع غربی مانند اروتیسم، همجنس‌گرایی یا مثلا کشیدن ماری‌جوانا در جوامع سنتی مذموم شناخته می‌شود. در اخلاق ایرانی، برهنگی زن از 3 هزار سال پیش قابل اغماض نبوده در حالی که در یونان و روم پوشش چندان مساله مهمی به شمار نمی‌رفته است.

فرض کنید دختر یا زنی هنرپیشه که شهرتش از سینما یا تلویزیون ایران آغاز شده به خارج برود و در ازای برهنه شدن نقشی چند دقیقه‌ای به او واگذار شود یا در نقشی مستهجن ظاهر شود. من تنی چند از اینان را سراغ دارم که با گسستن از میهن و جامعه خود به غرب رفته و مدتی کوتاه مطرح بوده و سپس به دست فراموشی سپرده شده‌اند و هیچ‌کس یادی از آنان نمی‌کند و سرنوشت‌شان شبیه قهرمانان کتاب دومین شانس کنستانتین ویرژیل گئورگیو، نویسنده رومانیایی است که بسیاری از مهاجران از اروپای شرقی به آمریکا و کشورهای اروپای غربی متاثر، محزون و متعجب شده بودند که چرا در انزوا و تنهایی قرار گرفته‌اند و کسی سراغ‌شان نمی‌رود.

خانم صدف طاهریان به نظر من هم به خود بد کرد و هم به نسل جوان کشور که انتظار بداخلاقی از امثال او را ندارد.

اخیرا یک فیلم در حال اکران ایرانی به نام «یتیم‌خانه ایران» ‌اثر ارزشمند کارگردانی به نام آقای ابوالقاسم طالبی را دیدم. فیلمی درباره قحطی و کشتار عام سال 1296 ه. ش/1917 م در ایران که حدود 5/2 تا 3 میلیون در آن مصیبت جنگ جهانی که بر کشور بی‌طرف ایران تحمیل شد در حقیقت کشتار شدند.

چند دختر و بانویی که در آن فیلم ایفای نقش می‌کردند با آنکه حجاب اسلامی کامل داشتند اما یک به یک، هنرپیشگان هنرمند، بااستعداد و فوق‌العاده‌ای بودند که در من این احساس به وجود آمد که در سال 1296 ه.ش هستم و براستی آنچه می‌بینم صحنه‌های واقعی است نه مجازی. به خانم طاهریان به جای هر روز برهنه شدن توصیه می‌کنم ابتدا زبان انگلیسی خود را تکمیل و سپس در یک کلاس هنرپیشگی نام‌نویسی کند. در مرور زمان ثابت شده است زنی که لباس بر تن دارد جذابیت، رمزآلودگی، متانت و فریبندگی بسیار بیشتری بر مدل‌های برهنه دارد. نودیست‌ها جماعتی که برهنگی را دوست می‌دارند در آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و سوئد فراوانند اما همچون اجساد برهنه مردگان در کنار کوره‌های آدمسوزی زشت و دست‌کم عادی به نظر می‌رسند. انسان این راز و رمز را دریافت که به لباس ولو از الیاف گیاهان روی آورد.

در قاره آفریقا و استرالیا و در جنگل‌های آمازون برهنگان در حال ترک برهنگی‌اند. چگونه است که دختری پرورده شده در کشوری اسلامی و در جامعه‌ای مسلمان و سنتی که احتمالا خانواده‌ای متوسط و حتی پایین‌تر از متوسط دارد (زیرا خانواده‌های سنتی بالا تن به هنرپیشه شدن دختران خود نمی‌دهند) ناگهان به عصر انسان‌های لخت آفریقا، اقیانوسیه و جزایر دورافتاده یا جنگل آمازون رجعت می‌کند به این دستاویز که می‌خواهد هنرپیشه شود؟

من اینان را مانند یک پدر می‌گویم؛ نه قشری‌ام، نه تندخو و نه کینه‌توز. این راه هنرپیشه شدن نیست؛ بزودی گم و گور و فراموش خواهی شد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. اقای معتضد دراینکه کار این خانم ومنتشر کنندگان این تصاویرامری بس ناپسند بوده است شکی نیست اما تاریخ سازی امثال شما نیزازمرزبرهنگی گذشته وبه هرزگی رسیده است ادم یاد ضرب المثل معروف دیگ به دیگ میگه روت سیاه میافته

  2. سلام ،
    با خواندن این متن طولانی، فقط تآسف و تآثر گریبانم را گرفت، که چرا جامعه ما به چنین روزی افتاده !؟ یک کارمند متوسط المعلومات و از بسیاری جهات،زیرِ خط متوسط فرهنگی، به صندلی ریاست جمهوری کشور ( پیشانی مملکت ) تکیه میزند و در عرض 8 سال بلایی به سر کشور میآورد که تا سالیان متمادی، باید تاوان آنرا بدهیم ! و به همان علت که او چنان شد، یک معلم تاریخِ متوسط المعلوماتِ دوره متوسطه هم،چنین میشود !؟ کارشناس هنری – متخصص مدلینگ – مآمور نهی از منکر – ممیز استعداد و تعیین درجه بازیگران سینما و… که به یک جوانی بگوید بی سواد و کم مایه و جلف ، و به دیگری بگوید که شیهه میکشی ! و نشان میدهد که این فیلمهای جلف و هرزه را هم با چه اشتیاق و جزییاتی،خود به تماشای تمام وقت می نشیند! و درس دیکته خود ساخته و خود نوشته هم میدهد، که این (حلیمِ )صبحانه غلط است و این ( هلیم )برای صبحانه صحیح است ، و شیرین و پرمایه،( با تآکید ) ! و غافل است که همان( حلیم) هم صحیح است وبجای هلیم و هریسه کاربرد دارد !؟ یعنی ببینیم یک معلم دبیرستانی به خود اجازه ورود به چه حوزه هایی را میدهد،آنهم نه با لفظ و ادبیات یک معلم متوسطه!؟ مانن همان کارمند متوسطی که 8 سال طرح و نقشه میرخت که چگونه جهان را به سامان برساند !؟ از آن رئیس، معلمی بیش از این نمی توان انتظار داشت ! خدایا ! ما را به ظرفیت خودمان آگاه بفرما ! بارالها ! ما را به توهم خودمان وا مگذار ! التماس تفکر !

  3. درويش كن آقا ! درويش كن آن چشمان شهبا را ! خير سرتان مورخ الدوله تشريف داريد ! چنان با جزئيات جلوه هاى ويژه را به خاطر سپرده ايد كه خواننده حيرت ميكند يك آدم هشتاد ساله و اينهمه دل و دماغ ؟ حافظه و حظّ بصرى تان غوغا ميكند جناب معتضد ! اما خودمانيم جنابعالى كه مى فرمائيد اين عليا مخدره نه از زيبائى هاى آن چنانى – چنانكه افتد و دانى ! – بهره اى برده و نه در فن نمايش حرفى براى گفتن دارد ، بسيار خوب ، بفرمائيد چرا تا پايان ماجرا پاى گيرنده نشستيد ؟ همان نظر اول كافى نبود تا به عمق فاجعه پى ببريد ؟ از اينها گذشته ما چگونه قضاوت جنابعالى را بپذيريم ؟ بهتر نبود فركانس تلويزيون « مدا » را هم ذكر ميكرديد ؟ دغدغه فرهنگى تان را ارج مينهيم اما مراقب باشيد در آغوش پادوهاى پايدارى فيوز نپرانيد !

  4. جناب معتضد، منظور شما از جناب طالبي همان کارگردان قلاده هاي طلا است احتمالا”! خوب به هم نان قرض ميدهيد! مطمئنا” شما در تاريخ همان نقشي را بازي ميکنيد که به زعم شما خانم طاهريان در فيلم هاي آنچناني!! اگر دلتان ميسوزد، اول بحال خودتان بسوزد جناب معتضد!

    1
    1
  5. جناب معتضد
    اولا انسان آزاد است که هر چه را به مصلحت خود میداند انجام دهد. مثلا اگر کسی دوست داشت و صلاح دید می تواند زهر بخورد و اطرافیان فقط می توانند بعنوان راهنما به او مشاوره دهند، البته مشاوره ای دو طرفه!!!!! یعنی باید پاسخ آنکس که می خواهد زهر بخورد را هم بشنوی و خیال نکنی که نظر شما صائب است و خطایی ندارد!!!! شاید زهری که او می خورد پادزهری ضعیف باشد که زهری مهلک را نابود می کند!!!!!
    ثانیا امثال خانم طاهریان و فرهانی و …..غیر از این است که بخاطر امثال شمایان افراطی از وطن خویش به غربت فرار کردند و در دامان غریبی زندگی میکنند؟؟؟
    شمایانی که تنها خود را ره یافته و بر صراط مستقیم می دانید و دیگران را منحرف
    شمایانی که خود را بهشتی میدانید و دیگران را دوزخی
    شمایانی که هر کس با شما باشد و شما را تایید کند، حق است و دیگران بی خودی و ناحق

    و در آخر جناب معتضد شما با تاریخ سازی های ناشیانه خصوصا در مورد خاندان پهلوی به قدر کافی مضحکه هستید، شما خانم طاهریان را نصیحت نکنید…..

    1. سلام ،
      آقا سپهر ! حالا نظر شما را که آتشین اما بحق است، خوبه که انصاف درج کرده! اما نظر مرا که انتقادی نرم از یک معلم تاریخِ متوسطه است، بیشتر از 24 ساعت است که انصاف ، پا در هوا نگه داشته ! انصاف را می بینی ؟

  6. با درود خدمت هموطنان عزيزي كه نظر دادند، خواستم عرض كنم نظرات شمايان رو بسيار دلچسب تر و صادقانه تر از آنچه به نقل از آقاي معتضد نگاشته شده يافتم، واقعا وجود هموطنان شريفي همچون شما مايه ي دلگرمي و اميد است. در اين روزگار درشت خوي و در اين مملكت تندررها، حس وطن پرستي امثال من بدجور به چالش كشيده شده اما هرچه هست به مدد دلخوشي هايي همچون نظرات زير برخي اخبار (كه لطف مي كنيد و مينگاريد و لطف مي كنند و نشر ميدهند) حس هموطن پرستي و نوع دوستي مان كماكان پابرجاست… به اميد شب و روزي كه يكايك مردمان اين سرزمين به آسودگي خاطر و آسايش تن بگذرانند…

  7. با اقای امین کاملا موافقم ، این اقای معتضد ثابت کرده که تاریخ ساز است ، بهتر است در این رشته مطالعه کند تا اظهار نظر

  8. جناب معتضد
    در مورد حلیم اشتباه فرمودید. در فرهنگ فارسی عمید همان معنی صبحانه ای از گندم و گوشت له شده برای این واژه آورده شده. مابقی را هم باید خانم طاهریان نظر دهند.
    اگر مشاهده برنامه های اراجیف ماهواره‌ای و البته شبکه گردی اجازه داد کمی هم مطالعه بفرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا