خرید تور نوروزی

روایتی متفاوت از ماجرای جدایی بحرین + عکس

وحید بهمن، تاریخ پژوه طی یادداشتی در اینستاگرام خود نوشت:

بزرگواران تاکنون پرسش‌های بسیاری از سوی شما در مورد جدایی بحرین داشته‌ام.

به دلیل اهمیت موضوع دوباره می‌نویسم.

لطفا توضیحات را کامل بخوانید و با دیگران نیز به اشتراک بگذارید.

در ۲۴ مرداد ۱۳۵۰ بحرین رسما استقلال خویش را نه از ایران، که از بریتانیا اعلام کرد.

‏تقریبا تا زمان فوت نادرشاه افشار (بجز مقاطعی بمانند حضور هلند و پرتغال در خلیج پارس) بحرین بخشی از ایران بود و حاکمان بحرین منصوب و خراجگزار دولت ایران بودند.

داستان از زمان حمله خاندان آل خلیفه (از اعراب منطقه نجد عربستان) به بحرین در اواسط دوران دولت زندیه شروع شد.

‏خاندان آل خلیفه در ابتدای کار بر سر حاکمیت بحرین رقبای جدی بمانند جاسمی‌ها و عتوبی‌ها را پیش رو داشت.

کوتاه سخن بحرین تا اوایل دوران قاجار تابع و خراجگزار دولت ایران و تحت فرمان مستقیم حاکم فارس بود و حکام محلی برای حل و فصل اختلافات و مشکلات از حاکم فارس کمک می‌گرفتند.

‏بخشی از ایران بودن بحرین، به روشنی در اسناد و نقشه‌های تاریخی آن دوران قابل ردیابی است بمانند نقشه‌ای از دولت عثمانی که پیوست پست است.

دولت انگلیس در اوایل دوران قاجار و در هر دو معاهده مجمل (۱۸۰۹ م) و مفصل (۱۸۱۲ م) حاکمیت ایران را بر کل خلیج فارس به رسمیت شناخت.

‏با آغاز جنگ‌های ایران و روسیه شیطنت‌های انگلیس در خلیج پارس شکل تازه‌ای گرفت.

پس از شکست دور اول ایران از روسیه و امضای عهدنامه گلستان و در سال ۱۸۲۰ نیروهای انگلیسی با زیر پا گذاشتن مفاد معاهده‌های مجمل و مفصل و بدون اطلاع ایران، از حاکم بحرین امتیازات ویژه‌ای گرفتند.

‏با آغاز دور دوم جنگ‌های ایران و روسیه دولت ایران عملا ابتکار عمل در خلیج پارس را به دولت انگلیس باخت.

خاندان آل خلیفه در پی ضعف دولت ایران و با حمایت‌های بریتانیا توانست موقعیت خویش را در بحرین استحکام بخشد.

در اواسط دوران قاجار دولت عثمانی نیز مدعی حاکمیت بحرین شد.

‏کار به جایی رسید که تا اواسط دوره ناصرالدین شاه بحرین بطور کامل تحت سلطه بریتانیا قرار گرفت، البته لازم به یادآوری است که دولت ایران همواره در طول آن سال‌ها بر حق حاکمیت خود بر بحرین تاکید می‌کرد اما بدلیل عدم توانایی مقابله با انگلیس در خلیج پارس کاری از پیش نبرد.

‏با روی کار آمدن رضاشاه، دولت ایران به شکلی جدی‌تر پیگر حق حاکمیت خود بر بحرین شد.

نامه‌ها و پیگیری‌های متعددی با طرف انگلیسی انجام شد، بطور مثال می‌توان به مذاکرات و پیگیری‌های عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار رضاشاه اشاره کرد.

انگلیس به همه اعتراض‌ها بی‌توجه بود.


دولت ایران شکایت‌نامه‌ای جامع را تحت عنوان «حفظ حقوق مسلّم ایران نسبت به جزایر بحرین» آماده و در جامعه ملل مطرح کرد و رونوشت اعتراض‌نامه خود را به انگلیس نیز فرستاد.
انگلیس بدون توجه به اعتراض‌های پیوسته‌ی ایران، قرارداد استخراج منابع نفی بحرین را با شیوخ محلی امضا کرد.
‏دولت ایران همچنان از طریق جامعه ملل پیگیر اعمال حاکمیت خویش بر بحرین بود که آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران از طرف قوای متفقین، پیگیری‌ها را ناتمام گذاشت.
پس از جنگ جهانی دوم ایران همچنان بر حق حاکمیت خویش بر بحرین تاکید داشت و این موضوع تا سال ۱۳۴۶ خورشیدی ادامه داشت.
‏دولت ایران در سال ۱۳۳۶ خورشیدی طی مصوبه‌ای بحرین را رسماً استان چهاردهم ایران اعلام کرد.
با تصمیم دولت بریتانیا برای خروج نیروهایش از شرق کانال سوئز بویژه خلیج پارس تا سال ۱۳۵۰، فصل جدیدی در منطقه خلیج پارس آغاز شد.
گفتگوهای آشکار و پنهان به اوج خود رسید.
‏لازم به ذکر است که در همان سال‌ها آل خلیفه به شکل جدی پیگیر کوچ سنی‌ها به بحرین، برای تغییر در ترکیب جمعیتی نیز بود.
انگلیس به شکل جدی پیگیر تعیین تکلیف شیخ‌نشین‌های تحت سلطه‌ی خود در خلیج پارس بود، از این رو فشار بر دولت ایران برای گذشتن از حق ایران را افزایش داد.
در همان سالها طرح‌هایی در داخل ایران برای حمله و حضور نظامی ایران در بحرین مطرح شد که با مخالفت محمدرضا شاه روبرو شد و شاید موجب درگیری نظامی فراگیر بین ایران و انگلیس می‌شد.
سر انجام محمدرضا شاه طرح برگزاری همه‌پرسی در بین مردم بحرین برای تعیین سرنوشت را مطرح کرد.
‏این طرح با مخالفت آل خلیفه و انگلیس روبرو شد
دولت ایران به جای پافشاری بر این طرح با انگلستان توافق کرد تا به جای برگزاری همه‌پرسی، از سازمان ملل متحد خواسته شود سرنوشت سیاسی این سرزمین را از طریق یک نظرسنجی از میان گروه‌ها و طبقات مختلف تعیین کند. 
می‌توان گفت دولت ایران در ازای بازپس‌گیری جزایر استراتژیک تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی داوری میان اختلافات ایران و انگلستان بر سر بحرین را به سازمان ملل متحد واگذار نمود.
نظر سنجی نمایندگان سازمان ملل در فرودین ۱۳۴۹ آغاز شد که البته با حرف و حدیث‌های بسیاری همراه بود.
‏اینکه بجای همه‌پرسی از همه‌ی مردم بحرین، فقط یک طرح نظر سنجی از طبقاتی خاص و بعضا نزدیک به خاندان آل‌خلیفه انجام شود، شبهه‌ی عدم شفافیت و بی‌طرفی را پررنگ‌تر کرد.
سازمان ملل در اردیبهشت ۱۳۴۹ با صدور قطع‌نامه‌ ۲۷۸ نظرسنجی استقلال بحرین را تصویب کرد.
سازمان ملل قطع‌نامه‌اش در مورد بحرین را به دولت‌های ایران و انگلیس ابلاغ کرد

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. اقا این علما همه چیز را به زعم خود پندارند شما 1000 تا دلیل تاریخی بیار پروپاگانداهاشون تمومی ندارد

    8
    2
  2. شاه با عظمت با آن همه قدرت نظامی و مقبولیت سیاسی در دنیا چگونه نتوانست مانع جدا شدن بحرین شود؟
    دادن بحرین در ازای جزایر سه گانه مغلطه ای بیش نیست.

    13
    8
    1. مگه الان قدرتمند نیستیم؟ خب بریم حمله کنیم جزیره پارسی در اشغال امارات رو بگیریم!

  3. واقعا نویسنده نمی داند که سه جزیره تنب بزرگ و کوچک و بوموسی از ایران بوده و انگلیس آنها را اشغال کرده ؟ آخر چرا ماله کشی می کنید

    7
    9
  4. رد پای حکومت زند حتی در جدا شدن مناطق اذربایجان، دو جنگ با روسیه، وجود داره، با دادن اختیارات به حکام محلی و عدم واکنش دربرابر ادعا هایی ک رفته رفته شکل می گرفت برای استقلال

    3
    1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا