ملی گرایی حامیان انقلاب اسلامی شدنی است؟ | پاسخ محمد قوچانی
محمد توکلی، انصاف نیوز: محمد قوچانی در پاسخ به این سوال که آیا «حامیان انقلاب اسلامی در سال 1357 میتوانند پرچمدار ملیگرایی در سال 1402 باشند؟» میگوید: انقلاب اسلامی یک انقلاب بنیادگرایانه نبود و اگر کسی آن را محدود به یک جریان خاص میکند باید بداند که مهندس بازرگان در انقلاب اسلامی بود، آقای بنی صدر و جبهه ملی هم از آن حمایت کردند، حزب توده هم حمایت میکرد. در کنار آنها نیروهای اسلامی مثل هیئت موتلفه و روحانیت مبارز و دیگران هم بودند. انقلاب اسلامی میتوانست یک انقلاب ملی باشد.
آقای قوچانی در گفتوگویی تفصیلی با انصاف نیوز دربارهی نسبت انقلاب اسلامی و ملیگرایی گفت: انقلاب اسلامی به آن شکل اولیه که ما میشناختیم در حقیقت در تداوم جبنشهای اجتماعی ایران رخ داد. البته امروزه از موضوعی با عنوان «گفتمان انقلاب اسلامی» هم حرف میزنند و نهادهایی در حکومت هم بر همین اساس تقسیمبندی میکنند یا شبکهی تلویزیونی و نشریه راه می اندازند که بگویند ما گفتمان انقلاب اسلامی هستیم در حالی که سن هیچکدامشان هم به انقلاب اسلامی قد نمیدهد.
او با بیان اینکه «باید یک بار دیگر انقلاب اسلامی را مرور کنیم»، گفت: درست است که امروز وجوهی از کسانی را که آن جنبش را به وجود آوردند نقد میکنیم، مثلا شریعتی، جلال آل احمد، مجاهدین خلق و… را نقد میکنیم اما به تصویری که از انقلاب اسلامی در روزهای اول وجود دارد رجوع کنیم. آن هواپیمایی که آقای خمینی از آن پیاده شد را به یاد بیاوریم؛ افرادی که آنجا بودند یا آنهایی که در دولت موقت و در مجلس اول بودند را به یاد بیاوریم.
مدیرمسئول و سردبیر مجلهی «آگاهی نو» در ادامه افزود: حتی وضعیت حجاب در جامعه را در آن مقطع زمانی ببینید؛ حجاب که به این شکل نبود. در ابتدا به صورتی که ما امروز دربارهاش حرف میزنیم نبود و خانمهای کاملا مجججه و بی حجاب کنار هم زندگی میکردند. در ادارات و موسسات و سازمانها حجاب به این شکل نبود. البته من لحظهی وقوع انقلاب را میگویم و الزاما راجع به جمهوری اسلامی صحبت نمیکنم.
قوچانی در تشریح وضعیت «لحظهی انقلاب» میگوید: در کتاب خاطرات آقای حکیمی هست که آقای محمدرضا حکیمی که آدمی متفکر و مذهبی رادیکال هم بوده یا آقای مطهری که او هم متفکر محافظهکار معتقد به سنت بوده نزد امام رفتهاند و گفتند مسئلهی اجباری شدن حجاب معنایی ندارد و نیاز به فرصت و زمان و کار کردن دارد و این تصمیم وضعیت را تخریب میکند. در پاسخ به آنها امام هم گفته است که من تکلیف شرعی را گفتم اما اینکه چطور اجرا میشود بحث دیگری است.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با اشاره به پیشنویس قانون اساسی گفت: بر اساس آن پیشنویس یک حکومت ملی به معنای دقیق کلمه مستقر میشد؛ این انقلاب اسلامی با ملیگرایی هیچ منافاتی ندارد. تفکر ملی با تفکر اسلامی به معنای دقیق آن هیچ منافاتی با هم ندارند. برای نمونه شعار «نه شرقی نه غربی» مستقما از نهضت دکتر مصدق آمده است. «بحث استقلال آزادی جمهوری اسلامی» هم در راستای ملیگرایی است.
قوچانی در ادامه میگوید: جمهوریت اتفاق بزرگی بود که در انقلاب اسلامی اتفاق افتاد؛ البته گرایشهای اسلامگرایانهی جدی دیگری هم وجود داشته که انقلاب اسلامی ما را به مسیر دیگری برد. همانطور که گرایشهای چپگرایانه وجود داشته که به دنبال تغییر سمت و سوی حرکت بود. آن روز ما در شرایطی قرار گرفتیم که شخصی مثل آقای صادق خلخالی گفت که نام خلیج فارس را خلیج اسلامی بگذاریم.
او با بیان اینکه همین موضوع دربارهی چپها هم مطرح بود، گفت: در خاطرات تراب حقشناس آمده که در کوران انقلاب اسلامی وقتی مبارزان فلسطینی میخواستند از نسبت مجاهدین خلق و پیکاریها با دنیای اسلام بپرسند اولین چیزی که میگفتند این بود که اسم اینجا خلیج فارس است یا چیز دیگر؟ در خاطراتش هست که ما گفتیم اصلا این نامگذاری کار انگلیسیهاست و به خاطر اینکه چپ هم بودند میگفتند نامش را خلیج سرخ بگذاریم.
رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران گفت: جمهوری اسلامی با توجه به تظاهرات چپگرایانه از نوع پیکار و اسلامگرایانه از نوع خلخالی و فدائیان اسلام خیلی سریع متوجه شد که بدون امر ملی نمیتواند ادامهی حیات دهد. به همین دلیل اگر به قول محمدرضا حکیمی که این تعبیر را به کار میبرد در روز اول طرفدار اتحاد اسلام و اتحاد جماهیر اسلامی بودیم و میگفتیم دنیای اسلام باید متحد شوند با حملهی عراق بلافاصله فهمیدیم که نه! ممکن است بین جهان اسلام هم اختلاف باشد، میبینیم تمام کشورهای عربی به جز سوریه و لیبی از صدام حمایت کردند و در جبههها میگفتند اسیر مصری و سعودی و اردنی و کشورهای مسلمان دیگر هم میگرفتند.
محمد قوچانی در پاسخ به این سوال که «افراد برای ملیگرایی به جبههها میرفتند یا اسلامگرایی؟» گفت: نمیتوانیم بگوییم وجه ملیگرایی در این موضوع وجود نداشته است. اما به دلیل اینکه گفتمان اسلام سیاسی خیلی برجسته بوده وجه اسلامگرایی آن پررنگتر شده؛ در عین حال ما بسیاری از ارامنه را داشتیم که جنگیدند و شهید شدند و اتفاقا از طرف جمهوری اسلامی تکریم هم میشوند. با یک مثال هم میتوان کل تئوری را نقض کرد.
او در ادامه گفت: البته این حرف را رد نمیکنم که غلبهی آن دوران با اسلام سیاسی بود. به خصوص با عملکردی که بعضی مدعیان ملیگرایی داشتند، مثلا رفتاری که جبهه ملی انجام داد قابل انتقاد بوده است. ولی من فکر میکنم که به تدریج هر چه جنگ ادامه پیدا میکرد، بیشتر متوجه مفهوم ایران میشدیم. ما در آغاز جنگ متعجب و شگفت زده بودیم که مگر میشود ملت مسلمانی که 60 درصدشان شیعه هستند به ما حمله کنند؟! در ابتدا میگفتیم اینها بعثی هستند ولی بعد دیدیم که بعضی وزرای حکومت صدام و اسرا شیعه هستند. این نشان میداد که مفهوم ملت – دولت به تدریج اهیمت پیدا میکند. قبل از اینکه ما حرف ملیگرایی را بزنیم خود جمهوری اسلامی از اواخر دههی شصت متوجه مفهوم ملی شد.
رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران دربارهی نسبت ملیگرایی با ایدهی جمهوری اسلامی گفت: آنچه ما درباره اش صحبت میکنیم راجع به اصلاح همین ایده است. البته من عنوانی به نام جمهوری اسلامی نمیشناسم؛ جمهوری اسلامی پاکستان و افغانستان هم داریم. ضرورت دارد که کلمهی ایران هم پس از جمهوری اسلامی گفته شود.
قوچانی در ادامه گفت: اوایل انقلاب دربارهی این موضوع بحث میشد که هر مرجع تقلید شیعه در هر جای جهان که اعلم باشد رهبر جمهوری اسلامی خواهد بود. در همین باره سیداحمد خمینی به آیتالله منتظری نامهای مینویسد و این پرسش را مطرح میکند که اگر در نجف یک مرجع تقلید شیعه اعلم درجه یک مشخص شد پس از امام رهبر ما خواهد بود؟ اتفاقا همان موقع هم چنین مرجعی در نجف وجود داشت. امام به هر حال سنین پیری رهبری را عهده گرفتند و همان زمان آقای خوئی از ایشان جوانتر بود؛ این سوال مطرح شد که اگر پس از امام، آقای خوئی بودند چه باید کرد؟
او دربارهی دلیل اشاره به این مثال گفت: پس از 45 سال و تدوین دو قانون اساسی امروز باید بررسی و آسیبشناسی کنیم. این ایده هنوز وجود هم دارد که مثلا اگر آقای سیسیتانی که ازقضا اصالتش هم ایرانی است به عنوان رهبر اسلام شناخته شود ما میتوانیم به عنوان رهبری انتخابش کنیم یا این با مفهوم ملت – دولت و مفهوم شهروندی در تضاد است؟ بر اساس آن چیزی که ما به عنوان دولت مدرن میشناسیم در تضاد خواهد بود. البته ممکن است برخی بگویند عراق هم مال ما است! ابهاماتی از این دست از اول انقلاب وجود داشت؛ این ابهامات خودش را در طول زمان نشان داد.
قوچانی با بیان اینکه «موضوع تضاد بین ملیگرایی و اسلامگرایی محصول رقابتی است که در نهضت ملی شدن صنعت نفت میان هواداران آقای کاشانی و آقای مصدق به وجود آمد»، گفت: فداییان اسلام به این موضوع دامن میزدند. موضوع ضدیت این دو با هم محصول یک رقابت سیاسی است که بعد از آن دوران به شیوهی جریان مظفر بقایی و سیدحسن آیت هم ادامه پیدا کرد. وقتی گفته شد «مصدق مسلمان نبود»، بنا بر برخی روایتها طیفی به دیدن امام رفتند و گفتند که درست است جبهه ملی در لایحه قصاص اشتباهی کرده ولی ما شاهد بودیم که دکتر مصدق «سهم امام» پرداخت و خودمان سهم امامش را به فلان مرجع میرسانیدم که امام خمینی هم گفت که اگر این طور باشد منظور من ایشان نبود چون اسم هم نبرده بودند. در سالهای بعد هم رهبری نسبت به مصدق با زاویه دید مثبتتری برخورد کردند.
او در ادامه افزود: اساسا آن تضادی که میان ملیگرایی به عنوان یک ایدئولوژی (چه سلطنتی چه مصدقی) با ایده جمهوری اسلامی وجود داشت بلاموضوع شده است. برای مثال، به تدریج سرودهای ملی جایگزین شد. اگر به اواخر جنگ نگاه کنید و همینطور اوایل دهه هفتاد سرود «ای ایران» به عنوان سرود اپوزیسیون شناخته میشد اما به تدریج این سرود در صداوسیما و مدارس و جاهای مختلف به عنوان سرود ملی شناخته میشود. یا در اجتماعات از استفاده از عناوین ملی پرهیز داشتیم. مثلا «مجلس شورای ملی» را به «مجلس شورای اسلامی» تبدیل کردیم اما پس از آن «شورایعالی امنیت ملی» را راهاندازی کردیم.
قوچانی در توضیح این بخش از صحبتهای خود گفت: «ملی» در عنوان شورایعالی امنیت ملی یعنی هر آن کس که در مفهوم ملت – دولت ایران جای میگیرد و هر کسی که شهروند ایران است؛ چه شیعه، چه سنی، چه مسیحی، چه یهودی، چه زرتشتی همین که ایرانی است دارای حقوقی خواهد بود که حکومت اسلامی موظف است آنها را رعایت کند.
مدیرمسئول و سردبیر مجلهی «آگاهی نو» در پایان این بخش از گفتههای خود در پاسخ به این سوال که «ملی گرایی حامیان انقلاب اسلامی شدنی است؟»، گفت: البته این موضوع ابهاماتی دارد که میباید دربارهاش صحبت کنیم. ولی مسئلهی من این است که انقلاب اسلامی یک انقلاب بنیادگرایانه نبود و اگر کسی آن را محدود به یک جریان خاص میکند باید بداند که مهندس بازرگان در انقلاب اسلامی بود، آقای بنی صدر و جبهه ملی هم از آن حمایت کردند، حزب توده هم حمایت میکرد. در کنار آنها نیروهای اسلامی مثل هیئت موتلفه و روحانیت مبارز و دیگران هم بودند. انقلاب اسلامی میتوانست یک انقلاب ملی باشد.
[متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با محمد قوچانی در روزهای آینده منتشر خواهد شد]
انتهای پیام
گفتمان انقلاب اسلامی یک گفتمان ایدئولوژیک زده وامت محور هست و با ملی گرایی که براساس گفتمان دولت _ملت و نظام شهروندی هست؛در تضاد کامل است.به قول معروف رابطه ی این دو رابطه ی جن و بسم الله ست.
امروز جناحهای سیاسی در ایران پی بردن که ملت ایران ؛خواهان یک حکومت ملی هستند و امروز دوران ناسیونالیسم ایرانی و ملی گرایی ست.بنابراین قطعا در رقابتهای سیاسی و انتخاباتی آینده ؛تظاهر به ملی گرایی وجه غالب تشنگان قدرت خواهد بود.
عالی
ما مسلمونها جهان وطن هستیم. و به نظرم نباید از هر دیدگاهی که انسان رو بر اساس نژاد یا سرزمین تقسیمبندی میکنه حمایت بکنیم. حتی شما به کشور های غربی هم نگاه بکنین میتونین اتحادیه اروپا یا ناتو رو ببنید.