خرید تور تابستان ایران بوم گردی

ژاندارم در زمین فوتبال | مهدی رزاقی طالقانی

مهدی رزاقی طالقانی، پژوهشگر اجتماعی در یادداشتی با عنوان «ژاندارم در زمین فوتبال» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

تیم الاتحاد عربستان به واسطه حضور تندیس سردارسلیمانی در ورزشگاه نقش جهان، حاضر به بازی با تیم سپاهان نشد؛ این یک خبر ساده نیست که از تکرار یک واقعه روایت کند. بلکه حاوی گزاره‌ای خاص و قابل تأمل از شروع یک دوران تازه در خاورمیانه است.

نقطه‌ای تاریخی برای بازتاب حرکتی که آغاز شده و در انتهای آن قرار است با عربستانی تازه و در شمایل یک قدرت فرا منطقه‌ای مواجه شد.

فارغ از نتیجه یک مسابقه ورزشی که بعدها مشخص خواهد شد و خیلی هم مهم نیست، اعتماد به نفس برای دست بالا داشتن در تصمیم و حرکت عربستانی‌ها واضح و مشخص بود. البته که این دست بالا داشتن و قدرت‌نمایی در مرکز ایران و جا به جایی خطوط قرمز نظام سیاسی اتفاق تازه‌ای نیست، هیئت سیاسی عربستان چندی پیش در در تهران و در اطاقی که تصویر سردار سلیمانی حضور داشت حاضر به مذاکره با هیئت ایرانی نشد و ناچار اطاق جلسات تغییر کرد و در ماجرای اخیر طرف ایرانی نه قادر بود استادیوم را تغییر دهد و نه حتی این کار به صلاح بود.

فشاری که ورود ستاره‌های تیم‌های عربستانی به حوزه ورزش کشور وارد کرد و منجر به رنگ کردن در و دیوار ورزشگاه آزادی شد، در کنار استقبال هفته‌های اخیر از تیم‌های فوتبال عربستانی و ژست مغرورانه عرب‌ها از این رویداد و از همه مهمتر منگنه‌ای که اقدام دیشب عربستان ایجاد کرد، واقعیتی را پیش روی ایران گشود که خلاصه‌اش این است: عربستان خیال ژاندارمی خاورمیانه را دارد و با زبان خاص قدرت رسانه‌ای و دیپلماتیک خود احترام بیشتری از ایران و احتمالاً از سایر کشورهای منطقه طلب می‌کند.

از 12 دی ماه 1394 که عده‌ای از در و دیوار سفارت عربستان بالا رفتند تا به امروز خیلی از معادلات و مناسبات منطقه‌ای و بین المللی تغییر کرده است، ایرانِ سال 1394 در هنگامه یکسره کردن کار داعش، با توافق برجام در یک تراز ارتباطی مثبت با غرب قرار داشت و چین و روسیه هم در تلاش برای جلب نظر ایران بودند، دست بالای ایران در منطقه، با حضور مستشاری در سوریه و کشیدن عربستان به کارزار یمن، موقعیت ایران را در یک افق تازه قرار داده بود. در آن سال‌ها و پس از تنفس تازه‌ای که انتخابات به جامعه داده بود، فضای داخل کشور هم اندکی آرام گرفته و امید نسبی ایجاد شده بود که می‌توانست اعتماد به نفس نظام سیاسی کشور را برای مانورهای منطقه‌ای بالا ببرد.

اما در سال 1402 وضعیت سیاست منطقه‌ای و داخلی ایران به گونه‌ای دیگر است که موضوع مورد بحث این یادداشت نیست، نکته بسیار مهم این است که در کنار ضعف و فطرت ایران در مسائل داخلی و منطقه‌ای عامل مهم افزایش اعتماد به نفس عربستان یک افق جاه طلبانه است. دست بالای عربستان در وضعیت فعلی نه با برتری نژادی یا نیروی نظامی یا حتی پول نفت، بلکه با برنامه جامع توسعه‌ای است که بخشی از آن فقط در ورزش و فوتبال، قابل مشاهده است و عامه مردم آن را می‌بینند.

درباره‌ چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی نوشته‌اند که این برنامه‌ای برای کاهش وابستگی عربستان سعودی به نفت است که از طریق تنوع بخشیدن به اقتصاد این کشور و توسعه بخش‌های خدماتی مانند بهداشت، آموزش، زیرساخت، تفریحی و گردشگری انجام خواهد پذیرفت. پیش از این دو دوره ارتقا تاریخی جایگاه عربستان عبارت بود از ظهور اسلام که در آن فرهنگ و ادب و زبان این ربع‌ الخالی تا مصر و اندلس پیش رفت، و دیگری برنامه توسعه‌ای بود ملک عدالعزیر و فرزندانش تا ملک عبدالله بر پایه پول نفت در عربستان اجرا کردند.

هر دو این دوره‌ها جاه طلبی خاص اعراب را نشان می‌دهد که در کنار برنامه و سرمایه، عاملی پیش برنده در دنیای امروز هم هست
بنا به دلایل زیادی برنامه توسعه فعلی عربستان محقق خواهد شد و‌ جایگاه این کشور در خاورمیانه ارتقا خواهد یافت‌که از آن جمله می‌توان به فرار از اقتصاد نفتی، و استفاده از تمام ظرفیت‌های جغرافیایی و‌ ارتباطی اشاره کرد.

در عربستان امروز، با اینکه مرکزیت جهان اسلام را در اختیار دارد، سیاست امری عرفی است و ارزشی نیست، ارتباط و نزدیکی با امریکا و چین بنا به منافع ملی این کشور برنامه‌ریزی می‌شود. بن سلمان با انعطاف هوشمندانه، با برقراری ارتباط همزمان با ایران، ترکیه و مصر و قطر، تهدیدات را به فرصت تبدیل کرده است و حتی ارتباط با اسرائیل هم در ادامه بخشی از فرصت انگاری هیئت حاکمه عربستان به ارتباطات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است که قرار است از گذر آن، برند عربستان از طریق حج، فوتبال، گردشگری، تجارت و‌ حتی در اختیار گرفتن مرکزیت دینی جهان اسلام ارتقا خواهد یافت.

عجیب و آموزنده است که برنامه توسعه عربستان حتی در حوزه دین، زمینی و جاه‌طلبانه است، مرکزیت انتشارات علمی جهان اسلام از مصر به این کشور در حال انتقال است و دور نیست روزی که دانشگاه الازهر و حوزه‌های علمیه نجف و قم از مدار تاثیرگذاری بر تولید علم دینی خارج شوند.

این سیاست هوشمندانه به نحوی بنیادگرایی را از چرخه تاثیرگذاری خارج کرده است که قرائت‌های خاص دینی مانعی برای برنامه توسعه در عربستان به شمار نمی‌رود. دین امروز در عربستان یک فرصت به شمار می‌رود چرا که حداقل یک پای آن روی زمین و واقعیات زندگی است و بهشت جایی در کنار همین ریگزارهاست و کسی در سودای زندگی‌سوزی و به زور وارد کردن شهروندان عربستانی به بهشت آسمانی نیست.

در برنامه توسعه عربستان بن سلمان، دین نهایتا بخشی از ملی‌گرایی تعریف شده است، اگر چه هنوز خبری از مفهوم دولت-ملت به معنای علمی-سیاسی-اجرایی نیست اما از دل توسعه پیش روی عربستان، دیر یا زود پای دموکراسی هم به این کشور باز خواهد شد.

برنامه توسعه عربستان جغرافیای بی هیچ این کشور را به بخشی از جاذبه توریستی این کشور تبدیل کرده است. از گرو چنین برنامه‌ای طرح‌هایی مانند کاشت ده میلیارد درخت و ایجاد جنگلهای مصنوعی را دنبال می‌کند تا حتی در این بخش هم جدای از ساحل و ریگزار، توریست‌ها با گزینه انتخاب جنگل را هم در اختیار داشته باشند.

برنامه‌ریزی‌های چندلایه، در کنار جاه طلبی خاص عربی، آینده عربستان را به نوعی دیگر خواهد ساخت و پیش از آن روز، اعتماد به نفس و دست بالای عربستان در معادلات حقیقتی است که مقاومت در برابر آن بی فایده است. قدرتنمایی و قلدری امروز عربستان در اصفهان و در حوزه ورزش، تنها به واسطه ورود به مسیر جدیدی است که این کشور به آن گام نهاده است، به زودی اشکال دیگری از قدرت‌یابی این کشور را در سیاست و اقتصاد و علم دیده خواهد شد.

مشاهده مسیری که عربستان امروز در حال پیمودن آن است، برای جامعه ایران یادآور دو دوره توسعه برنامه‌ریزی شده در عصر پهلوی دوم و دولت‌های سازندگی و هفت برنامه توسعه محقق نشده است. آنچه امروز عربستان روی ربع‌الخالی خود انجام می‌دهد را شش دهه ایرانیان درباره‌اش حرف زده‌اند، جامعه‌ای که امروز به دنبال اتوبوس ستاره تیم عربستانی می‌دود و در موسم حج، بازار عربستان را تحسین می‌کند، جامعه‌ای که فرودگاه و مسجد و پاساژ و آسفالت و جاده را آرزو می‌کند، چرا هیچگاه پای سختی‌های مسیر توسعه نایستاده است که از مواهب آن بهره‌مند شود؟

آیا قدرتهای خارجی با توسعه کشوری چون ایران مخالف هستند؟ آیا تجربه حرکت به سمت و سوی توسعه و سرنوشت شاه امروز یک مانع حاکمیتی بر سر توسعه است؟ به هر ترتیب هرچقدر روند توسعه ایران، ناکام و ناامیدکننده و بدون افق و پر از پرسشهای بی پاسخ است، برنامه چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی برای جامعه اعراب، تا اینجای کار، موفق و برای فردا امیدوار کننده است.

آنچه عربستان با فوتبال در چند هفته اخیر به جامعه ایران آموخت و دیکته کرد، تکرار مکرراتی است که در پیش خواهد بود، مگر اینکه تغییری در اُس و اساس اندیشه تصمیم‌سازی در دولت ایران (به معنای عام آن) رخ بدهد و توسعه از برنامه و وعده‌های خیالی به اندیشه‌ها واقع‌نگر و اقداماتی عملیاتی روی زمین منجر شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا