خرید تور نوروزی

استراتژی‌ها در جنگ غزه | کیومرث اشتریان

کیومرث اشتریان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و کارشناس برجسته سیاست‌گذاری، در مقاله‌ای اختصاصی برای انصاف نیوز به تحلیل وضعیت جنگ غزه پرداخته است که از نظر می‌گذرانید:

در جنگ این روزهای اسراییل و حماس مفاهیمی همچون «زمان»، «فرسایش»، «جنگ ثانوی»، «تخریب سریع» و «نیروی پیاده» از اهمیت راهبردی برای تصمیم‌گیری و کنش سیاستی دولت‌های درگیر برخوردار است. بازیگران جنگ غزه و تمایلات و ضرورت‌های آنان را در گزینه‌های پیشِ روی‌شان می‌توان این‌چنین به شرح و بیان درآورد:

  1. اسراییل، توان «تخریب سریع» و بالا دارد اما تاب این کشور کوچک (به لحاظ جغرافیایی) برای جنگ طولانی، محل تردید فراوان است. حملات حماس و فضای وحشت در این کشور و هجوم به فرودگاه‌ها برای فرار از اسراییل نشان‌دهنده تزلزل اسراییل است. وانگهی، پروژه‌های اقتصادی-سیاسی درازمدت که ابزاری برای تثبیت بین‌المللی این رژیم است تاب تحمل جنگ‌های پردامنه و طولانی را از آن سلب می‌کند.
  2. حماس، راهی جدید یافته و آن کشاندن جنگ به زمین و استفاده از تکنولوژی‌های ساده برای مختل‌کردن ماشین پیشرفته اسراییل است. کشاندن جنگ به زمین مزیتی است که از دو عامل اساسی برای حماس به‌دست آمده است: «هم‌جواری» و مهم‌تر از آن «نیروی پیاده». بمباران و تخریب وسیع غزه توسط اسراییل برگ همیشگی است اما از کارایی آن کاسته شده است؛ جز در یک مورد: تهدید اصلی برای حماس آن است که از طریق فراخوان 300 هزار نفری اسراییل و بهره‌گیری از نیروی زرهی جمعیت دو میلیونی غزه را برای همیشه آواره مرزهای مصر کند. اسراییل و غرب اکنون این آمادگی ذهنی را دارند که چنین کنند.
  3. روسیه، به «جنگ ثانوی» نیاز دارد تا ناتو را در عرصه دیگری درگیر کند تا فشار مخمصه اوکراین کاهش یابد. هر جنگ درازمدتی به نفع روسیه است چون ماشین جنگی و اقتصادی رقیبان را به فرسایش می‌کشاند. وقوع جنگی گسترده بین ایران و ناتو فرصتی طلایی برای روسیه خواهد بود.
  4. ایران، در پارادوکس جنگ طولانی قراردارد. یعنی محتملا توان تخریب کوتاه‌مدت دارد اما توان جنگ درازمدت از منظری اقتصادی-اجتماعی محل تردید است. وجه «پارادوکسیکال» برای ایران آن است که در صورت وقوع جنگ، تمایل به تداوم دارد (به این دلیل که اسراییل توان آن را ندارد) ولی توان اقتصادی‌اش این تمایل را با مشکل مواجه می‌کند.
  5. چین، تمایلی به جنگ دراز مدت و کوتاه‌مدت ندارد چون سرمایه‌گذاری‌های طولانی‌ مدتش با اسراییل و عربستان به مخاطره می‌افتد.
  6. آمریکا، تمایل به جنگ درازمدت ندارد اما آمادگی جنگ کوتاه‌مدت و تخریب سریع دارد. مقامات آمریکایی با شتاب‌زدگی و احتمالا برای بازداشتن اسراییل از گسترش دامنه جنگ، اعلام کردند که شواهدی برای اطلاع ایران از وقوع حمله حماس به اسراییل ندارند. معمولا در هر حادثه‌ای آمریکا در پی متهم کردن ایران است. اما جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، بی‌درنگ گفت ما در حال حاضر اطلاعاتی درباره دخالت ایران در این حمله هولناک در دست نداریم.
  7. اروپا، تاب و توان یا منافع و تمایلی به افزایش بحران ندارد و همچون همیشه در سایه آمریکا حرکت خواهد کرد.
  8. عربستان نیز به دلایل آشکار اقتصادی، سیاسی و آسیب‌پذیری‌های نظامی از جنگ کوتاه‌مدت و درازمدت روی‌گردان است.

نتیجه این‌که:

  1. منافع اسراییل، چین، آمریکا، اروپا و ایران در کوتاه کردن زمان و دامنه درگیری است هر یک به دلایل خاص خود. «فرسایشِ» همگان، در طولانی‌شدن است. فقط روسیه است که منافعی در یک جنگ درازمدت و «جنگ ثانوی» دارد
  2. بنابراین، متغیر اصلی «توان تخریب کوتاه‌مدت» است که معیار اصلی برای چگونگی ورود به این بحران است. در چنین شرایطی و در صورت گسترش دامنه بحران به ایران و لبنان، هدف اصلی تخریب سریع خواهد بود چون طرف‌های درگیر دست هم‌دیگر را خوانده‌اند و می‌دانند که هیچ‌کدام تمایل یا توان به جنگ درازمدت ندارند. لذا هر کدام که میوه «تخریب سریع» را برچینند «پیروز» میدان هستند.
  3. «تخریب سریع» برای مردم غزه معنای قتل عام دارد. آن‌چه که به خودِ مردم غزه و حماس مربوط می‌شود آن است که اسراییل در آستانه حمله بزرگ زرهی به آن‌جاست. با توجه به منافعی که همگان در کاهش دامنه جنگ دارند، باید محور سیاسی آتش‌بس تشکیل شود و بازگشت اسیران دو طرف به سرعت در دستور کار قرار گیرد. این ابتکار دیپلماتیک بایستی توسط چین، ایران، عربستان و قطر بی‌درنگ آغاز شود. سپس همکاری اروپا و آمریکا و نهادهای بین‌المللی جذب شود تا اسراییل را از بزرگ‌ترین جنایت شهری بازدارند.

دیپلماسی را برای جلوگیری از قتل عام به‌کار گیرید؛ ایران آغازگر باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا