خرید تور نوروزی

غلامحسین ابراهیمی دینانی درباره‌ی «گریز از انجماد فکری» می‌گوید

غلامحسین ابراهیمی دینانی در کتاب «گفته‌های کمتر گفته شده» به گفته‌هایی اشاره کرده‌است که برای زندگی انسان منشا اثرند و اشخاص می‌توانند با تأمل و تفکر درباره آن‌ها سطح آگاهی خود را بالاتر ببرند.

به گزارش ایبنا «گفته‌های کمتر گفته شده» بخشی از گفتارهای غلامحسین ابراهیمی دینانی است که می‌توانند در زندگی افراد تاثیر مثبت بگذارند و برای زیست بهتر به یاری‌شان بیاید. اما موضوع اصلی کتاب چیست؟ در بخشی از مقدمه در تعریف آن می‌خوانیم: «آنچه در این اثر مطرح شده به حوادث تاریخی مربوط نیست، زیرا بررسی حوادث تاریخی کار مورخ است.

در این اثر به گفته‌هایی اشاره شده که برای زندگی انسان منشا اثرند و اشخاص می‌توانند با تأمل و تفکر درباره آن‌ها سطح آگاهی خود را بالاتر ببرند. فلاسفه بزرگ در طول تاریخ به نکته‌هایی دقیق و ظریف اشاره کرده‌اند که انسان می‌تواند درباره آن‌ها بیاندیشد و از بیماری انجماد فکری رهایی یابد. خصلت فلسفه این است که اندیشه انسان را آزاد می‌کند و قید و بند اوهام و خرافاتی را که مثل زنجیر به پای او بسته شده‌اند را از میان برمی‌دارد. عقل به حسب ذات خود فعال است و همواره به پیش می‌رود. تنها چیزی که عقل را از فعالیت باز می‌دارد، انجماد است. انجماد نوعی بیماری است که عقل را فلج می‌کند و آن را از پیشرفت باز می‌دارد. اگر زمان را در پیدایش پدیده‌ها مؤثر بدانیم همه چیز نو و تازه می‌شود و کهنه در جهان مشاهده نمی‌شود. آنچه در این اثر آمده گفته‌هایی است که کمتر به آن توجه شده است. به همین دلیل می‌توان به نوعی آن‌ها را تازه و نو دانست.»

بخش اول کتاب با «توصیف حقیقت یا بیدارشدن یا خودآگاهی میسر می‌شود» آغاز می‌شود. در بخشی از این فصل می‌خوانیم: «سنکا و روسو از بازگشت انسان به طبیعت سخن می‌گویند اما انسان ضمن این که در طبیعت زندگی می‌کند به ماورای طبیعت نیز توجه دارد و خود را در زندان طبیعت محبوس نمی‌کند. این اندیشه که چیزی بیش از آن که می‌توان فهمید وجود دارد، نشان می‌دهد جهان بیش از این جهان فیزیکی است. برگ درخـت بـه خـود گـرفتن حضرت آدم دلیل بر این است که انسان فقط یک موجود طبیعی نیست زیرا هـیچ یک از موجودات طبیعی برگ درخت به خود نمیگیرند و ستر عورت نمی‌کنند.»

دینانی بخش دوم را با این سطور آغاز می‌کند: «فضای راستین زندگی فقط مکان و اندازه‌گیری‌های ریاضیات نیست. به طور مثال ممکن است انسان در شهر دیگری دوستی داشته باشد که نزدیک بودن او به آن دوست به مراتب بیشتر از همسایه‌ای باشد که در کنار خانه‌اش زندگی می‌کند.»

در بخش سوم نویسنده به سراغ فلسفه و علم رفته و سخن خود را با افتراق این دو و آنچه فلسفه می‌کند و علم نمی‌کند شروع می‌کند. در بخش چهارم با نگاهی به تاریخ، فرازهایی از اندیشه هایدگر برای مخاطبان آورده می‌شود و در بخش پنجم دوباره به ساحت فلسفه و باریک‌اندیشی‌های آن در باب آنچه معنی است و رابطه انسان با آن ارجاع داده می‌شود.

دینانی بخش ششم کتاب را با توضیحی در مورد مفهوم سوژه آغاز می‌کند و در بخش هفتم با سخنی از عین‌القضات همدانی به سراغ نفس انسان می‌رود. بخش هشتم کتاب این گونه آغاز می‌شود: «برخی اهل ذوق گفته‌اند معشوق باید وقت داشته باشد تا عاشق را بیازماید. به همین دلیل هرگز زود و آسان تسلیم نمی‌شود. گفته‌اند ایمانی که درست و معقول است اما موجه و مستدل نیست واسطه بین دانایی و نادانی است. زیرا ایمان از حیث درست و معقول بودن دانایی است و از حیث موجه و مستدل نبودن نادانی است.»

در ابتدای بخش نهم این گونه می‌خوانیم: «هملت گفت چیزی خوب یا بد نیست، بلکه پندار ما آن را این گونه می‌کند. این سخن هملت همان چیزی است که متکلمان اشعری در جهان اسلام می‌گویند» و در بخش دهم در باب ادبیات سخن می‌گوید.

نویسنده فصل یازدهم را با سطوری در مورد احساس آغاز می‎‌کند و به نسبت آن با عقل می‌پردازد و در بخش دوازدهم به سراغ نسبت میان انسان و طبیعت می‌رود و بخش سیزدهم را این گونه آغاز می‌کند: «پرسیده شده آیا جنبه‌ای از واقعیت را می‌توان به نحو علمی و تجربی بررسی کرد؟ این پرسش بسیار مهم است و پاسخ به آن آسان نیست چون جنبه معینی از واقعیت به کل واقعیت وابسته است.»

در بخش چهاردم نویسنده به سراغ رنج انسان و مواجه او با مشکلات رفته است و در بخش پانزدهم با بهره‌گیری از سخنان مولوی و فردوسی از زبان شعر با مخاطبان سخن گفته است. در بخش شانزدهم نویسنده گریزی به مفهوم زمان زده است و در بخش هفدهم از وادی عرفان با مخاطبان سخن گفته است. در بخش هجدهم باز هم به سراغ زمان رفته و از مفهوم گذشته می‌گوید و در بخش نوزدهم و پایانی کتاب نیز سخن خود را این گونه آغاز می‌کند: «کلمه بدیع از اسماء خداوند سبحان است.

این کلمه درلغت عربی به معنی چیزی است که مثل و مانند ندارد و از هر جهت یگانه است. همان گونه که ذات خداوند سبحان مثل و مانند ندارد و از هر جهت یگانه است، فعل او نیز مثل و مانند ندارد و حتی دو جلوه از جلوه‌های بی پایان او نیز همانند نیستند و تکرار در جلوه های او نیست. با توجه به این مسئله که جلوه‌های خداوند سبحان بی پایان است و دو جلوه از جلوه های ازلی و ابدی او همانند نیستند، می‌توان گفت در جهان هستی، سکون یا توقف جایگاهی ندارد. البته جلوه‌های بی پایان و گوناگون با حرکت جوهری در عالم ماده متفاوت است چون حرکت جوهری از خواص عالم مادی است اما جلوه یا تجلی عام است و کل جهان هستی را در بردارد.»

«گفته‌های کمتر گفته شده» به قلم غلامحسین ابراهیمی دینانی در 384 صفحه، توسط نشر «طرح نو» در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

انتهای پیام

بانک صادرات

پیام

  1. سلام,باید صریحا بیان کمپ خود استاد محترم دینانی وکل عرفان قدیم جمود فکری محسوب می،شود در زمان اکنون که علم ودانش گستره‌های کیهان را پوشش می دهد، دیگر چیزی برای علم مجهول نیست مانند آن عرفان های قدیم،،هنوز آن عرفان‌های دنبال معشوق وعشق واین توهمات ذهنی هستند ،در حالیکه چنین چیزهایی وجود خارجی ندارد وآنها چون علم ودانش نداشتند در قدیم تن ناشناخته هارا تین گونه برای سیستم فکری خود ترسیم کرده اند، موجودات در واقع یک سازمان پردازش اطلاعات بیولوژیک هستند ودقیقا مانند همین سیستم های پردازش اطلاعات در دنیای الکترونیک کامپیوتر و روباتیک عمل می کنند، ومعشوق در کار نیست،این یک سازمان پردازش اطلاعات بیولوژیک است، نه معشوق کسی ،وآنچه به تن ،مت، یا خود ،می گوییم هم در واقع بخش عمل گر وافکار ساز جمع بندی ها ونتیجه گیریهای این سازمان پردازش درون می باشد ما فقط یک بخش از این سازمان هستیم ،ولی اصل کلیت وسازماندهی گسترده این سازمان هست ،این سازمان پردازش اطلاعات بیولوژیک همراه وهمزمان با رشد و تکثیر سلولی بوجود می آید در موجودات که جاهلانه این سازمان را مغز نامیده اند،

  2. استاد علاوه برانجماد ،حوزه فکری از بزرگ وکوچک واز مسئول غیر مسئول هم کوچک ومحدود شده ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا