خرید تور نوروزی

انتقاد سایت وابسته به معاونت فرهنگی حوزه‌ به دو یادداشت منتشرشده در انصاف نیوز

سایت «اندیشه برتر»، وابسته به معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه، در یادداشتی با تیتر «اصلاح‌طلبان و جزئی‌نگری ناشیانه» در واکنش به یادداشت امیر هاشمی مقدم، دانش‌آموخته‌ی انسان‌شناسی که با عنوان «خدمتکاران اسرائیل در ایران» در انصاف نیوز منتشر شده بود، نوشت:

«اقدام خودجوش و انقلابی مردم همدان در سوزاندن پرچم رژیم غاصب صهیونیستی با واکنش معنادار و ناشیانه یکی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب مواجه شده است؛ به نظر می‌رسد جریان اصلاح‌طلبی حتی در مسئله انسانی و بشری غزه که امروز باعث اتحاد آزادی‌خواهان در گوشه‌ و کنار دنیا شده است هم به دنبال حاشیه‌سازی سیاسی است.

نداشتن تعصب ملیتی و وابستگی سرزمینی، گویا مثنوی هفتاد مَنی است که اصلاح‌طلبان بیشترین سهم را در آن دارند. این روزها که آتش خشم جهانی، سیاست‌مداران غربی را دچار انفعال کرده و شبکه‌های تلویزیونی غربی را از سانسور آن عاجز نموده است، برخی اصلاح‌طلبان به حاشیه‌سازی پرداخته و با نشستن در جایگاه قضاوت به مردم کشورمان که همیشه حامی مظلومین بوده‌اند به خاطر نشان دادن اعتراض و خشم مقدس خود، اتهام توهین به ادیان می‌زنند!

سایت خبری انصاف‌نیوز با درج یادداشتی از آقای «امیر هاشمی‌مقدم» به سراغ مردمی رفته است که به صورت خودجوش در مقابل مقبره استر و مردخای رفته و پرچم رژیم جعلی اسرائیل را آتش زده‌اند؛ وی با افراطی بودن و نابخرد خواندن این افراد، آنان را خدمتکاران اسرائیل دانسته است!

او برای تخطئه نمودن این اقدام، به سابقه هم‌زیستی ایرانیان با یهودیان کلیمی اشاره کرده و گفته است، یهودیان ایرانی یکی از شریف‌ترین مردمان این سرزمین‌اند که تاکنون زیانشان به کسی نرسیده و ردپایشان در هیچ خراب‌کاری‌ای کشف نشده است. در عوض می‌توان به فهرست بلندبالای خدماتشان به این کشور در طول تاریخ پرداخت که پیشکش‌کردن شهدای یهودی در جنگ تحمیلی و البته کمک‌های فراوان جامعه یهودیان ایران به رزمندگان ایرانی در جنگ، جزو آخرین موارد است.

هر چند در میان یهودیان ایرانی کسانی وجود دارند که نویسندگان احساسی و مطلق‌نگر همچون آقای امیرهاشمی مقدم، تمایل دارند آن‌ها را نادیده بگیرند؛ -افرادی همچون «موشه کاتساو» که با خیانت به هویت ایرانی خود در جرگه صهیونیسم بین‌الملل قرار گرفته و تا مقام ریاست اسرائیل پیش رفتند و به خاطر مشارکت در کشتار مردم فلسطین به موسی قصاب معروف گشتند یا فردی همچون «شائول موفاز»، رئیس‌کل ستاد مشترک ارتش اسرائیل که دستش به خون بی‌گناهان فلسطینی آلوده است- اما بخش مهمی از یهودیان ایرانی که خود را کلیمی می‌نامند و حاضر به ترک کشور نگشته‌اند از ماهیت تروریستی و ضد انسانی رژیم اسرائیل متنفر بوده و همچون بسیاری از یهودیان سنتی و ارتودوکس، تشکیل اسرائیل را به نام دین یهودیت انحراف و برخلاف ارزش‌های این دین الهی می‌دانند.

در این میان شگفت آن است که با وجود واکنش نشان ندادن یهودیان ایرانی و توهین‌آمیز تلقی نکردن آن از سوی مجامع رسمی کلیمی در ایران، عضو تحلیلی یک سایت اصلاح‌طلب اقدام خودجوش مردم در سوزاندن پرچم اسرائیل را توهین به یهودیان دانسته است!

هر چند نویسنده نگران این یادداشت، مشخص نکرده است که کجای این شکل از اعتراض، توهین‌آمیز است؛ اما تنها فرض ممکن این است که یادداشت‌نویس، یا سوزاندن پرچم را بی‌احترامی دانسته و یا صورت گرفتن آن در مکان متعلق به یهودیان را مصداق توهین تصور کرده است.

بر فرض اول، این نویسنده گویا متوجه نبوده است که آزرده نشان دادن یهودیان ایرانی از سوزاندن پرچم رژیم جعلی اسرائیل در واقع توهین بدتری به جامعه کلیمیان ایران بوده و بیانگر یکسان نگریستن به پرچم اسرائیل و یهودیان ایران است؛ اشتباه بزرگی که سال‌ها دین‌داران یهودی برای زدودن چنین اشتباه و تصور غلطی تلاش نموده‌اند!

اما اعتراض به اسرائیل در یک مکان مذهبی (با کنار گذاشتن تمامی شبهات موجود در ارتباط با ماهیت تاریخی این مکان و شخصیت استر و مردخای) هم خالی از هرگونه اشکال بوده و این روزها به شکل وسیع در تمامی اماکن مذهبی از جمله مساجد، کلیساها و دیگر بناهای مذهبی صورت می‌گیرد. آقای هاشمی‌مقدم که خود را صاحب دکترای انسان‌شناسی می‌داند، باید پاسخ دهد که آیا حضور در مقابل و نه در درون یک مکان مذهبی، برای اعتراض به رژیمی که صاحبان واقعی مقبره هم از آن‌ها بیزاری می‌جویند، چگونه می‌تواند مصداق بی‌احترامی و توهین تلقی شود؟ آیا از نظر ایشان این فرض معقول و پسندیده‌ای است که ما سوزاندن پرچم داعش را در مقابل مکان مقدسی همچون مسجدالحرام از سوی یک یهودی یا مسیحی، توهین به مسلمانان بدانیم؟ نه تنها خطور چنین چیزی به ذهن غلط بوده؛ بلکه اگر در روزی چنین اتفاقی را شاهد باشیم باید از آن شخص مسیحی یا یهودی به خاطر ضدیت و مخالفت با یک گروه ضد اسلامی همچون داعش سپاسگزار باشیم!

در پایان باید خاطرنشان کرد، در کوران خشم جهانی که هر شخص آزاده‌ای در هر نقطه از دنیا به دنبال نشان دادن اعتراض خود بوده و برای وی زمین ورزشی یا کلاس درس تفاوتی ندارد، خرده‌گرفتن به خاطر یک اعتراض در مقابل مکان مورد توجه یهودیان، پرداختن به حاشیه بوده و به نوعی اخلال در توجه انسانی به جنایات اسرائیل محسوب می‌شود!»


این سایت وابسته به معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه، در یادداشت دیگری با تیتر «اصلاح‌طلبی و حاشیه‌سازی برای دفاع از فلسطین» در واکنش به یادداشت حجت الاسلام احمد حیدری در انصاف نیوز که با عنوان «ناتوانی خطیب جمعه تهران در دفاع تبلیغی از «طوفان الاقصی»» منتشر شده بود، نوشت:

«جریان اصلاح‌طلبی که سال‌ها به عنوان زبان‌بلدهای دنیا تنها خود را شایسته به دست گرفتن میز دیپلماسی ایران می‌دانستند، اکنون به جای پرداختن به ابعاد بین‌المللی فاجعه غزه و محکوم نمودن اجماع کشورهای غربی در حمایت از رژیم صهیونیستی، تنها به کُنش‌گری‌های داخلی اکتفا نموده و تلاش دارد مسئله انسانی فلسطین را به گفتمان‌های خُرد و کم‌اهمیت حزبی تقلیل دهد.

حملات وحشیانه اسرائیل را نمی‌توان با هیچ مورد دیگری مشابه دانست و برای بیان آن نمی‌توان از الفاظی استفاده کرد که این روزها اشتباهاً به کار برده می‌شود؛ همانند «حملات تلافی‌جویانه» که با وجود نزدیک‌ترین معنا به حقیقت آن، بازهم در مورد رفتار جنگی اسرائیل نارسا و غیر قابل انطباق است؛ چراکه بمباران زنان و کودکان غزه، فراتر از تلافی بوده و بیشتر به یک نسل‌کشی جنون‌آمیز و هولوکاست واقعی می‌ماند.

از این روی وقایع این روزهای غزه و قتل‌عام عامدانه مردم بی‌گناه، تاکنون در هیچ واژه و اصطلاحی که مورد میل رسانه‌های غربی باشد اسیر نشده است، آن‌ها با وجود پروپاگاندای بی‌سابقه، هنوز نتوانسته‌اند بازتاب این جنایت را با کاربست کلمات فانتزی و تحریف‌گر، مهار کنند. مظلومیت و بی‌گناهی کودکان غزه آن‌چنان قوی است که شاید برای نخستین‌بار استعمار رسانه‌ای، شکسته شده و کمپانی‌های خبری که ماهیتی صهیونیستی دارند، نتوانستند مردم را از همدردی با غزه بازدارند؛ صحنه‌های حضور بی‌نظیر مردم در گوشه و کنار جهان شاهدی بر استیصال شبکه‌های غربی است.

در میانه این تحولات سریع و اعجاب‌آور رسانه‌ای و نسبت آن با افکار عمومی جهانیان، رصد و بررسی مواضع اصلاح‌طلبان نیز خالی از نکته‌های عجیب نیست؛ در یک نمونه از آن، سایت خبری انصاف‌نیوز یادداشتی از حجت‌‌الاسلام احمد حیدری منتشر کرده است که مخاطب این سخنان نه مقامات اسرائیلی و یا غربی حامی تروریسم دولتی اسرائیل، بلکه امام‌ جمعه تهران است!

وی که در این یادداشت، خطیب جمعه تهران را به ناتوانی در دفاع تبلیغی از «طوفان الاقصی» متهم نموده، مدعی شده است که:

«خطیب این تریبون در فرازهایی از سخنان دفاعی خود می‌گوید: «این یک حرکت دفاعی است و نه تهاجمی»؛ «می‌دانید که رژیم صهیونیستی به دختران و پسرانشان آموزش نظامی می‌دهند و همه آن‌ها مسلح هستند و شهرک‌ها همه پادگان است و مطلقاً در آنجا مردم عادی زندگی نمی‌کنند»؛ «به مردم عادی و زنان و کودکان هم کاری نداشتند و پایگاه‌های نظامی صهیونیست‌ها را در هم کوبیدند و ۱۵۰۰ نظامی را به هلاکت رساندند» در این سخنان به جای این‌که حمله تهاجمی «طوفان الاقصی» تبیین و توجیه شود، تهاجمی بودنش انکار می‌گردد؛ به جای تقبیح خطای ابتدایی رزمندگان حماس در حمله به غیر نظامیان، همه ساکنان اسرائیل نظامی و همه کشته‌های اسرائیلی که بیشتر آنان غیرنظامی بودند، نظامی معرفی می‌شوند».

انتشار این سخنان از سوی یک پایگاه خبری متعلق به جریان اصلاح‌طلبی که در ادبیات رسانه‌ای و گفتمان مطبوعاتی آنان، از به‌ کارگیری لغاتی همچون تهاجم و حمله، پرهیز داده شده و نسبت به آن یک دیدگاه منفی تزریق شده است را باید از شگفتی‌های وقایع غزه دانست؛ اینکه آن‌ها این‌گونه می‌پسندند که در این مورد از واژه حمله و یورش استفاده شود، مهم نیست. هر چند نویسنده در مقاله‌ای دیگر که در انصاف‌نیوز منتشر شده، مدعی گردیده است مجاهدان فلسطینی تا زمانی که بر مرزهای دفاع مشروع و انسانی پا بفشارند، از جانب همه آزادگان جهان به خصوص هم‌کیشان مؤمن خود، تأیید و پشتیبانی تبلیغی، سیاسی و مالی می‌شوند؛ اما روشن نیست که چگونه یک نویسنده در جایی خواهان پافشاری فلسطینی‌ها بوده و بر دفاع مشروع تأکید می‌کند و در جایی دیگر دیگران را برای استفاده از واژه دفاع به جای یورش و حمله، مورد انتقاد قرار می‌دهد!

اما تاختن وی بر امام‌ جمعه تهران به بهانه یک واژه که چندان تفاوتی در ماهیت مقابله با تجاوزگری رژیم صهیونیستی ایجاد نمی‌کند، به حاشیه بردن مظلومیت و حقانیت مردم غزه است، وگرنه کیست که نداند حتی شکل دادن یک عملیات تهاجمی در مقیاس کم و کوتاه اما با موفقیت بالا، در کلان مفهوم تاریخی دفاع مردم فلسطین از خاک و هویت خود تعریف می‌شود و باید آن را شیوه و تاکتیکی جدید در دفاع هفتادساله آن‌ها دانست؟ حماس و گردان‌های قسام حتی با رسیدن به تل‌آویو، بازهم کاری فراتر از دفاع مشروع که در منشورهای حقوقی، امری پذیرفته شده است انجام نداده‌اند.

به نظر می‌رسد این بازی با کلمات به منظور مقدمه‌چینی برای بخش دوم اشکال‌گیری‌های بیهوده نویسنده است که در آن به زعم وی، خطای رزمندگان حماس در حمله به غیر نظامیان، تقبیح نشده است. وی در مغلطه‌ای آشکار تلاش نموده است سخنان امام‌ جمعه تهران مبنی بر اینکه ما در اسرائیل شهروند عادی نداریم را به چالش بکشد؛ او گفته است:

آیا این‌که همه ساکنان سرزمین‌های اشغالی را چون موظف به آموزش نظامی هستند، نظامی بشماریم، صحیح و پذیرفتنی است؟ آیا با این استدلال استکبار جهانی نمی‌تواند بگوید با توجه به فرمان ارتش بیست‌میلیونی امام در سال ۱۳۵۸ که بعد هم در قانون اساسی منعکس شد، همه مردم ایران نظامی محسوب می‌شوند و …!

در پاسخ به این مقایسه ناشیانه باید گفت که ساکنین اسرائیل افزون بر آموزش نظامی، غاصب بوده و بدون هیچ دلیلی، اراضی و سرزمین مادری مردم فلسطین را به زور تصرف نموده‌اند و آموزش نظامی به آن‌ها برای مقابله با مطالبه مشروع فلسطینیان برای بازگشت به سرزمین‌های خود است؛ ازاین‌رو تشابه سازی آموزش نظامی ساکنین یک کشور جعلی که پا بر روی خون گذاشته و به قیمت آواره شدن میلیون‌ها فلسطینی، در آنجا شهرک‌سازی نموده‌اند با آموزش نیروهای بسیج تنها از یک ذهن آشفته و پریشان ساخته است!

در پایان باید گفت، آیا شایسته نبود در شرایطی که حتی کسانی که از آن‌ها انتظار نمی‌رفت به دفاع از انسانیت برخاسته و از پرداختن به نقش تاریخی خود غافل نشده‌اند، حجت‌الاسلام حیدری هم به جای خرده‌گیری از خطیب جمعه تهران، بر دروغ‌های مکرر مقامات غربی متمرکز شده و به حمایت رسانه‌ای از مظلومان بپردازد؟»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا