خرید تور تابستان

از يك بزنگاه سخت عبور كرديم

«ما از يك بزنگاه سخت عبور كرديم و اتفاقي كه افتاد اتفاق بسيار مهمي بود،
ما 16 سال كشمكش داشتيم و آونگ ناقوس در وسط قرار گرفته و به اعتدال رسيديم
و اينجا چهار سال اول به خرابي‌هاي گذشته و قرار دادن دولت روي ريل منطق
كار بگذرد و بعد پختگي مردم هم چندبرابر شده و آينده روشني را فراروي مردم
قرار داده و اگر كسي بخواهد بي‌ذوقي كند و با فشار چيزي را به مردم تحميل
كند، بازنده خودش خواهد بود. اين است كه ما در اين دوره شاهد كمترين تنش‌ها
خواهيم بود و سنت مشورت دوباره زنده خواهد شد»

به گزارش انصاف نیوز، دكتر نقيب زاده از جمله روشنفكراني است كه پيش از انتخابات بر طبل نا اميدي نكوبيد. او شجاعانه بر شركت در انتخابات تاكيد كرد و از مردم خواست تا سرنوشت خود را ، خود رقم بزنند چراكه در غير اين‌صورت به حاشيه رانده خواهند شد. گفت‌و‌گو با وي بعد از تحقق پيروزي اراده مردم صورت گرفت.

بعد از دولت اصلاحات دوره رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد آغاز شد و اين سرآغاز يك دوره جديد و شايد بتوان گفت بي‌سابقه بود. تفسير شما از اين دوره چيست و اين دوران 8 ساله چه تاثيري بر عرصه سياسي ايران گذاشته است؟

دوره آقاي احمدي‌نژاد دوره آشفتگي‌هاي بي‌پايان بود كه در تمام سطوح نمود پيدا كرد و زيربناي همه نهادهاي مدني هم از بين رفت يا ضربه سنگيني خورد. علاوه بر نهادهاي سياسي مانند سازمان برنامه و بودجه، اخلاق اجتماعي هم بسيار فروكش كرد و همبستگي اجتماعي صدمه زيادي خورد و يك بلاتكليفي در همه حوزه‌ها بود و دليل آن هم معلوم بود و آن هم اين بود كه يك فردي وارد عالم سياست شد، جايي كه تاثيرگذارترين حوزه است و اين عرصه را تغييرات ناگهاني و مطالعه‌نشده‌يي مي‌دهد غافل از اينكه چه امواج مخربي اين تصميمات ناگهاني ايجاد مي‌كند. هميشه كساني مي‌خواهند يك شبه ره صدساله بروند، دچار توهم هستند چرا كه اين كار شدني نيست.

ما در قرن بيست دولت‌هاي زيادي داشتيم كه با تاكيد بر اقتدار و پوپوليسم خواهان تغييرات ناگهاني بودند و اين تغييرات در بعضي جاها كه با محافظه‌كاري همراه شد مانند اسپانياي فرانكو يك تغييرات مثبتي به همراه داشت. اما در خيلي جاها نهايتا بلاتكليفي به همراه داشت يا منجر به فروپاشي‌هاي پي در پي شده است، بنابراين اين دوره، دوره بسيار خاصي را در تاريخ سياسي رقم زد و از طرفي براي تجربه مردم ايران هم فايده‌يي داشت و مردم فهميدند كه با شعارهاي تند و برنامه‌هاي نسنجيده نمي‌توان كاري كرد و حتي كساني هم كه حامي دولت بودند لطمه زيادي ديدند و از يك دست مي‌گرفتند و از دو دست پس مي‌دادند. به‌طور مثال بحث يارانه‌ها كه موج تورم تاثير يارانه‌ها را به صفر مي‌رساند و در مجموع دوره تخريبي بود و از طرفي بخش‌هايي كه كارهاي خودشان را مي‌كردند مانند وزارت راه و نيرو، كارهاي آنها برنامه‌ريزي قبلي بود و نبايد به پاي دولت نوشت.

‌ اگر بخواهيم به تفكيك بررسي كنيم آيا ميان چهار سال اول و چهار سال دوم رياست‌جمهوري آقاي احمدي‌نژاد تفاوت وجود دارد؟ تاثير كدام عميق‌تر است؟

فرقي نمي‌كند، از روز اول اين روند تخريب شروع شد ولي در چهار سال دوم كه با نوعي گستاخي همراه شد تاثير آن تصميات را بيشتر آشكار كرد ولي به نظر من تفاوتي بين اين دو دوره وجود ندارد.

چه دلايلي وجود دارد كه آقاي احمدي‌نژاد توانست اين تصميمات خلق‌الساعه و ناگهاني را بگيرد و چرا بايد بستر براي اين‌گونه تصميمات فراهم باشد؟ آيا اين مربوط به خلأهاي قانوني نيست؟

خلأهاي قانوني ممكن است وجود داشته باشد اما كارشكني خيلي مخرب‌تر است، در واقع خيلي از مديرهاي پر توان سعي كردند قانون را دور بزنند اما يك حد و ميزاني دارد و اين دور زدن‌هاي جزيي تاثير مخرب آنچناني ندارد تا اينكه برنامه بر اين محور قرار بگيرد. قبلا اين انتقاد وجود داشت كه چرا مقام‌ها و پست‌هاي مديريتي بين مديران دور مي‌زند و از نيروهاي جوان استفاده نمي‌شود اما آقاي احمدي‌نژاد آمد و به يكباره همه مديران را كنار زد و مديران جوان و بي‌تجربه را وارد عرصه كرد كه اين هم خود عاملي بود براي وجود و انجام چنين تصميماتي.

بيشتر منظور من اين است كه چرا قانوني وجود ندارد كه مانعي باشد براي اين قانون‌گريزي و كارشكني قوه مجريه ؟

چرا وجود دارد اما ايشان وقعي نمي‌نهاد، نه به تصميمات مجلس و نه بر نظارت مجلس. اگر قرار باشد دموكراسي وجود داشته باشد بايد مطبوعات آزاد باشند تا در درجه اول نظارت را انجام دهند و به گوش مسوولان برسانند اما اگر دموكراسي نيست بلاخره يك سيستم نظارتي وجود دارد و در سيستم‌هاي بسته نظارت شديدتري است. در ايران هيچ يك وجود نداشت؛ هم ميزاني دموكراسي بود هم ميزاني تمركز و در نتيجه مسووليت‌ها و حوزه‌هاي كار مشخص نبود و كساني هم كه بايد نظارت مي‌كردند داراي ضعف شخصيت‌هاي شديد بودند يعني گاهي تطميع مي‌شدند و گاهي تهديد مي‌شدند و اين باعث ناكارآمدي نظارت مي‌شد و موجب حيف و ميل اموال و برداشت‌هاي بيش از اندازه ارزي و در نتيجه مواجه شدن با يك خزانه خالي و انبوه مشكلات كه در چهار سال اول آقاي روحاني بايد به باز‌سازي اين خرابي‌ها پرداخته شود.

به نظر شما دولت آقاي احمدي‌نژاد نشان نداد كه اگر كسي بخواهد بيايد و سركشي كند راحت مي‌تواند اين كار را انجام دهد حداقل در اين 8 سال كسي نتوانست مانع آقاي احمدي‌نژاد شود؟

در واقع مساله به اين شكل نبود نه اينكه تخلفاتي مشاهده نشود بلكه آقاي احمدي‌نژاد با مماشات همراه بود. در ابتدا فكر مي‌كرد او دارد انقلابي عمل مي‌كند و مزاحمش نشويم و بعد جو پوپوليستي كه ايجاد مي‌كرد خيلي كارها را انجام مي‌داد و گناه خود را به گردن ديگران مي‌انداخت، اين بود كه يك قبض عين بسيار ناثواب صورت گرفت كه بعضا از طرف حكومت هم حمايت مي‌شد.

عملكرد دولت آقاي احمدي‌نژاد چه تاثيري در قانون اساسي گذاشت و چقدر در راستاي پيشرفت قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بود؟

هيچ، به نظر من نه قانون اساسي و نه قانون عادي هيچ تاثيري در عملكرد وي نداشت. اصلا ايشان يك فرد انقلابي سركش و در عين حال ناتوان از نظر برنامه‌ريزي بود و قانون اساسي هم پايمال مي‌شد و به گونه ديگري تعبير مي‌شد، هر جا به نفع دولت بود درست و هر كجا به نفع دولت نبود به گونه ديگر تعبير مي‌شد. در هر صورت ما مي‌دانيم مجلس ما و قوه مقننه ما داراي عيوب زيادي است ولي اينكه اين را بهانه قرار دهيم و عملكرد آن را به كلي زير پا بگذاريم و وقعي به عملكرد تقنيني و وزنه تقنيني آن ننهيم اين بسيار مخرب‌تر است.

يك واكنشي در مقابل دولت اصلاحات صورت گرفت كه هم نمودش در مجلس پيدا شد هم در دولت و اين بيشتر از اينكه با احتجاجات عقلي برخوردار باشد يك خصومت‌ورزي بود نسبت به گذشته. شما مي‌بينيد كه آقاي علي مطهري نكات مهمي را گوشزد مي‌كرد اما سعي مي‌شد آن را زير سوال ببرند يا تضعيف كنند تا خاموش شود و سكوت كند. اين است كه در واقع هيچ نهادي نبود كه به‌طور مستمر بر دولت نظارت كند و ممكن است در سال‌هاي بعد معلوم شود كه چه كارهايي صورت گرفته كه بسيار ناثواب بود.

با اين توضيحات چه عاملي باعث شد آقاي احمدي‌نژاد در سال 84 قوه مجريه را در دست بگيرد؟

يك مقداري اصلاح‌طلبان سرخورده شدند و يك مقداري خطاهاي مكرري انجام دادند و مردم دل‌زده شدند و برخي فكر مي‌كردند كه اختلاف دولت و مجلس موجب ناكارآمدي دولت مي‌شود و البته آقاي احمدي‌نژاد هم شناخته شده نبود و مجموعه عوامل دست به دست هم داد تا دولت احمدي‌نژاد روي كار بيايد و جالب اينكه كساني كه به احمدي‌‌نژاد راي دادند خواستار تغيير بودند كه آقاي احمدي‌نژاد هم تغييرات را ايجاد كرد البته در جهت منفي.

در طول دوره دولت نهم و دهم، آقاي احمدي‌نژاد هرگز برنامه مدون و طراحي شده‌يي نداشت تا جايي كه اين امر موجب انحلال سازمان برنامه و بودجه شد، اين وضعيت دولت خود وي را هم دچار مشكل كرد؟

طبعا وقتي يك دولتي اينچنين عمل مي‌كند خسارت آن بيشتر متوجه خود دولت است. وضعيتي كه مردم در انتخابات رياست‌جمهوري اخير پيدا كردند وحشتي بود كه از احمدي‌نژاد ديگري پيدا كرده بودند و اين به صورتي شد كه ايشان نتوانست يك حزب و حتي يك گروه براي آينده به وجود بياورد و هر كس كه دوروبر ايشان باشد يا هر سازماني كه اسم ايشان روي آن باشد، آينده‌يي ندارد و اين عدم داشتن برنامه مخرب بود كه افراد و گروه‌هاي ضد انقلاب به اين روند دل‌بسته بودند، يعني فكر مي‌كردند كه در اين اوضاع دارد تيشه به ريشه زده مي‌شود و چه خوب مي‌زند و اين نظام را بي‌آينده مي‌كند. نمي‌توان گفت همه اينها هم از روي عدم مطالعه يا كم عقلي صورت گرفته باشد. در واقع يك معناي ايدئولوژيك هم در پشت آن وجود دارد، حالا يا تخريب كنيم تا امام زمان ظهور كند يا چيز ديگري از جاي ديگري كه شايد بعدها مشخص شود.

پس به نظر شما نوعي سودبري هم در پشت ايجاد چنين وضعيتي احساس مي‌شود؟

بله، مانند كسي كه اجاره‌نشين است و مي‌خواهد حداكثر استفاده را بدون در نظر گرفتن آينده از محل اجاره ببرد بله چنين سودبري‌اي احساس مي‌شد و يك جاهايي يك احساساتي هم برمي‌انگيخت و اين احساسات توده‌ها برخي اوقات فريب‌دهنده است و من اين احساسات و توهمات را مانند اسب سركشي مي‌دانم كه سوار خود را به زير مي‌اندازد و دل‌خوش بودن به اين‌ها و در پاره‌يي از كشورهاي عربي كه اهل عمل نيستند و عقده‌هايي دارند نسبت به اسراييل و خوشحال مي‌شوند از كساني كه حال چند بدوبيراه به اسراييل بدهند، اين‌ها مسايلي است كه در روانشناسي توده‌ها ديده‌مي‌شود و در هرحال كسي كه اهل عمل است شعار تند نمي‌دهد و عمل مي‌كندو اين شعارها چقدر به مملكت لطمه وارد كرد و چه فوايدي براي اسراييل داشت و چه سلاح‌هايي را نصيب اسراييل كرد.

مجلس اصولگرا مي‌توانست مانعي بر سر اين تخريب‌ها باشد ولي عملا نقش چنداني ايفا نكرد.

مجلس خيلي جاها كوتاه آمد و آن طور كه بايد باشد در برابر كنترل دولت برنيامد و خود مجلس هم داراي ضعف‌هايي است در درون، كه اين ضعف‌ها هم مانع مي‌شد و از طرف ديگر آقاي احمدي‌نژاد با جسارت و گستاخي با مجلس برخورد مي‌كرد كه اين هم مجلسيان را مي‌ترساند كه حرف‌ها و شعارهاي ايشان هيچ پشتوانه‌يي نداشت. 8 سال گفت بگم‌‌بگم و قرار بود اسامي مفاسد اقتصادي را رو كند كه هرگز اين كار را نكرد و اصلا معلوم نيست اطلاعاتي داشته يا فقط از يك حس روانشناسي پيچيده استفاده مي‌كرد، چون هر كس كه در مقابلش بگويي، بگم بگم واهمه پيدا مي‌كند كه مگر چه كاري انجام داده‌ام كه اگر بگويد ممكن است آبرويم زير سوال برود و ايشان حتي يك مورد قانع‌كننده نگفت و تنها موردي كه گفته شد در مجلس بود درباره برادر آقاي لاريجاني كه آن هم به ضرر خودش تمام شد چون اين همه بگم‌بگم چيزي را بيان كرد كه مردم عادي هم ده‌ها مورد از اين موارد را مي‌دانند و ديدند و چيزي نبود كه اذهان عمومي را درگير كند، فقط يك شاخ و شانه كشيدن در برابر رييس مجلس بود.

و اين كوتاه‌آمدن‌ها موقعيت مجلس را تضعيف نكرده است؟

مجلس بسيار ضعيف و ذليل شد و بسيار ناكارآمد جلوه كرد و همه متوقع بودند كه برابر واكنش‌هايي كه به آن مي‌شود يك واكنشي از خود نشان دهد و يك دادخواهي براي خود بكند، چون اگر كسي مورد حمله قرار گيرد و از خود دفاع نكند خواه ناخواه اين تصور پيش مي‌آيد كه پس حتما گناه‌كار است كه اعتراض نمي‌كند، بنابراين شأن آن بسيار پايين آمد، بايد كاري صورت بگيرد كه در انتخابات آينده شأن خود را پيدا كند.

آيا در بدنه نظام نبايد تغييري ايجاد كرد كه بتوان چنين رفتارهاي تخريبي را كنترل كرد؟

بله، نظام ما يك نظام نوپاست و سازمان‌هاي موازي زيادي دارد و تداخل وظايف در آن زياد هست و تعريف وظايف در آن به خوبي صورت نگرفته و كارها توسط افراد صورت مي‌گيرد تا نهادها، و وقت آن رسيده كه اين نظام يك تغيير اساسي از نظر ورودي‌ها و خروجي‌ها و تجزيه و تحليل اطلاعات، نظارتي در خور صورت بدهد و حتي معيارهايي كه براي سنجش افراد دارد معيارهاي درستي نيست و بايد اجازه داد انسان‌ها همان‌طور كه هستند زندگي كنند و از ميان آنها بهترين‌ها را انتخاب كنند و اينكه آنها را مجبور كنيم قيافه‌هاي خاصي به خود بگيرند يا رفتارهاي خاصي از خود نشان دهند از نظر اخلاق اجتماعي هم بسيار زيان‌آور است و متاسفانه در اين 8 سال دين هم بخشنامه‌يي شد. بخشنامه براي نماز سر وقت كارمندان، بخشنامه براي ظاهر و پوشش و… و دين و ديندار هم متضرر شدند.

‌ در اين بين آيا انتقاد به شوراي نگهبان وارد نيست كه در 8 سال پيش اجازه ورود به فردي مانند احمدي‌نژاد را مي‌دهد ولي در انتخابات اخير از ورود فرد با سابقه درخشاني چون هاشمي‌رفسنجاني جلو‌گيري مي‌كند؟

براي نظام هزينه حذف آقاي رفسنجاني از اينكه او را وارد صحنه شود بسيار زيادتر بود. آخر اين پيرمردهاي عاقل كه آنجا نشسته‌اند نبايد از خود بپرسند كه هاشمي‌رفسنجاني كه اين همه در انقلاب نقش داشته چطور آن را كنار گذاشتند و اين چه معني مي‌دهد؟! در ابتدا همه به فكر نظام بودند اما در حال حاضر همه به فكر جناح خود هستند و يك ترسي از پاره‌يي از گروه‌ها وجود دارد مثلا شوراي نگهبان از اصلاح‌طلبان مي‌ترسد چرا بايد چنين ترسي وجود داشته باشد. وقتي همه ابزارهاي كنترل را در دست دارند و سيستم به كسي اجازه نمي‌دهد خيلي از مسير خارج شود وگرنه آقاي احمدي‌نژاد شايد اين كار را مي‌كرد و مي‌بينيم كه آقاي احمدي‌نژاد هم نهايتا سر جايش مي‌نشيند و اصلاح‌طلب‌ها هم اگر بخواهند خارج از سيستم كاري انجام دهند سرجايشان خواهند نشست بنابراين اين ترس‌ها و نگراني‌ها بي‌خود و بي‌جاست و بايد با سعه صدر بيشتري برخورد كرد.

‌ بعد از 8 سال و به ويژه در شرايطي كه انتظار مي‌رفت در انتخابات با حوزه‌هاي كم‌جمعيتي مواجه شويم، شرايط به گونه ديگر رقم خورد و مردم آمدند و جناب روحاني را با اختلاف زياد از ديگر رقبا انتخاب كردند. شما از اين مسائل چه تفسيري داريد؟

تفسير اينكه ما افت مشاركت را داشتيم نسبت به چهار سال قبل اما دليل حضور اين بود كه مردم در دقايق آخر به اين نتيجه رسيدند كه اگر دست به انتخاب نزنند احمدي‌نژاد ديگر يا بدتر از آن وارد عرصه مي‌شود و چهار سال مشابه 8 سال قبل ديگر را رقم مي‌زند و اين مهم‌ترين عامل بود. آقاي روحاني هم به آن صورت شناخته شده نبود و دوستان ايشان و حرف‌هايي كه خود ايشان زدند او را مشخص‌تر كرد و در مجموع مردم احساس كردند كه يك نفر هست كه مي‌توان به آن تكيه كرد و اين دليل اختلاف آراست و رايي هم كه آقاي جليلي آورد گوياي اين است كه اين راي نشان داد آن جبهه‌يي كه با شعارهاي تند وارد مي‌شود و هميشه رجز خواني مي‌كند در واقع بيشترين ضربه را در اين هشت سال ديده و رايي كه من كل اجمعين آورده چند ميليون خلاصه مي‌شود و اين وضعيت آرا بسيار گويا است از آنچه در جامعه مي‌گذرد و طبقه متوسط كه از اول انقلاب تاكنون شكل گرفته به عنوان مهم‌ترين نيروي اجتماعي مسير را تعيين مي‌كند و اگر وارد عرصه نشود و مشاركت نكند به يك شكل ضربه مي‌زند و اگر وارد شود به‌گونه‌يي ديگر مسير را تغيير مي‌دهد و بايد اين نيرو را جدي گرفت و اگر كسي بخواهد از اين پس حكومت كند بايد بداند كه يك طيف اجتماعي با ديدگاه و نظرات خاص خود وجود دارد و اين وظيفه نظام است خود را انطباق دهد با تحولات اجتماعي و نيروهايي كه وجود دارد.

در هر صورت افرادي كه در اين انتخابات وجود داشتند نماينده يك جريان اجتماعي و سياسي بودند و مردم چقدر جالب اين اختلاف آرا را به رخ همه كشيدند كه چه كساني از چه پايگاهي برخوردارند و اين هم بسيار هشدار‌دهنده و هم بسيار پيام روشني را به همه فرستاد.

به نظر شما حمايت آقايان هاشمي‌رفسنجاني و خاتمي در انتخابات از جناب روحاني چقدر در انتخاب ايشان و پيروزي‌شان در انتخابات تاثير داشت؟

حمايت آقاي خاتمي و آقاي رفسنجاني اينقدر مهم بود كه كار را در مرحله اول تمام كرد و اگر اين حمايت نبود باز آقاي روحاني انتخاب مي‌شد اما در مرحله دوم.

همانطور كه اصولگرايان يك راي ثابت دارند اصلاح‌طلب‌ها هم يك راي ثابت دارند و اين راي كه پشت سر آقاي روحاني آمد كار را در مرحله اول يكسره كرد وگرنه انتخابات به دور دوم كشيده مي‌شد بين آقاي روحاني و رضايي.

در اين چند سال سعي شد اين دو چهره (خاتمي و هاشمي‌رفسنجاني) حذف شوند، چقدر در اين عرصه موفق بودند؟ و آيا اصلا اين كار شدني است؟

نه، اصلا اين كار شدني نيست و در ايران بهترين خدمت را به يك چهره زماني انجام مي‌دهيد كه با آن به صورت تهاجمي برخورد كنيد و آن مي‌شود يك شخصيت محبوب.

آقاي خاتمي را مردم بعد از عملكرد آقاي احمدي‌نژاد شناختند و من خودم فكر مي‌كردم آقاي خاتمي عملكرد ضعيفي داشته ولي در زمان آقاي احمدي‌نژاد فهميدم چقدر خوب بوده و چه 8 سال زيبايي داشتيم و در دوره هاشمي‌رفسنجاني هم همينطور كه دوره سازندگي بود حالا اگر آزادي سياسي نبود ولي سازندگي وجود داشت و كارها طبق اصول و منطق پيش مي‌رفت. الان من متقاعد شدم اگر در دوره روحاني غرب فشار بياورد واقعا تقصير غرب است نه تقصير آقاي روحاني و اين خيلي مهم است كه ما چنين اعتمادي به دولت داشته باشيم براي اينكه مي‌دانم ايشان كار بيهوده و تحريك‌كننده انجام نمي‌دهد و آنچه بايد از نظر عقلي انجام گيرد انجام مي‌دهند و اگر در دوره روحاني فشاري از سوي غرب صورت گيرد همه بايد يكپارچه پشت ايشان بايستيم.

‌ با توجه به مشكل ديرينه مجلس و دولت كه در ايران هميشه با فراز و نشيب‌هايي همراه بوده و البته حاد شدن اين مشكل در دولت‌هاي نهم و دهم، آيا در آينده تغييري در نحوه توزيع قدرت در نهادها جهت ايجاد ضمانت كافي براي اجراي قوانين مصوب ايجاد خواهد شد؟

متاسفانه نحوه توزيع قدرت به شكل خوبي تعريف نشده و هر رييس‌جمهوري كه مي‌آيد مشكل پيدا مي‌كند. خب، اين ناشي از اين است كه يا قانون اساسي را نخوانده يا نمي‌داند نهادهاي مختلف چه اختياراتي دارند و اين نكاتي است كه رييس‌جمهور بايد بداند و از طرفي دخالت‌هايي كه در كار رييس‌جمهور مي‌شود آزار‌دهنده است و همين رابطه در بين مجلس و دولت وجود دارد و شما نه مي‌توانيد تفكيك كامل قوا را داشته باشيد نه خلط قوا، اين تنظيمي رابطه هم قانون را مي‌طلبد هم فرهنگ سياسي اما در ايران هيچ كدام نيست نه قوانين شفاف است نه عملكردها و نه سازوكارها و نه فرهنگ سياسي، اين است كه اين مشكلات را به وجود مي‌آورد و قوه مجريه مي‌خواهد كار را به جلو ببرد و مجلس هميشه ترمز است و اين اختلافات همه ناشي از اين است كه قانون در كشور ما از جايگاه خوبي برخوردار نيست و اين مسائل بايد حل شود چون اين كشمكش‌ها كشور را از اعتدال خارج مي‌كند.

‌ به نظر شما مجلس فعلي چقدر با آقاي روحاني همكاري خواهد داشت؟

من فكر مي‌كنم كه آقاي روحاني مدارا خواهد كرد و قبل از هر كاري مشورت‌هاي لازم را صورت خواهد داد و بعد وارد عمل مي‌شود و انتظار درگيري و كشمكش زيادي نداريم اما اميدواريم در انتخابات بعدي همسوشدگان با آقاي روحاني بيشتر در مجلس حضور پيدا كنند.

قدرت، دوباره به دست اصلاح‌‌طلبان افتاد، به نظر شما روي كار آمدن آقاي روحاني به عنوان نماينده اصلاح‌طلبان چه تاثيري بر آينده ايران خواهد گذاشت؟

دوره خوبي خواهد بود به هر حال ما از يك بزنگاه سخت عبور كرديم و اتفاقي كه افتاد اتفاق بسيار مهمي بود، ما 16 سال كشمكش داشتيم و آونگ ناقوس در وسط قرار گرفته و به اعتدال رسيديم و اينجا چهار سال اول به خرابي‌هاي گذشته و قرار دادن دولت روي ريل منطق كار بگذرد و بعد پختگي مردم هم چندبرابر شده و آينده روشني را فراروي مردم قرار داده و اگر كسي بخواهد بي‌ذوقي كند و با فشار چيزي را به مردم تحميل كند، بازنده خودش خواهد بود. اين است كه ما در اين دوره شاهد كمترين تنش‌ها خواهيم بود و سنت مشورت دوباره زنده خواهد شد و كارها روي‌ مدار كارشناسي قرار خواهد گرفت و دوره‌يي است كه پاره‌يي خطرها از سر ملت ايران عبور كرده و غير قابل بازگشت است و بي‌شك يك نقطه عطف در تاريخ جمهوري اسلامي و حتي تاريخ ايران است.

در امور بين‌الملل هم يقينا رابطه بهتري با همه كشورها خواهيم داشت و اگر كه غرب فشار همبستگي ملي را افزايش مي‌دهد در حالي كه در دوره احمدي‌نژاد اختلافات ملي را افزايش مي‌داد و از شناختي كه من از غرب دارم اگر اين تصور براي آنها به وجود بيايد كه موانع برطرف شده به سرعت براي برقراري رابطه با ايران و سرمايه‌گذاري با يكديگر وارد مسابقه مي‌شوند و اين جو ان‌شاءالله به وجود خواهد آمد و ما شاهد اين وضعيت خواهيم بود.

‌ نكاتي كه از اين هشت سال و از اين انتخابات در حافظه تاريخي ايرانيان باقي خواهد ماند، چيست؟

دولت نشان داد كساني كه مي‌گفتند رييس‌جمهور كاره‌يي نيست كه يكي از اين افراد خود من بودم، مي‌توانيم هشت سال غم و اندوه و افسردگي داشته باشيم. من در اين هشت سال دچار افسردگي شدم و اميدم را از دست داده بودم و قرص مصرف مي‌كنم كه اميدوارم در دوره روحاني قرص خوردنم متوقف شود. داشتن اميد خيلي مهم است، در اين هشت سال مردم اميدشان را از دست دادند و دچار يأس شدند و از همه مهم‌تر دچار خفت شدند اين بزرگ‌ترين نكته‌يي است كه به ايرانيان درس داد كه حواس خود را جمع كنند. همان‌طور كه در اين انتخابات اخير هم نشان داد كه كساني كه وارد عرصه شدند و مشاركت كردند به خاطر نگراني از دوره‌يي شبيه به اين دوران بودند و كساني هم كه مشاركت نكردند نگران صيانت آرا بودند و آنچه هم گذشت نشان داد نظام در اينجا بسيار برد كرد در گذشته هم نمي‌گويم تقلب شد ولي كارهايي صورت گرفت كه شبهه‌برانگيز بود.

‌ و براي دولتمردان آينده؟

همان‌طور كه آقاي رفسنجاني مملكت را روي برنامه درست كرد و داد دست بقيه كه با آرامش بيشتري حكومت كنند آقاي روحاني هم مملكت را آراسته خواهد كرد و تحويل ديگران خواهد داد.

منبع: راضيه عباسي، روزنامه ی اعتماد
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا