مغالطه تجاهر چیست | مصطفی ملکیان توضیح میدهد
مصطفی ملکیان، فیلسوف اخلاق در سخنرانی «چالش های معرفت شناختی انقلاب» دربارهی «مغالطه تجاهر» توضیحاتی ارائه دادهاست که متن آن را در ادامه میخوانید. این مطلب در کانال تلگرامی ملکیان منتشر شدهاست.
شیئی سازی یا اقنومی سازی مغالطه ای است در زبان که در ان برای اموری، وجود عینی خارجی قائل می شویم که وجود عینی خارجی ندارند .پیش فرض این مغالطه اینست که هر لفظی در زبان دال بر شیئی برای عینی و خارجی است به عبارت دیگر تمام واژه های زبان “چیزواژه” اند. در واقع همه الفاظ یک زبان را نامهایی دال بر اشیا عینی و خارجی (Concrete Names) قلمداد کرده، با انها همان معامله ای میشود که با اسما دال بر اشیا خارجی میشود مثلاً با تعبیری مثل نظام طوری معامله میشود که گویی یک شی عینی و خارجی است مانند اینکه بگوییم: حفظ نظام واجب است یا دشمنان و دوستان نظام یا خدمت و خیانت به نظام یا …
در حالیکه چنین واژه هایی اصلا از مصادیق اسما دال بر شیئی عینی و خارجی نیستند این احکام را بتوان بر انها نسبت داد.رجال سیاسی از این مغالطه استفاده زیادی کرده اند و می کنند.
زمانی خبرنگاری از موسولینی پرسیده بود شما دم از پیشرفت و.. می زنید امّا من هرچه در کشور ایتالیا می گردم جز مردم فقیر و بیسواد و… چیزی نمی بینم. موسولینی در جواب گفته بودمن نگفتم تک تک ایتالیایی ها در حال پیشرفتند بلکه گفتم ایتالیا در حال پیشرفت است این نشان می دهد موسولینی ایتالیا را یک موجود عینی خارجی قلمداد کرده بود و پیشرفت را به ان نسبت می داد.
یا یک بازرس ژاپنی شعر جالبی بدین مضمون سروده است که اعداد و ارقام می گویند وضع کارگران بهتر شده است امّا من هر سال که به ژاپن می روم کارگران را رنگ پریده تر می بینم!. یعنی اینکه شما یک عنوانی با الفاظ درست کنید و واقعیتی خارجی بدان ببخشید و بعد بگویید این در حال پیشرفت است یا وضعش بهتر شده است امّا انسانهای واقعی در حال رنجور شدن و رنگ پریدگی باشند پدیده ه ی شگفت انگیزی است.
حال به همبن ترتیب در کشور ما نیز از این قبیل اقنومی سازی ها داریم یعنی چیزی را که اقنوم یا جوهر نیست دارای جوهریت فرض کنیم و امری را که شی نیست شی فرض می کنیم و اوضاعی بدان نسبت می دهیم که معمولا به اشیاء نسبت داده میشود مثلاً چیزی به نام فرهنگ، تمدن، دین ،مذهب، هنر و … وجوه عینی خارجی ندارد و شی یا اقنوم نیست.
تولستوی در کتاب هنر چیست خود پشت صحنه های تئاتر روسیه در نیمه دوّم قرن نوزدهم را وصف کرده و می گوید شما در پشت صحنه های تئاتر می بینید که کارگردان خشن ترین رفتارهای انسانی را با هنرپیشه ها می کند توهین، تحقیر، استهزا،تمسخر و حتّی فشارهای جسمانی و اینها به صورتی است که گاهی این هنرپیشه ها به گریه می افتند و از شدت فشارهای جسمانی صدمه می بینند. امّا اگراز کارگردان بپرسید که در این چه محملی دارید؟ می گوید ما در خدمت هنریم اگر این رفتار را نکنم یک تئاتر موفق و یک اثر هنری درخشان و زیبا نخواهیم داشت ” یعنی آدم ارا له می کند به خاطر چیزی که وجود ندارد انسان چیز موهومی بنام هنر ! به همین ترتیب انسان فدای چیز موهومی به نام فرهنگ ،تمدن ، ….
اگر این اقنومی سازی ها فقط در کتابها باشند اشکالی ندارد امّا وقتی بخواهد در جامعه مبنای تصمیم گیری های جمعی قرار گیرد بر اساس انها حقوق جزایی کیفری و… تنظیم شود هر انسان دوستی، تحمل را از دست می دهد که چرا چیزی که اصلا وجود ندارد اینقدر با اهمیت قلمداد شده است که جان انسانهای واقعی در مقابل انها هیچ است.
پس هر امری تا متشخص و شخصی ( یا انسان وار) نباشد نمی شود به ان توهین کرد یا دوست و دشمن ان شد یا حتّی انرا حماییت و تضعیف کرد و نظام و فرهنگ و تمدن و دین و مذهب و… انسان وار نیستند تا بتوان به انها توهین کرد یا…
مقصودم از انچه که گفته شد این نیست که استفاده مجازی استعاره ای تشبیهی تمثیلی کنایی و رمزی و… از زبان جایز نیست و فقط باید استفاده حقیقی از زبان کرد بلکه می خواهم بگویم اگر از زبان استفاده مجازی شود امّا طوری جلوه داده شود که گویا حقیقت است این مغالطه است مثل اینکه کسی به من بگوید پدرسوخته و من به دادگاه شکایت کنم که ایشان باید اثبات کند که پدر من سوخته است یا مانند اینکه کسی را به دادگاه بیاورند و بگویند تو به مردم سالاری توهین کرده ای به نهاد ریاست جمهوری توهین کرده ای و بر اساس این ادعیای موهوم بر او حد جاری شود یا حبس گردد و…
انتهای پیام