انحراف یا انحطاط؟
«رضا بابایی»، پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی تلگرامی نوشت:
مصاحبۀ ایرج حسابی را لابد در تلویزیون دیدهاید. میگوید: «تأسیس دانشگاه تهران، ابتکار پدر من بود». چه داستان مهیجی هم برای آن نقل میکرد! وقتی مصاحبه را دیدم، به تخیل او در داستانسرایی آفرین گفتم. شاید اگر داستان مینوشت، جزء نویسندگان نامدار کشور میشد. البته کتاب «استاد عشق» که گزافهگوییهای او دربارۀ پدر است، با سلامتی به چاپ صدم نزدیک شده است!
اینکه پسر، نانخور نام پدر باشد و برای رنگینتر کردن سفرهاش، از پدر فاضلش، دانشمندی نابغه و رشکانگیز برای جهانیان و مبتکر دهها طرح ملی بسازد و او را پدر علم فیزیک و مهندسی در ایران معرفی کند و نبوغ ریاضی او را بر کوه قاف بنشاند، طبیعی است. اگر متولی امامزاده در کرامات امامزاده مبالغه نکند، چه کسی بکند؟
اما نمیدانم صداوسیما از پخش این داستانسراییهای مبتذل چه سودی میبرد؟ از ابتدا هم صداوسیما با میدان دادن به این آقازاده، پروژۀ انیشتینسازی از مرحوم دکتر محمود حسابی را پر و بال داد. واقعا نمیدانم چرا صداوسیما در دام این آقازاده افتاده است؛ ولی این هم گواهی دیگر بر این واقعیت تلخ است که دستگاههای تبلیغاتی کشور، چندان سرگرم مبارزه با انحراف(به زعم خودشان) شدهاند که انحطاط و ابتذال را نمیبینند. سهل است؛ بلکه حاضرند در راه مبارزه با انحراف، به هر دستاویزی چنگ بزنند؛ غافل از آنکه بزرگترین و خطرناکترین انحراف، همان انحطاط و ابتذال است.
از خبری تازه درباره تاسیس دانشگاه تهران تا معمای شاه
چند روز پیش نیز رسول جعفریان، تاریخ پژوه در یادداشتی در خبرآنلاین نوشته بود:
انتشار دو مطلب مرتبط با هم، و هر هم خلاف واقع: یکی مسلمان آن هم شیعه شدن انیشتین در معمای شاه و دیگر مصاحبه … در باره نقش اول حسابی در تاسیس دانشگاه تهران.
این چند روز دو اتفاق جالب افتاد که ریشه اش به یک جا بر می گشت. نخست این که دوستی گفت، در یکی از قسمت های اخیر معمای شاه، به مناسبت فوت آیت الله بروجردی، خبر دروغ و ساختگی ارتباط ایشان با انیشتین که گفته می شود از طریق پروفسور حسابی بوده، و نام هایی آن هم چندین و چندان رد و بدل شده، و همگی ساختگی است، درج شده و در دیالوگها آمده بود.
اشکالی ندارد، یعنی حرجی نیست؛ به این ترتیب، یک مدرک دیگر هم به آن مطلب دروغ و ساختگی افزوده شد. حالا و برای نسل های بعد، نه فقط گفته می شود اسنادش موجود است، بلکه گفته خواهد شد، فیلم آن هم موجود است! در این تصویر سازی دروغین که ریشه در مشتی داستانهای ساختگی اطراف مرحوم حسابی دارد، چنین وانمود می شود که انیشتین نه فقط مسلمان، بلکه شیعه هم شده بود. خیلی ها خواهند گفت: خوب باشد، این افتخار است، مگر شما چیزی ازتان کم می شود که این مطلب درست باشد؟
و اما نکته دیگر، کلیپی بود از مصاحبه پسر دکتر حسابی با یکی از شبکه ها که در آن به صورت داستانی، از ملاقات پدرش با رضا شاه و دادن طرح تاسیس دانشگاه تهران و یک تاز کردن ایشان گفتگو می کند (سندش یعنی کلیپ مزبور موجود است). بماند که ایشان از رضاشاه یک چهره فرهیخته و ملی و بزرگ و بالاتر از هر چیز و هر کس ارائه می دهد (و چشم سیما روشن) و اما ایشان، بالاتر، پدرش دکتر حسابی را بانی و باعث تأسیس دانشگاه تهران می کند. آن هم به شکل بسیار داستانی و با آب و تاب فراوان. راستش می دانستم که چند سال پیش کاری در باره تاریخ دانشگاه تهران شده بود. سری به آن زدم و دیدم مدعیان تأسیس دانشگاه تا حال چهار نفر هستند و حالا شدند پنج نفر. اولا تیمورتاش که قصه را دنبال کرده و نامه اش را آورده اند.
دیگری علی اکبر سیاسی، سوم عیسی صدیق و چهارم علی اصغر حکمت که به هر حال مجری بوده است. در آن منبع تنها یک بار از حسابی به عنوان عضوی از یک کمیسیون که برای برنامه ریزی برای برنامه های دانشگاه درست شده، در کنار غلامحسین رهنما، رضا شفق، محمد علی گرکانی، علی اکبر سیاسی و عیسی صدیق یاد شده است. خوب بنده می دانستم که ایشان، یعنی آقازاده، سابقه در داستان سرایی دارند و با همتی که دارند، بارها و بارها، کارهای بزرگتر از این هم کرده اند، اما این که چنین کلاه گشادی سر صدا و سیما برود، برایم جالب بود، و البته این هم نوبر نبود. دوستی می گفت: ما … آ… یا کلاه سرمان نمی رود، یا اگر برود. از پاچه مان در می آید.
انتهای پیام
سلام ،
ایشان در مورد رضا شاه هم در رابطه با تآسیس دانشگاه تهران گفت ، که البته چندان بیراه هم نگفت! و اینکه یک فرد بیسواد بزرگترین دانشگاه سوادآموزی را ساخت، تا یک عده باسواد شوند و مملکت را به این روز درآورند !
درود بر شما.واقعا اين مورخين محترم يكبار هم كه شده تكليف خود را در بيان حقايق مشخص كنند. ما مونديم حرف كدام يك را باور كنيم.آيا تابحال كه اين دوستان در منابر و مجالس و مناظره ها مسايل تاريخي را بيان مي كنند.پايه واسا س گفتارشان اين قدر متزلزل است؟وهر كسي مدعيست كه حرفش درست تر است!جالب اينه كه فعلا همه اين افرا د حي و زنده هستند اينقدر تناقض در بياناتشان هست واي به حال ما وقتي حضور فيزيكي نداشته باشند و كسان ديگري بخواهند نظريان اين ها رو بيان كنند!
داستانهایی که از صحبت کردن شیر و ببر و اژدها با اولیای خدا از صدا و سیما پخش میشود اقازاده دکتر حسابی را تزغیب میکند که بر باقیات الصالحات ابوی بیافزاید !
استاد برجسته علم فازی و شبکه عصبی دانشگاه شریف دکتر س.ب.ش هم در کلاس درس از نادرست بودن ارتباط پروفسور حسابی با اینشتین برامون صحبت کرد و از داستان های مهندس حسابی و تفاوت های فاحش شخصیتی پدر و پسر اظهار تاسف می کرد…