بحرانِ نا‌م و نام‌گذاری

محمد سلطانی رنانی، هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه اصفهان، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده‌است، نوشت:

خداوند به آدمی «علم اسماء» آموخت؛ دانشِ نام‌ها، توانِ نام‌گذاری. این آغازِ «زبان» است. آدمی بر هر ملموس و محسوس و پس از آن، بر هر مفهوم و معقولی نام گذاشت. این درخت و آن آب است؛ این مفهومِ دادگری و آن یک دروغگویی است! این گونه شد که هر واژه، به هر دو وجود لفظی (گفتنی، صوتی، زبانی) و کتبی (نوشته، علائم نوشتاری) نشانه یک «چیز» شد؛ تا هر گاه که کسی نام برد و گفت: من در میان شما به دادگری داوری می‌کنم؛ همه بدانند و بفهمند که دادگری چیست و داوری به دادگری به چه معنا است.

حال آیا ممکن است این اساس نخستین فهم و تفاهم بر هم بریزد؟ آیا ممکن است آدمی، این نخستین آموخته‌اش از خداوند را فروکوبد؟ آری! دامنه اختیار آدمی، چه در زیبایی‌ها و چه زشت‌کاری‌ها، بس فراخ و گسترده است! آدمی می‌تواند واژه‌ها را از معنایش تهی کند، واژه را بپوساند بلکه آن را وارونه کند! چه کسی زورمدارِ تیغ‌به‌دستی را می‌تواند مانع شود که فریاد می‌زند: من به دادگری، خون می‌ریزم! چه کسی یارایِ پرس‌وجو از قدرت‌طلب بر مسند ریاست نشسته‌ای را دارد که خود را خدای زمین و زمینیان می‌داند! چگونه می‌توان از معنایِ واژه «گفتگو» از او پرسید؟ و آن کس که خود را نشانگر حق و باطل، درست و نادرست می‌داند؛ چه تعریفی از این واژه‌ها را می‌پذیرد؟

همه بحران‌ها، نزاع‌ها و جنگ‌ها ممکن است با نشستن بر سر میز گفت‌و‌شنود به صلح و سلم و آشتی بینجامد؛ ولی آن گاه که پایه گفت‌و‌شنود در هم فرو بریزد، چه باقی می‌ماند؟ این، مادرِ بحران‌ها و بحرانِ مادر است! اینکه واژه‌ها و نام‌ها معنایِ پذیرفته جمعی نداشته باشند، بلکه بر حسب میل و گرایش و خواستِ زورمداران معنا یابند؛ و در واقع از معنا تهی شوند!

این نام‌ها و نامگذاری‌هایِ بی‌پشتوانه و پوشالی می‌تواند در هر عرصه‌ای، و در همه عرصه‌ها روی دهد! و این بحران در واژه‌ها، زبان، گفت‌وشنود، فهم و تفاهم، مایه پلیدی‌ و خشم ا‌ست!

این بحران بزرگ، فراتر از دروغگویی است؛ دروغگو معنایِ واژه را تغییر نمی‌دهد، او پذیرفته که زخم چیست و درد کدام است، ولی به دروغ، زخم و درد را انکار می‌کند! ولی فراتر از دروغ آن است که درد را درمان، و زخم را بهبودی معنا کند! برهم‌زدن سامانه زبان و تهی‌کردن واژگان از معنا، پلیدتر و سهمناک‌تر از دروغ است! و این جنایت، آتشِ خشم همگان را بر می‌افروزد و بر خشونت‌ها می‌افزاید. آشکار است که بستن راه هر گونه گفتگو و تفاهم مشترک، جز خشونت و خشم نتیجه دیگری ندارد!

گوش به وحی دهیم؛ خداوند از زبان پیامبرش هود، به مردمان چنین هشدار می‌دهد: «قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِی فِی أَسْمَاءٍ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ» (اعراف،۷۱). نام‌هایی را شما و پدرانتان گذاشته‌اید؛ بی‌پشتوانه از عقل و وحی، بی‌آنکه دلیل و نشانه‌ راستی بر آن باشد. بر پایه آن نام‌های خودگذارده، به مجادله برخاسته‌اید! مجادله، گفتگو نیست؛ جدل، دروغ و فریب است. و مجادله به فریب برخاستن است که مثلاً «شکست‌خورده‌ در همه ‌سوی» را «پیشرو و پیشوایِ پیروزی» بنامی! این کارتان موجب می‌شود که رِجس (پلیدی)، و غضب (خشم) بر شما فروریزد و شما را در برگیرد! و تا چنین باشید گفتگویی نخواهد بود. تنها به انتظار باید نشست! کسی که بیابان بی‌آب‌وکشت را جنگل سرسبز می‌نامد؛ و نمی‌شنود و نمی‌پذیرد که جنگل جایِ دیگری است و سرسبز معنایِ دگری دارد؛ تنها باید به انتظار نشست تا در بیابانِ بی‌کرانه خودساخته‌اش از تشنگی جان دهد و جهانی را از پلیدی و خشمِ فزاینده رهایی بخشد!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

۳ Comments

  1. مثل این مجادله ها و دروغ پردازی ها ،تاریخ نگاری های بی مفهوم است و با جدلی که ایرانشهری ها آن را راه انداخته اند‌ غصب را بر خودشان فرو خواهند نشاند .

    ۱
  2. میرحسین موسوی: گناه بزرگ ما دست بردن در حقیقت معانی است. هر نام پرشکوهی به ننگین‌ترین جرائم تعلق می‌گیرد.

پاسخ دادن به رحیم لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا