زمانه و زمینه انتخابات | میثم سعادت
میثم سعادت، روزنامهنگار اصلاحطلب، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار دادهاست، نوشت:
دوست عزیزم علی اصغر شفیعیان، در مطلبی درباره انتخابات، به نقد رویکرد گروهی از نیروهای اصلاح طلب و تحول خواه پرداخته است که در انتخابات قصد حضور ندارند. به نظرم در آن یادداشت مسائلی در نظر گرفته نشده بود. مهمترین مسئله این بود که جریان های سیاسی که از حضور در انتخابات پرهیز کرده اند، احزابی هستند که بدنه سیاسی قابل توجهی در سراسر کشور دارند و این تصمیم، برآیند تصمیم جمعی همه این کنشگران سیاسی است.
لذا در این یادداشت، من نه از طرف آقای تاجزاده یا حزب اتحاد، که به عنوان یک کنشگر حزبی، به تفاوت های این انتخابات و انتخابات قبلی می پردازم که مشتاقانه با هزینه شخصی برای پیروزی نامزدهای جریان اصلاح طلب تلاش می کردیم.
۱. نامزد نداریم
در انتخابات سال 402 ما اساسا نامزدی برای حضور در انتخابات نداریم. سال 94 علی رغم گستردگی رد صلاحیتها، از مدتها پیش مشخص بود که عارف سرلیست فهرست تهران است و هاشمی سرلیست خبرگان و 96 هم قرار بود محسن هاشمی سرلیست شورای شهر باشد. عارف رئیس تشکیلات سیاسی اصلاح طلبان بود. در کنار عارف، دیگرانی نیز وارد مجلس شدند. امروز آذر منصوری در همان مسئولیت قرار دارد که می داند و می دانیم اجازه حضور در انتخابات را ندارد. سال 98هم او را رد صلاحیت کرده بودند. لذا قاعده این بود که نامزد اصلی، سرلیست یا رهبر جریان توسط خود جریان انتخاب شود نه شورای نگهبان. استثنای این قاعده حسن روحانی بود که سال 92 نامزد دو درصدی بود و بعد با حمایت اصلاح طلبان رئیس جمهور شد. اما آیا این استثنا باید تبدیل به قاعده شود؟
۲. اجازه رقابت نداریم
اساسا جریان تمامیتخواه، اجازه رقابت را به نامزدهای این جریان نداده است. رد صلاحیتها هر دوره بیشتر می شود تا احزاب و جریان های سیاسی. بیشتر و بیشتر تحت فشار قرار بگیرند. در این شرایط صحبت کردن از حضور در انتخابات، بیشتر شوخی با این مفهوم است. الان در انتخابات خبرگان خراسان جنوبی، رای اعتراضی چطور باید باشد؟ در زنجان چطور؟ در نود درصد حوزه های انتخابیه مجلس وضعیت همین است. حتی در انتخابات ۹۴، جریان اصلاح طلب نتوانست در حوزه های تک نماینده با تبلیغات در یک هفته آخر، توفیقی به دست بیاورد. انتخابات در این شهرها یک سال قبل شروع می شود و نامزدهای مطرح رد صلاحیت شده اند. در این شرایط حمایت از اسب بازنده، اشتباه است و به سرمایه اجتماعی اصلاحات ضربه خواهد زد.
۳. به مردم دروغ گفتیم
در انتخابات ۹۲ تا ۹۶، به مردم دروغ گفتیم و توفیقاتی به دست آوردیم. روحانی از رفع حصر گفته بود و وعده فضای باز سیاسی داده بود. اما دولت او، در دروغگویی، دست کمی از دولت های قبل و بعد نداشت. دولت روحانی هم درباره ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی دروغ گفت. دولت روحانی هم در سرکوب اعتراضات ۹۶ و۹۸ دستش آلوده بود. در حالی از سلامت مالی دولت صحبت میکردیم که برادر رئیس جمهور و معاون اول و ده ها تن دیگر از این دست، درگیر پرونده های چرک مالی بودند. ما به مردم دروغ گفته بودیم که اینها میانهرو و بهتر هستند. ما نمی خواهیم به این دروغگویی ادامه دهیم. وقتی در این کشور این همه سرمایه انسانی توانمند زندگی میکنند، این اشتباه است که چهار سال، چهار سال، زندگی و آینده مردم را به دست کسانی بسپاریم که «کمتر دزدی کردند» یا «کمتر سرکوب کردند».
۴. نماینده سیاسی مردم نیستیم
جریان خط امام، در دهه هفتاد، نماینده بیست درصد مردم بود و توانست با به میدان آوردن اکثریت خاموش، دولت خاتمی را به پیروزی برساند. این جریان امروز نماینده دو درصد جامعه است. زمانه تغییر کرده است و احزاب اصلاح طلب برای آنکه بتوانند بار دیگر اعتماد طبقه متوسط را جلب کنند نیاز به تغییرات بسیار وسیع تری دارند که حضور در انتخابات با پیرمردهای امتحان پس داده، شامل این تغییرات نمی شود. لذا حتی در صورت تایید صلاحیت نامزدهای اصلاح طلب، ما اصلاح طلبان اگرچه از پایداری و مصاف و آبادگران رای بیشتری داشته باشیم اما نماینده سیاسی طبقه متوسط نیستیم.
۵. شعارهای معترضین در دهان نامزدهای انتخاباتی ما جا نمی شود
طبقه متوسط در ۱۴۰۱ تصویر جدیدی از خود ارائه داد. شعار زن زندگی آزادی، آزادی سبک زندگی و…، در دهان هیچ کدام از نامزدهای انتخابات فعلی «جا» نمی شود. باید درباره آزادی پوشش با حاکمیت بحث شود. اگر قرار است جامعه کار خودش را بکند، نیازی به حضور ما در انتخابات هم نیست.
۶. شعارهای ما نسبتی با مردم ندارد
شعارهای ربع قرن قبل ما، نسبتی با مطالبات امروز ایرانیان ندارد. امروز که ده ها شبکه ماهواره ای و اینترنتی، نبض رسانه را در داخل در دست دارند و بیشترین فحاشی را با حاکمیت دارند، شعار آزادی بیان و مطبوعات، کالای بی طرفداری است که چهار تا روزنامه نگار درک می کنند اما مردم نسبتی با آن ندارند. این حرف شاید پوپولیستی به نظر برسد اما دموکراسی نسبت قدرتمندی با پوپولیست دارد و در نهایت این رضایت عامه است که جریان پیروز را در دموکراسی های بزرگ دنیا مشخص می کند.
درنهایت اینکه، نه رای دادن مقدس است و نه تحریم کردن. آیا نامزدهای حاضر در بازی انتخابات، تمایل دارند شعاری دهند و کنشی داشته باشند که مردم بی تفاوت را به حضور در انتخابات تشویق کنند.
انتهای پیام