از متحجرانی که دل امام خمینی را خون میکردند چه آدرسی دارید؟
حجت الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی با عنوان «از متحجرانی که دل امام را خون میکردند چه آدرسی دارید؟» نوشت:
سریال “سرزمین مادری” سریالِ دیدنی است و این سریال بهانه ای دست داد تا موضوعی را با شما در میان بگذارم .
یکی از شخصیت های این مجموعه یک “حاجی بازاری” است که نشانگرِ یک “شخصیتِ متحجر” است.
البته ناگفته پیداست ؛ سراسر “بازار” هم دوش دانشجویان و طلاب و اساتید آنان در دهه ۴۰ -بعد از حوادث تلخ ۱۵ خرداد- و نیز در روزهای پیروزی انقلاب از بهترین هایِ نهضتِ مردمی جمهوری اسلامی بودند.
🔺️این شخصیت بازاری در سریال “سرزمین مادری” دارای این خصوصیات است که هرکدام شاخصه ای از تفکر متحجرانه بحساب می آید و آن عبارت است ؛
اول ؛ به رخ کشیدن گناه شخصیِ مخالفِ فکری خود -قضاشدن نمازصبح- و تخریب شخصیت آن فرد !
دوم ؛ حُکم به “ضاله بودن فلسفه و نجس بودنِ اصحاب فلسفه” !
سوم ؛ اهانت به بزرگان روحانیت و مرجعیت به عنوان کسی که “دوره افتاده”!
چهارم ؛ اهانت به مراجع متعدد قم و نجف با عنوان اینکه مجبور به حمایت از نهضت مردمی امام شده اند!
پنجم ؛ جوانان عدالت خواه و مبارزه را تعبیر به اوباش میکند!
ششم ؛ دلسوزِ کار و کسب مردم در زمانی شده که همان مردم -ونه نیروهای وابسته- کف خیابان دادِ ظلم ستیزی برآورده اند!
لازم است متذکر شوم؛ جای تدبر است که امام خمینی در دهه ۴۰ و ۵۰ با چه تفکراتی مواجه بوده و چه زجری از آنان کشیده!
امام خمینی از این اشخاصِ متحجر به “عرقچین به سرها” نام میبرد.
خاصیت این چهره های احمق و در عین حال دارای ظواهر دینی این است حرکت های عدالت خواهانه را مخالف با مصالح اسلام و مسلمین معرفی میکنند و همت خود را بر این میگمارند که مردم را دلسرد و روحانیت را اغفال کنند . و اگر تیرشان نسبت به یک روحانی به سنگ بخورد ، آن روحانی را منحرف ، بی دین ، ریاست طلب معرفی میکنند!
امام راحل ، از این “تفکرانحرافی” به “متحجران” نام میبرد و گاهی هم از آنان به “ولایتی های بی ولایت” اسم میبرد.
در واقع ؛ واژه “تحجر و متحجر” از واژگانی است امام خمینی آن را وارد ادبیات سیاسی و فقهی خود کرد و سخت بر آنان تاخت و راه نفس را از آنان ستاند .
البته خود معترف بود ؛ “خون دلی که پدر پیرتان از این دستۀ متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.”
در تفکر امام خمینی متحجران دارای خصوصیات زیر هستند ؛
۱- ژست تقدسمآبی!
۲- تیشه به ریشۀ دین و انقلاب!
۳- مروّج اسلام امریکایی!
۴- القای شعار جدایی دین از سیاست!
۵- تهمت وابستگی و افترای بی دینی به روحانیت
۶- احترام و تکریم به روحانیتی که حماقت از سراپای وجودش ببارد!
۷- انقلابی شدن بعد از انقلاب و حضور مجدانه بر سفره انقلاب !
۸- برنتابیدن اقتضائات نویِ فقهی!
۹- بی اعتنایی به انتخابات و محدود کردن حقوق ملت!
۱۰- تهمت بی دینی و مسلمان نبودن به افرادی که با آنان همسویی فکری ندارند!
‼️ متحجران همواره با عرقچین و تسبیح در فلان مسجد و یا بازار و یا حوزه نیستند ، ممکن است با عمامه و یا یقه سفید در فلان حوزه و یا فلان دانشگاه و یا فلان موسسه و یا فلان مرکز مدیریتی و .. باشند !
سخن آخر ؛ سه سوال مدتهاست فکرم را مشغول کرده؛
اول ؛ این متحجران که از سال ۴۲ تا ۶۸ ، یعنی؛ نزدیک به سی سال در برهه های مختلف ، زهراگین ترین تیرها را به سمت امام و مردم عدالت خواه و زجر کشیده رها میکردند ، الان کجا هستند؟
دوم ؛ مارهای دیروز؛ با چه خط و خالی امروز ، تفکر متحجرانه خود را القاء میکنند؟
سوم ؛ چرا ما دیگر در طول این سالها ؛ خبری از متحجران نمیشنویم؟ آیا همه شان یکباره به راه مستقیم رهسپار شده اند! و یا با تغییر رنگ با تصاحب مراکز مهم دانشگاهی و حوزوی در بین ما هستند؟
این سوالات سه گانه ارزش فکر و بررسی دارد ..
انتهای پیام