محسن اسماعیلی: در خبرگان برخی ابا دارند از وظیفهی نظارت بر رهبری نام ببرند
محسن اسماعیلی در مورد ارزیابیاش از عملکرد خبرگان در عمل به وظیفهی نظارت بر عملکرد رهبری، میگوید: «نگاهی وجود دارد که وقتی صحبت از نظارت بر رهبری به میان میآید خیال میکنند این تضعیف رهبری یا اهانت به رهبری است»
او در گفتوگوی خود با انصاف نیوز همچنین میگوید «این وظیفهای است که قانون اساسی به عهدهی ما گذاشته است. ولی در خود خبرگان هم کسانی وجود دارند که از اینکه این وظیفه را نام ببرند هم متاسفانه ابا دارند.»
آقای اسماعیلی که در هشت سال دورهی گذشته از نمایندگان خبرگان بوده، اینبار نیز از کاندیداهای این مجلس است. او درمورد انتخابات پیش رو گفت: یک مسئلهی مهم و عمومی، اهمیت انتخابات در کشور است که بخواهیم یا نخواهیم، شرکت بکنیم یا نکنیم، سرنوشت ما و نسلهای بعد ما با همین انتخابات رقم میخورد. من هم بعنوان یکی از فرزندان این کشور طبیعتا به اندازهی خودم برای ایجاد رونق وظیفه دیدم که شرکت کنم.
اما علاوه بر این به لحاظ خصوصیتهایی که در شخص من وجود داشت، بعضی از همکاران و دوستانم اصرار داشتند که حتما شرکت کنم و این اصرارها کارگر واقع شد. فکر میکنم انتخایات نماد حضور مردم در عرصهی تعیین سرنوشتشان است. راهپیمایی مهم است و الحمدلله مردم در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کردند، در تجمعات دیگر شرکت کردند، اما آنچه که در جهان معیار و شاخص حضور مردم محسوب میشود، انتخابات است. بنابراین انتخابات است که میزان اقتدار نظام را در روابط بینالمللی به نمایش میگذارد. ما در این چهل و چند سالی که پشت سر گذاشتهایم دیدهایم که هر انتخاباتی که با مشارکت گستردهتر و پرشورتر مردم برگزار شده، وضعیت ما را در جهان تغییر داده است. این غیر از وضعیت ما در داخل است.
حتما هر انتخاباتی در داخل هم اثر میگذارد و اثر مستقیم و فوریاش در داخل است؛ ولی غفلت نکنیم از اینکه حضور مردم در انتخابات قدرت چانهزنی ما را در روابط بین الملل بالا میبرد؛ حضور ما را در مجامع بین المللی موثرتر میکند، صدای ما در جهان رساتر خواهد شد. این به شرطی است که حضور مردم گستردهتر باشد و پرشورتر.
او با اشاره به کم رونقی شور انتخاباتی در جو جامعه تاکید کرد: الان نوعی کمرونقی در زمینهی انتخابات دیده میشود و آن شور و نشاطی که بطور معمول همیشه در چنین ایامی دیده میشد، دیده نمیشود. این به معنای این نیست که مردم شرکت نمیکنند، انشاالله شرکت میکنند و همهی ما هم از مردم دعوت میکنیم که شرکت کنند، اما باید توجه داشته باشیم که مردم باید بیایند پای صندوقهای رای، اما مبادا و مبادا و مبادا که مشارکت مردم را خلاصه کنیم به شرکت در انتخابات و رای دادن. مشارکت مردم یک پروسهای است که بخشی از آن حضور در انتخابات است.
من میخواهم عرض کنم که شرکت در انتخابات و انداختن رای در صندوق آغاز مشارکت مردم در تعیین سرنوشتشان است، نه پایان آن. نباید احساس کنیم و اینگونه برداشت کنیم که وقتی رای دادیم کارمان تمام است؛ نه! مشارکت مردم از شرکت در انتخابات و رای دادن آغاز میشود تا رقابت ادامه پیدا میکند، همانجور که رای دادن حق مردم است، رای گرفتن هم حق مردم است؛ باید بتوانند رقابت کنند و بعد هرکسی که رای آورد و از نظر قانونی متصدی مسئولیتهای مربوط به خود شد این حق مردم است که نظارت کنند، حق مردم است که نقد و اعتراض داشته باشند و اصلاح روندها را تقاضا کنند. بنابراین تامین حق نظارت، تامین حق نقد و اعتراض هم ادامهی حق مشارکت است.
ما در سالهای گذشته شاهد بودیم که بعضی از تفکرات سیاسی اگر هم بر مشارکت مردم تاکید میکردند فقط به معنای شرکت در انتخابات و رای دادن بود. این بر همهی ماست و رسانههایی چون شما هم میتوانند به این کمک کنند که مفهوم مشارکت و مصادیق مشارکت را تشریح کنند. مطالبهگری کنند، یکی از کارهای بزرگ رسانهها مطالبهگری است. حال وقتی انتخابات برگزار شد نوبت این است که مردم از منتخبین خود سوال کنند، پاسخگو باشند.
آقای اسماعیلی درمورد اهمیت انتخابات خبرگان گفت: نکتهای را هم عرض کنم که حتما سوال شما هم است، و آن اینکه هروقت صحبت از انتخابات میشود معمولا متمرکز میشوند روی انتخابات مجلس شورای اسلامی، طبیعی هم است به این دلیل که مردم احساس میکنند نمایندگان مجلس شورای اسلامی روی زندگیشان اثرگذارند و این اثر را زود حس میکنند. چون چنین حسی را نسبت به خبرگان ندارند، باعث شده است که رسانهها را هم رصد که میکنیم در نهایت ببینیم که تاکید بر انتخابات خبرگان کمتر است؛ این خواهش را میخواهم داشته باشم که اهمیت این مجلس را هم دست کم نگیرند. حتی یک نفر میتواند در موقعیتی حساس بسیار تاثیرگذار باشد. تاریخ بشر نشان داده است که نقاط عطف گاه با یک نفر رقم خوده است و این یک نفر هم در انتخابات انتخاب میشود و ما هیچ راهی جز این نداریم.
او در ادامه به این سوال انصاف نیوز که «شما تاکید بر مشارکت بالا و انتخاباتی پرشور دارید، اما یکی از الزامات انتخابات پرشور کاندیداهای متکثر برای نمایندگی افکار مردم است، گویا در انتخابات خبرگان چندان این حالت وجود ندارد و مثلا آقای روحانی هم تحمل نشده است. باتوجه به سابقهی شما در شورای نگهبان، فکر میکنید الان انتخاباتی رقابتی در خبرگان داریم؟» پاسخ داد: در یک انتخابات استاندارد و مطلوب به همان اندازه که مشارکت موثر است رقابت هم موثر است. در تبیین معنای رقابت و عناصر تشکیل دهندهی آن باید توجه داشته باشیم که تعدد با تنوع فرق میکند. تعدد کاندیدا با تنوع کاندیدا یکسان نیست. انتخاباتی مطلوب است که همهی سلایق در آن نمایندهی خودشان را ببینند. کشور ما یک کشور متنوع است و نمیدانم چرا برخی تنوع سلیقهها و عقاید را تهدید محسوب میکنند، این یک نعمت است. این اختلافات خیلی طبیعی است، ولی تبدیل اختلاف به افتراق طبیعی نیست و کار دشمن است.
آنچه باید توجه کنیم این است که تنوع در انتخابات به اندازهی تعدد لازم است و هیچکدام جای دیگری را نمیگیرد. در مورد مجلس خبرگان ما این مشکل را مضاعف داریم؛ به این خاطر که محدود شده است به کسانیکه به درجهی اجتهاد رسیدهاند و اینها محدودند در کشور. من فکر میکنم مجلس خبرگان باید مجمع نخبگان باشد. مجتهدان رشتههای مختلف در آن حضور داشته باشند. طبیعتا ما این تعداد مجتهد علوم دینی نداریم که تنوع لازم را به کاندیداهای خبرگان دهد.
آقای اسماعیلی در پاسخ به اینکه «آیا تلاشی برای تحقق پیشنهاد خود در مورد مجلس خبرگان خواهد کرد؟» گفت: این نکتهای نیست که تنها من عرض کنم و خیلیها به این ضرورت واقف شدهاند. من هم در دورهی قبل این موضوع را مطرح کردم و در تلویزیون هم در تبلیغات انتخاباتی گفتم. مشکل این بود که ما به اندازه کافی کسانی را نداریم که با این فکر همراه باشند. تغییر این قانون به عهدهی خود خبرگان است و طبیعتا خبرگان اگر به این اعتقاد داشته باشند آن آیین نامهی داخلی قابل تغییر است و کار دشواری نیست. تا آنجاییکه من رصد کردهام در این دوره نامزدهایی که به این تحول اعتقاد دارند بیشتر است؛ امیدوارم حضور داشته باشند و بتوانند اثرگذاری کنند تا راه را برای حضور انواع نخبگان در خبرگان باز کنیم.
اسماعیلی در ادامه تصریح کرد: ضمن اینکه در همین شرایط فعلی هم دو کار را میتوان انجام داد که ما از آن غفلت کردیم: یکی اینکه از خبرگان در زمینههای مختلف در کمیسیونهای فرعی بیشتر استفاده کنیم و نظراتشان را بگیریم. دوم اینکه ما الان در سراسر کشور با لطف خدا، مجتهدانی داریم که اینها رسما تبلیغ دین نمیکنند و لباس روحانیت بر تن ندارند؛ کار تخصصی میکنند. مثلا برخی روانشناسند اما مجتهدند، اقتصاددان هستند، اما مجتهدند؛ مدیریت و ارتباطات خواندهاند اما مجتهدند. باید راه را برای حضور اینها هم باز کنیم و حداقل کاری که میشود در شرایط کنونی انجام داد این است که حضور در حوزههای علمیه و طی مدارج علمی را بطور خاص و انحصاری در حوزههای علمیه محدود نکنیم، هرکسی در هرجایی خوانده و به این درجه رسیده است میتواند شرکت کند و انتخاب شود. مخصوصا الان خانمهای زیادی هستند که به این درجه رسیدهاند و ما در مجلس خبرگان همیشه جایشان را خالی میبینیم.
او درمورد ردصلاحیت علوی وزیر اطلاعات و سابقهی ردصلاحیت وزیر قبل از او در انتخابات خبرگان و اینکه این توجیه که مدارج علمی آنها کافی نبوده است چقدر پذیرفتنی است، گفت: درمورد این افرادی که شما نام بردید، خیر! اینها نمیتوانند مشکل علمی داشته باشند، چون یک یا چند دوره عضو خبرگان بودند و طبق قانون خبرگان کسانیکه عضو بودند، دیگر از نظر علمی مورد ارزیابی مجدد قرار نمیگیرند. ای کاش آنها هم حضور داشتند؛ حضورشان میتوانست به پررونقتر شدن انتخابات کمک کند.
ولی اتفاق مبارکی که افتاد این بود که حتی آنهایی هم که ردصلاحیت شدند و خودشان را از حق رقابت محروم میبینند مردم را دارند دعوت میکنند به مشارکت؛ این بلوغ سیاسی را باید قدر دانست و جشن گرفت. نظام هم باید این را قدر بداند، انسانهای شریف و وفاداری که ولو گله دارند و نقد دارند و حق خود را پایمال شده میبینند، دارند مردم را به حضور در پای صندوقها دعوت میکنند. ما باید از آنها تشکر کنیم که این وفاداری را به منافع ملی از خود نشان میدهند.
اسماعیلی که تجربهی حضور مجلس خبرگان را دارد، در توضیح ارزیابی خود از عملکرد این مجلس و مجالس پیشین در عمل به وظایفی که دارند، گفت: در دورههای قبل که من حضور نداشتم، اما در این دورهی هشت ساله که بودم واقعا نقدهایی به ما وارد است. اولا نتوانستیم ارتباط مناسبی با مردم برقرار کنیم. مجلس خبرگان متشکل از نمایندگان مردم است، باید همواره با مردم ارتباط داشته باشد. متاسفانه اعضای مجلس خبرگان حتی دفتری هم ندارند که اگر مردم بخواهند مراجعه کنند و چیزی بگویند، بدانند به کجا مراجعه کنند. در خبرگان بعد از اینکه مردم رای میدهند ارتباطشان قطع میشود بطور کامل تا هشت سال بعد و این چیز خوبی نیست و مردمی بودن این مجلس را کمرنگ میکند.
دومین مشکل که میتوان آن را راحتتر حل کرد، ارتباط روانتر با رسانههاست. رسانهها امروز در دنیا صدای ملت هستند و میتوانند نقش موثری را ایفا کنند در رفع مشکلات و انتقال نقدها و اعتراضها. یکی از چیزهایی که بنظرم میشود و باید در آیین نامهی خبرگان تغییر کند، محرمانه بودن جلسات خبرگان است که بنظر من هیچ ضرورتی ندارد. در این هشت سالی که من حضور داشتم، غالب بحثهایی که در خبرگان صورت میگیرد قابل انتشار است. رسانهها میتوانند حضور داشته باشند. طبیعی است و همه هم این را قبول دارند و حرف منطقی است که گاهی حرفهایی پیش میآید که انتشار عمومی آن شاید به مصلحت نباشد. اما این استثنا است. اصل را مثل هرجای دیگر باید بر شفافیت گذاشت و موارد استثنا باید بسیار محدود شود.
آقای اسماعیلی در پاسخ به اینکه «آیا مجلس خبرگان به وظیفهاش در مورد نظارت بر رهبری و نهادهای زیرمجموعهی رهبری عمل کرده است؟»، گفت: عمل کردن که عمل کرده است، اما اینکه آیا این عملکرد به حد مطلوب و به اندازهی مورد انتظار بوده یا نه حرف دیگری است. متاسفانه یک نگاهی وجود دارد که وقتی صحبت از نظارت بر رهبری به میان میآید خیال میکنند این تضعیف رهبری است یا این اهانت به رهبری است؛ اصلا چنین نیست. نظارت برای این است که کمک کنیم چشم بینا باشیم و امین مردم باشیم و هرجا ایراد میبینیم دلسوزانه مطرح کنیم و برای آن راهحل ارائه دهیم. این وظیفهای است که قانون اساسی به عهدهی ما گذاشته است. ولی در خود خبرگان هم کسانی وجود دارند که از اینکه این وظیفه را نام ببرند هم متاسفانه ابا دارند. نباید خیال کنیم که نظارت بر رهبری به معنای تضعیف رهبری است. خود رهبری هم چنین نگاهی ندارند.
در یکی از جلسات اخیری که ما خدمت ایشان بودیم خود ایشان مطرح کردند که کمیسیون تحقیق باید فعالتر باشد و حضور داشته باشد و سوال کند؛ این زمینه فراهم است. من فکر میکنم رای مردم به داوطلبان و خبرگانی که اعتقادشان را صریحا ابراز میکنند و شفاف هستند کمک میکند که انشاالله مجلس خبرگان به جایگاه خود نزدیک شود. ما منکر جایگاه رهبری نیستیم، ادب نقد و آداب گفتوگو را هم بلد هستیم و فکر میکنیم با همهی اینها میشود که به وظایف قانونی خودمان هم عمل کنیم.
انتهای پیام