محمد نعیمیپور: روزنهگشایی ابتدای یک مسیر است – قسمت اول
سرویس سیاسی انصاف نیوز: محمد نعیمیپور، فعال سیاسی اصلاحطلب دربارهی بیانیهی ۱۱۰ امضایی که به بیانیهی روزنهگشایی مشهور شده گفت: این بیانیه ابتدای یک مسیر است که در ادامهی آن باید برای روشهای جدیدی را برای آیندهی ایران ترسیم کنیم تا راهگشا باشد.
آقای نعیمیپور بر این باور است که ضرورت دارد سطح منازعهی جریانهای سیاسی با حاکمیت باید کاهش پیدا کند و میگوید: روزنهگشایان به دنبال آن هستند که اصلاحات را به شکل تدریجی پیش ببرند و میخواهند سطح منازعه را کاهش دهند.
متن کامل بخش نخست گفتوگوی انصاف نیوز با محمد نعیمیپور را میتوانید در ادامه بخوانید:
انصاف نیوز – انتخابات سردی را در 11 اسفند شاهد بودیم. و علاوه بر درصد مشارکت برخی نامهای بزرگ هم در شهرهای خودشان رای کافی را کسب نکردند، آیا آنچه رخ داد قابل پیش بینی بود؟ از فضا و نتایج انتخابات 11 اسفند چه تحلیل و ارزیابی دارید؟
محمد نعیمیپور: من از مدتها قبل چنین پیشبینی از انتخابات داشتم و آن را در مصاحبههایی گفته بودم. همان اتفاقی که پیشبینی میشد رخ داد. اگر شرایط دولت مقداری بهتر بود این امکان وجود داشت که مشارکت به 45 درصد هم برسد. با توجه به وضعیتی که در آن هستیم مشارکت 40 درصدی قابل قبول بودهاست.
عده ای فکر میکردند که این بار مشارکت کمتر از 30 درصد شود تا اینکه بر اساس آن بگویند حکومت و مردم از هم جدا شدند و میان آنها شکاف عظیمی به وجود آمدهاست. بر اساس نگاههای سیاسی که وجود دارد و کار را در حد یک مقابلهی سخت با رقیب پیش میبرند سالهاست که میخواهند بگویند ما برنده شدیم اما مردم در فضای دیگری هستند و برایشان مسائل دیگری مطرح است.
مشارکت چهل درصدی در انتخابات حد نرمالی بود. البته اگر به 45 درصد میرسید حکومت بیشتر خوشحال می شد و اگر 30 درصد میشد مخالفان خوشحال میشدند. اما در شرایط فعلی کسی نمیتواند بگوید ادلهی من بر دیگری غالب است. آنچه رخ داده ادامهی روند سال 98 است.
انصاف نیوز – خاتمی در بیانیهای از برخورد اصلاحات به صخرهی سخت گفته بود و از طرف دیگر در بیانیهی ۱۱۰ امضایی از ضرورت روزنهگشایی صحبت شدهاست. میان آنچه خاتمی میگوید و دیدگاههای مطرحشده در بیانیه تناقضی هست؟
نعیمیپور: صحبتی که آقای خاتمی فرمودند از باب این بود که حکومت همهی راهها را بسته و انسداد سیاسی ایجاد شده است. این یک واقعیت است و طبیعی هم به نظر میآید که حکومت به کسی موقعیت و موضع قدرت را تعارف نکند و هدیه ندهد. این هم کاملا عقلانی است. شاید با نگاه های ارزشمدارانه نشود آن را توجیه کرد اما به لحاظ معادلات قدرت کاری عقلانی به نظر می رسد.
آنچه در بیانیه بر آن تاکید شده این است که ما سیاسیون و فعالان و کنشگران عرصهی سیاست حتی در همین صخرههای سنگی مسیرهایی را باز کنیم نه اینکه سر خود را بر این صخره بکوبیم تا دوباره سقوط کنیم. بهجای این کار میباید روزنهای بازکنیم. در این شرایط که محدودیتها وجود دارد روزنهگشایی کار درستیست.
روزنهگشایی را در قدم اول آن موفق میدانم. این قدم اول دو نکته دارد. نخست خطاب به قدرت مستقر است که روزنهگشایان می گویند که ما با تو سر ستیز و منازعه نداریم زیرا ایران و امنیت آن برایمان مهم است و اهم فی الاهم میکنیم. بنا بر همین تشخیص است که شرکت در انتخابات با رای اعتراضی میتواند برخی سختیها و مشکلاتی که ممکن است منافع و امنیت کشور را هدف قرار دهد از سر راه بردارد بر این مبناست که پیشنهاد شده بود رای اعتراضی دهید.
از آن طرف هم روزنهگشاها میگویند آن سرسختیها و منازعات و تخریب همهجانبه که بعضا مداخلات دیگران را هم در بردارد نتیجهبخش نیست. اینکه اصلاحات تدریجی را توصیه می کنیم حامل دو پیام است؛ ما میخواهیم اصلاحات را به شکل تدریجی انجام دهیم و میخواهیم سطح منازعه را کاهش دهیم که می تواند راهگشا باشد به شرط اینکه مبانی نظری و تئوریک آن شکافته شود. این بیانیه ابتدای یک مسیر است و باید در ادامه برای روشهای جدید و نو را برای ایران ترسیم کنیم.
انصاف نیوز – آیا میان این بیانیه و مشارکت در انتخابات رابطهی مستقیمی وجود دارد؟ هر آن کسی که مدافع و موافق این بیانیه است ضرورتاً موافق شرکت در انتخابات است؟
نعیمیپور: مشارکت در انتخابات یک بحث ثانویه است. بحث اصلی این است که تعطیل کردن صندوق رای که میتواند موقعیتی باشد که بدون خشونت و کنیهورزی بهعنوان مبنای رقابتهای سیاسی در نظر گرفته شود به مصلحت هیچ کس نیست. اینکه ما هر بار دربارهی شرکت در انتخابات اما و اگر داشته باشیم و بخواهیم پیششرط بگذاریم نباید مخل این روش شود. با استفاده از صندوق رای است که بدون اینکه خونی از بینی کسی بیاید نظرها ارائه میشود.
صندوق رای از دو جهت اهمیت دارد. حکمرانی از یک زمانی تصمیم گرفت که انتخاباتی مطمئن داشته باشد و برای آن هم هزینه کند اما انتخابات مطمئن باشد. بر اثر این نگاه انتخابات سال 98 رقم خورد که استصواب در حد اعلای انجام شد. یا در سال 1400 انتخابات طوری پیش رفت که رئیسی با اما و اگر روبرو نشود. اما با این وجود رفتار و کنش صاحب منصبان و اصحاب قدرت به گونهای است که در حال حاضر انتخابات و صندوق رای برای آنها معیار است و قدرت و قوت حکومت و شاید مشروعیت (تاکید میکنم شاید مشروعیت) وقتی طرف مقابل چنین نگاهی را مطرح میکند منکوب و تعطیل کردن آن به نفع مردم نیست.
چرا باید با کسانی که میخواهند صندوق را بلاموضوع کنند همکاری کنیم؟! در حالی که این یک روش معقول است و بیشتر مردم هم آن را میپسندند (چه رای بدهند و چه رای ندهند) من معتقدم که از جانب حکومت یک تغییر نگاه وجود دارد و شرایط برای آینده بهتر خواهد بود و در دورههای بعدی مردم مشارکت بیشتری برای تعیین سرنوشت سیاسی کشور داشته باشند. کاری که دوستان با این بیانیه کردند این بود که اجازه ندادند نمایشی بودن انتخابات و بی معنایی صندوق رای تبدیل به ذهینت غالب شود. کار خوبی انجام شد که نتایج بسیار زیادی هم به همراه خواهد داشت.
انصاف نیوز – برخی میگویند که از صندوق رای معنازدایی شده و چهرههایی که اکثریت میخواهند در صحنهی انتخابات نبودند و کاری که روزنهگشایان انجام دادند صرفا بالا بردن درصد مشارکت بودهاست و اجازهی مشروعیتزدایی را ندادند. چه پاسخی به این نقد دارید؟
نعیمیپور: این روش که باید از حکومت مشروعیتزدایی کرد به نظر من این استراتژی طی سالهای متعدد شکست خورده است. خطابم به دوستانی که فکر میکنند میتوانند با صندوق رای مشروعیت یک حکومت را و به خصوص نامشروع بودن آن را تعیین تکلیف کنند میگویم که چنین کاری وقتی معنا دارد که مثلا آرا به زیر 20 درصد یا ده درصد بیاید.
توهمی وجود دارد و واقعا هم توهم و ناشی از تحلیل غلط است که میگوید ما تعیینکننده هستیم. اصلاحطلب و منتقدانی که در انتخابات مشارکت نمیکند باید توجه داشته باشند که این حرف را از اوایل انقلاب برانداز و سلطنت طلب گفتند که در انتخابات شرکت نمیکنیم و انتخابات نمایشی است و … براندازها موفق نشدند و انتخابات هم مسیر خود را رفته است.
این دوستان متوهم هستند زیرا تاثیر آنها به اسم جریان اصلاح طلبی که موسوم و مرسوم است بیش از 4 تا 5 درصد نیست. در همین انتخابات اگر آرا را بررسی کنیم نشانگر آن است که این طور نیست که آنها بتواند با قاطعیت بگویند در تحریم موفق بودند.
برای نمونه، در مجلس ششم به خاطر خط مشی و استراتژی که انتخاب شده بود یک طرف حاکمیت بود و یک طرف کسانی که مدعی بودند با مردم هستند و سعی میکنند حاکمیت را کنترل کنند. دوقطبی به این شکل هر زمانی در هر جایی از دنیای شکل بگیرد درصد مشارکت بالا میرود. البته در بهترین شرایط و چنین دو قطبی هم در انتخابات مجلس بیشتر از 65 درصد شرکت نمیکنند و بیش از این معدود و نادر است و معمولا در انتخابات ریاست جمهوری محقق میشود.
خطمشی ایجاد دو قطبیهای این چنینی را دوستان ادامه دادند اما جواب نمیدهد. عدهای هستند به صورت قوی و با نگاه سیاسی و ایدئولوژیک میگویند جمهوری اسلامی باید استمرار پیدا کند. بیش از 20 درصد به این معنا پای کار نظام هستند. از طرف دیگر همواره 30 تا 35 درصد هم اصلا در انتخابات به هر دلیلی شرکت نمیکردند. من معتقدم 40 تا 45 درصدی باقیمانده افرادی هستند که انتخابات و دوقطبیهای آن برایش معنای سیاسی و ایدئولوژیک ندارد و در پی آن است که انتخابش در وضعیت معیشتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی اثرگذار باشد و منجر به تغییر شود. توجه به مطالبات این بخش 40 تا 45 درصد میتوانند نقش مهمی در افزایش مشارکت داشته باشد.
تبلیغات سنگینی از هر دو طرف وجود دارد که بگویند من بر حقم و دیگری را تخریب کند، درحالیکه مردم (۴۵ درصد) بهجای این حرفها میخواهند بدانند چه کسانی میتواند مسئلهشان را حل کند. سال ۹۲ مردم میخواستند تغییری ببینند و فکر کردند ادامهی احمدینژاد میشود آقای جلیلی، پس گفتند بهتر است به کسی که ممکن است تفاوت ایجاد کند رای بدهند که با تدبیر سیاسی، آقای روحانی رای آورد. در سال ۹۶ هم در دور دوم به دلیل نافرجام ماندن برجام و تغییر وضعیت اقتصادی، مردم گفتند ما آمدیم، آدم متفاوتی را هم انتخاب کردیم، کارهایی هم انجام داد اما از یکجا به بعد دیگر نتوانست یا نشد. هم جریانی که فکر میکند جمهوری اسلامی باید استمرار پیدا کند نباید متوهم باشد هم جریانی که معتقد است روندها را باید به شکلی تغییر بدهد که حکومت تمکین کند.
نعیمی پور در ادامه گفت: براندازها کاملا از گردونه خارج شدهاند چون اگر تاریخ جمهوری اسلامی را ببینیم انواع جنگ، ترورها، کودتا، کشتارهای عظیم، تحریمهای سنگین و عملیات روانی را میبینیم تا جایی که خیلیها فکر میکردند آمریکا هم به ایران حمله میکند! اما تاثیر نداشتند. مورد آخر هم یک جنبش اجتماعی بود و عدهای روی این جنبش سوار شدند تا به نتایجی مثل براندازی برسند و چون فکر میکردند آخر کار است، مطالبی را در فضای مجازی منتشر کردند. به لحاظ نظری و منافع ملی میشود اثبات کرد که براندازی به نفع مردم و کشور نیست چون باید همهچیز از نو تغییر کند. معتقدم شرایط حکومت از نظر مولفههای متعدد قدرت و تسلط بر کشور خوب است. ممکن است افکار عمومی به اندازهی کافی در این مولفه جا نگرفته باشد اما با اتفاقات منطقه، مقاومت و غزه، اسرائیل هم نمیتواند جمهوری اسلامی را براندازی کند.
انصاف نیوز: آیا خودبراندازها ممکن است از درون باعث فروپاشی شوند؟
نعیمی پور: عدهای تلاش میکنند با نصیحت بگویند روش ادارهی امور کشور باعث سرنگونی حکومت میشود. اگر حکومت خودش میخواهد سرنگون شود، شما چرا دلسوزی میکنید؟ حکومتی که اینقدر متوجه مولفههای پایداریاش نیست خب سقوط کند! اما اینطور نیست، حکومت حاضر نیست قدرت را به سادگی در اختیار کسی بگذارد. چون فکر میکنند مصلح و بابرنامه هستند. اگر سقوط نکردند چرا باید شریک شویم تا زودتر سقوط کند؟ آیا این به نفع کشور است؟ خودبراندازی تصمیمش دست ما نیست و دست صاحبان قدرت است.
انصاف نیوز: با این تحلیل حکومت پهلوی باید ادامه پیدا میکرد. نسل شما انقلاب کرد چون فکر میکرد صدایش شنیده نمیشود.
نعیمی پور: آن موقع فضا و تفکر اینطور بود که آزادی از لولهی تفنگ عبور میکند و کار چریکی مهم بود. آقای آیت الله خمینی جرقهای زد و بخش عظیمی از نیروهای سیاسی مسلمانِ معتقد به مرجعیت امام آمدند و جریانی را شروع کردند. هیچکسی تصور نمیکرد چنین کاریزمایی تولید شود، به همین دلیل فقط کسانی میتوانستند با امام صحبت کنند که معتقد بودند شاه باید برود.
هوش سیاسی امام این بود که وقتی درون ارتش اختلاف پیش آمد، او بدون واهمه از مردم خواست در زمان حکومت نظامی به خیابان بیایند. درصورتی که زمان مصدق طور دیگری بود و تانکها تا میدان امام حسین آمدهبود. ما بعد از چهل سال میپرسیم آیا انقلاب خوب بود یا نه، جریانی بود که پیش آمد و بیگانگان به این نتیجه رسیدند که ارتش دارد متلاشی میشود و با زمان حال قابل مقایسه نیست.
[پایان بخش نخست]
انتهای پیام