مراقب نا نوروزها باشیم
امیر هاشمی مقدم، انسانشناس و نویسنده در کانال تلگرامی خود مطلبی با عنوان «مراقب نا نوروزها باشیم» نوشتهاست که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
«به تازگی واپسین کتاب نعمتالله فاضلی را خواندم. همین هفته پیش از تنور انتشارات همرخ بیرون آمد و هنوز داغ است. کتابچهای است کوچک در قطع پالتویی با ۱۱۸ صفحه که میتوان یکنفس خواندش. من البته یک هفتهای با آن کلنجار رفتم. مجموعا ۲۲ گفتار است که بیشترشان را فاضلی سال پیش در ایام نوروز نوشت و در کانال تلگرامیاش منتشر کرد. امسال در همه آنها بازنگری کرد و یکی دو گفتار دیگر نیز به آنها افزود تا در چارچوب کتاب منتشر شود. هر گفتار، جستاری است که جداگانه و بدون نیاز به خواندن دیگر گفتارها میتوان خواند. بنابراین میتوان با نگاهی به فهرست کتاب، تنها گفتارهایی که دوست داری را بخوانی. یا ترتیب جستارها را آنگونه که دوست داری و نه آنگونه که فهرستوار پشت سر هم آمده بخوانی. برای نمونه برای خود من جستار «نظریه نوروز» که ششمین روزنوشت نوروزی است، جذابتر از دیگر جستارها بود. بعد هم به ترتیب «نوروز شاعرانه» و «نا نوروز». اتفاقا در اینجا و پس از معرفی کوتاه کلیت کتاب، بیشتر میخواهم درباره خطر نا نوروزها بنویسم.
فاضلی در کتاب «نوروز نوشت: نگاهی اندیشهورزانه به نوروز امروز» در هر جستار به یک بُعد نوروز پرداخته است که به ترتیب عبارتند از: نوشتن نوروز، چرا نوروز، منطق فرهنگی نوروز، نوروز فرهیخته، رسانه نوروز، نوروز جهانی، نظریه نوروز، حوزه عمومی نوروز، بدن نوروزی، فضای نوروزی، آگاهی نوروزی، نوروز شاعرانه، آینده نوروزی، سیاست نوروزی، یادگیری نوروزی، نوروز پویا، فراغت نوروزی، ربط نوروزی، نوروز طبیعی، نا نوروز، سبک زندگی و نوروز، نوروز و متفاوت بودن، پایان نوروزی. البته خواننده ممکن است در برخی صفحات احساس تکرار مطالب یا شباهت برخی مباحث با یکدیگر را داشته باشد.
در این کتاب نوروز را بهعنوان موهبتی در مییابیم که فرهنگ و طبیعت دست کم چندین هزار سال است به ایرانیان عطا کردهاند. نوروز آیینی مردمی است که حکومتها باید خود را با آن سازگار کنند، وگرنه نابودیشان حتمی است؛ همچنانکه نوروز در درازای تاریخ، گاه فرصتی بوده برای سیاستورزی مردم علیه حکومتها.
جستارهای آغازین کتاب به معرفی ابعاد گوناگون این موهبت پرداخته است. اما در جستارهای پایانی کمکم نگاه انتقادی نویسنده رخ مینماید که در آنها فاضلی هشدار میدهد نا نوروزها اندک اندک دارند پررنگتر میشوند و کارکردهای چند هزار ساله و مثبت نوروز را کمرنگ میکنند. چگونه؟
فاضلی در جستارهای ابتدایی کتاب نشان میدهد نوروز دانشگاه ایرانی است که در آن درس برابری و برادری/ خواهری آموخته میشود. در نوروز فقیر و غنی شاد و خندانند. نوروز برای همه ایرانیان است، فارغ از زبان و قومیت و منطقه جغرافیایی. نوروز زمان نو شدن، گذشت کردن، پشت سر نهادن کینهها و محکم کردن روابط انسانی است. نوروز زمان بازاندیشی درباره انسانیت و یکی شدن با طبیعت است. اما در سالهای اخیر «نا نوروزها» دارند جای نوروز را میگیرند (فاضلی اصطلاح نا نوروز را از «نامکانها»ی مارک اوژه، انسانشناس فقید فرانسوی گرفته). نوروز که روزگاری آیین تمرین برابری بود، اکنون به بلای «جامعه مصرفی» (به تعبیر بودریار) مبتلا شده تا مجالی باشد برای مصرفگرایی افراطی و به رخ کشیدن داراییها. میتوان حدس زد منظور نویسنده برخی خریدهای اضافی و بعضا اشرافی است که به بهانه نوروز رخ میدهد؛ اینکه هر سال باید مبلها، یا فرشها، یا پردهها، یا کابینتها و… را با هزینههای گزاف عوض کنیم، آن هم در حالیکه همان قبلیها هنوز کارآیی و تمیزی کافی را دارد. فاضلی نسبت به چهارشنبهسوریهای خطرناکی که اکنون به جای «سور» و شادی، ترس و مرگ و جراحت را جایگزین کرده نگران است. از سیزده بهدرهایی که به جای یکی شدن با طبیعت، عملا تبدیل به روز آسیب به طبیعت شده.
در همین سه چهار جستار پایانی کتاب، نویسنده پیشنهاد میدهد نوروز را تبدیل به فرصتی کنیم برای گفتگو درباره خود نوروز. درباره کارکردهایی که فراموش شده و نا نوروزهایی که آهسته آهسته دارد رخنه میکند به زندگیمان.
«نوروز نوشت» دو ویژگی مثبت دارد که در همه کتابهای فاضلی دیده میشود: نخست پیوند نظریات انسانشناسی بهطور خاص و علوم انسانی بهطور عام با ابعاد زندگی ایرانی (و در اینجا نوروز) و معرفی کتابها، نویسندگان و نظریات مهم به خوانندگان؛ دوم استفاده از زبان ساده و همهفهم که برای خواننده غیرمتخصص نیز خواندنی باشد. شوربختانه در فضای علوم اجتماعی ایران -و البته تا حدودی دیگر کشورها نیز- استفاده از زبان سخت و پیچیده نشانهای از بالا بودن سطح دانش بوده و همین باعث دوری مردم از علوم اجتماعی شده است.»
انتهای پیام