گفتگوی تلفنی با «منصور کوشان»؟ | عطاءالله مهاجرانی
«سیدعطاءالله مهاجرانی»، وزیر اسبق ارشاد در پی واکنش به ادعای فرج سرکوهی [لینک 1] [لینک 2]، نسبت به پاسخ او که به شخص سومی دیگر به نام «منصور کوشان» اشاره کرده نیز واکنشی در وبلاگ خود نشان داده است که در پی می آید:
فرج سرکوهی در پاسخی که به نوشته اینجانب داده اند، به گفتگوی تلفنی ام با منصور کوشان اشاره کرده اند. من هیچ وقت با منصور کوشان آشنا نبوده ام و گفتگوی تلفنی هم نداشته ام. ایشان یک بار برای هدیه دادن کتابهایشان و نیز مشورت با من به دفترم آمدند. شماره ای از تکاپو را هم در دست داشتند، که شعر مطرب گورخانه شاملو روی جلد چاپ شده بود. گفتم این شعر دست اندرکاران موسیقی سنتی و ملی ما را خواهد رنجانید. موسیقی سنتی ما بیان فراق است. مثل بته سرکج، سروی ست که سر بر زانوی غم نهاده است. بیانیه ما نویسنده هستیم را به من داد. بیانیه را خواندم و گفتم به نظرم بیانیه خوبی ست! دیگر نه ایشان را دیدم و نه هیچگاه تلفنی با ایشان سخن گفتم… اگر ایشان چنین ادعایی داشته اند، حتما دچار سوتفاهم و یا مثل سرکوهی گرفتار سراب خیال بوده یا شده اند.
راستی این نکته ناگفته نماند؛ به شیوه قدمای معاصر نوشته اند، سراب خیال حشو قبیح است. بیدل دهلوی که در ظرافت کم تاست، تعبیر سراب خیال و سراب وهم را به کار برده است؛ سروده است:
آیینهٔ سرابِ خیالیم چاره نیست
چیزی نمودهاند به چشم قیاس ما
و نیز:
منّت خویش از سرابِ وهم هستی تا بهکی
به که گم گردم ز خود هم تا تو را پیدا کنم
انتهای پیام