خرید تور نوروزی

یادداشت سیدحسین موسویان | ۷ پیامد تقابل نظامی اسرائیل-ایران و ۵ پیشنهاد برای ثبات و امنیت خاورمیانه

سید حسین موسویان، دیپلمات سابق ایرانی، در مقاله‌ای در نشریه «شورای سیاست خاورمیانه» آمریکا با عنوان «تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل‌ها»، به هفت پیامد تقابل نظامی اسرائیل-ایران و پنج پیشنهاد برای ثبات و امنیت خاورمیانه پرداخته است که ترجمه متن کامل و همچنین متن انگلیسی آن را در زیر می‌خوانید:

ایران در 13 آوریل 2024، با صدها پهباد و موشک مستقیماً خاک اسرائیل را مورد هدف قرارداد. این حمله بزرگترین و مهمترین حمله نظامی به اسرائیل بعد از جنگ سال 1967 اعراب و اسرائیل و بزرگترین حمله پهبادی تاریخ بود که پیامدهای آن می‌تواند معادلات آینده در خاورمیانه را تغییر دهد. ذیلاً به شش پیامد مهم اشاره می‌کنم:

  1. متعاقب حمله نظامی اسرائیل به سرکنسولگری ایران در دمشق، هفت تن از مستشاران ارشد نظامی ایران شهید شدند. در حقیقت اسرائیل از “خط قرمز” ایران عبور کرد. اسرائیل در حمله به اماکن دیپلماتیک ایران شناخته شده ترین قراردادها و نرمهای حقوق بین الملل را نقض و به حاکمیت ایران خدشه وارد کرد. ولی قدرتهای جهانی عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل حاضر نشدند این اقدام را محکوم کنند. لذا ایران در پاسخ، مبادرت به حمله نظامی به اسرائیل نمود. ایران اعلام کرد که این اقدام «پاسخ» بوده که بر اساس اصل «دفاع مشروع» مطابق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل صورت گرفته است. قدرت‌های غربی بلافاصله، اقدام ایران را محکوم کردند. ایران تصریح کرد که اگر شورای امنیت سازمان ملل حمله نظامی اسرائیل را محکوم کرده بود، احتمالاً نیازی به اقدام متقابل ایران نبود. لذا استاندارد دوگانه و تبعیض آمیز شورای امنیت سازمان ملل می‌تواند مخل صلح و امنیت جهانی شود.
  • مقامات آمریکا و اسرائیل ابراز نمودند که حمله ایران گسترده‌تر از حد تصور بوده است. این نکته درست است. اما واقعیت این است که پاسخ ایران تنها به حمله اسرائیل به سرکنسولگری در سوریه نبود. در 15 سال گذشته، اسرائیل دهها تن از دانشمندان هسته‌ای و فرمانده هان نظامی ایران را در داخل و خارج ایران ترور کرده و حملات سایبری و خرابکاری زیادی علیه تاسیسات هسته‌ای و نظامی ایران داشت. ایران در موارد گذشته صبر و خویشتنداری از خود نشان داد. اسرائیل با اشتباه محاسبه، این خویشتنداری را حمل بر”ضعف” ایران تلقی کرد و به حملات خود ادامه داد. اما حمله اسرائیل به مرکز دیپلماتیک ایران، شرایطی برای تهران بوجود آورد که در یک حمله، پاسخ همه حملات گذشته اسرائیل را یکجا بدهد.
  • بایدن رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که درصورت حمله نظامی مجدد اسرائیل به ایران، آمریکا مشارکت نخواهد کرد. این یک تصمیم درست و به موقعی است زیرا در صورتیکه اسرائیل حمله دوم به ایران را انجام دهد، ایران این بار در سطحی وسیعتر و بدون اطلاع قبلی، اسرائیل را مورد حمله قرار خواهد داد. اگر آمریکا وارد عمل شود، ایران و تمام گروههای جهادی منطقه همچون حزب الله لبنان، حوثی‌های یمن، الحشد الشعبی عراق نیز وارد معرکه شده و علاوه برمشارکت در حمله به اسرائیل، پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه را مورد حمله قرار خواهند داد که بدترین سناریو ممکن یعنی “جنگ بزرگتر” به وقوع خواهد پیوست.
  • من در سالهای گذشته در مقالات و مصاحبه‌های زیادی مکرر گفته‌ام که حمله نظامی به ایران، تنها عاملی که می‌تواند برنامه صلح آمیز فعلی ایران را به سمت بمب هسته‌ای سوق دهد. لذا از این جهت نیز تصمیم پرزیدنت بایدن در مورد عدم مشارکت در حمله به ایران یک تصمیم عاقلانه‌ای است.
  • جان بولتون مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا پیشنهاد کرد که اسرائیل باید به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کند و تاکید کرد که ایران تنها زبان زور می‌فهمد. عدم درک درست، تصورات و محاسبات غلط عامل اصلی جنگها و بحرانهای چند دهه گذشته است. تفکر جان بولتون هم یک تفکری است که برخی سیاستمداران قدرتمند آمریکایی طرفداران پروپا قرص آن بوده و طرفدار “مداخله گرایی” آمریکا هستند. حقیقت این است که استراتژی اصلی آمریکا بعد از انقلاب اسلامی 1979 در ایران هم برپایه “تحریم و فشار” و”تغییر رژیم” بوده است. نتیجه این سیاست و طرز تفکر به اینجا ختم شده که امروزه روابط ایران با آمریکا، غرب و اسرائیل در خصمانه‌ترین وضعیت ممکن قرار گرفته است.

من در سال 2007 بخاطر مخالفت با سیاست خارجی دولت محافظه کار احمدی نژاد، متهم به اقدام علیه امنیت ملی ایران و جاسوسی شده، زندانی و بعد از یکسال هم به دوسال حبس تعلیقی و محرومیت از پست دیپلماتیک محکوم و مجبور به ترک ایران شدم. اما در طول 15 سال گذشته در تالیفات و مقالاتم سعی کرده‌ام که به درک متقابل صحیح آمریکا و ایران کمک کنم چون معتقدم دو کشور با وجود اختلافات زیاد، دارای منافع مشترکی هم هستند و نهایتاً باید از طریق دیپلماسی به صلح برسند.

در این راستا مکرر برای آمریکاییها توضیح داده‌ام که ایرانی‌ها با تاریخ و تمدنی چند هزار ساله، ملت مغروری هستند. آن‌ها فارغ از اینکه شاه یا روحانیون در کشورشان حاکم باشد، زیر بار “زور و تحقیر و توهین” نمی‌روند. اکنون واشینگتن و تل آویو به این واقعیت فکر کنند که ایران تحت شدیدترین تحریمها و فشارها ودشوارترین شرایط اقتصادی در چهل سال گذشته، پاسخ حملات اسرائیل را بگونه ای داد که غیرقابل تصور همگان بود. در حالیکه کشورهای عربی در چند دهه گذشته جرات پرتاب یک فشنگ به اسرائیل را نداشتند، ایران با صدها موشک و پهباد پاسخ حمله نظامی اسرائیل را داد.

  • قابل پیش بینی است که بعد از حادثه اخیر، غرب و اسرائیل سعی خواهند کرد اهمیت نظامی اقدام ایران را کم اهمیت جلوه دهند و برخی در ایران نیز در مورد آن بزرگنمایی نمایند. اما حقیقت این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ساعت‌ها پیش از رسیدن موشک‌ها و پهپادها به اسرائیل، جهان را از آغاز عملیات ترکیبی علیه اسرائیل مطلع ساخت. از دیدگاه من تهران از یکطرف حجم سنگینی موشک و پهباد پرتاب کرد و از طرف دیگر قبل از آن اطلاع رسانی کرد تا به آمریکا و اسرائیل فرصت بدهند در حد ممکن مانع اصابت موشکها و پهبادها شوند چون ایران نمی‌خواست این پاسخ، منجر به فاجعه بزرگ و یک جنگ فراگیر شود. به نظر من ایران با این عملیات خواست یک پیام به واشینگتن و تل آویو بدهد که “حمله به ایران را متوقف کنید درغیر اینصورت عملیات بعدی را وسیعتر و جدی‌تر انجام و از قبل اطلاع هم نخواهیم داد”.
  • نکته آخر هم اینکه سیاستهای “تحریم و فشار و تخریب” غرب علیه ایران به رهبری آمریکا در چند دهه گذشته موجب ایجاد “یک جبهه مقاومت” در کشورهایی همچون یمن، عراق، سوریه، لبنان در غرب آسیا شده که جملگی مسلح به هزاران موشک و پهباد هستند. از طرف دیگر موجب نوعی از اتحاد ایران با قدرتهای بلوک شرق بویژه چین و روسیه شده که منافع مشترک آنها از پای درآوردن آمریکا در منطقه خاورمیانه است.

آرام کردن اوضاع بحرانی غرب آسیا نیازمند روش‌های خلاقانه‌تر و ابتکارهای بیشتر قدرتهای منطقه‌ای وجهانی بویژه آمریکا است. اتخاذ سیاستهای غیر مسئولانه و نامتوازن آن‌ها می‌تواند منطقه غرب آسیا را به مدت طولانی دچار بی ثباتی کرده و بحران‌های آن را بیش از پیش دچار بن بست کند.

صلح وثبات در غرب آسیا به پنج گام اساسی نیاز دارد:

اول: اسرائیل آتش بس باثبات در غزه را هرچه زودترپذیرفته، راه کمکهای انسانی بین المللی به غزه را باز کند و به قعطنامه های شورای امنیت سازمان ملل درمورد تشکیل دو دولت فلسطینی-اسرائیلی، احترام بگذارد.

دوم: ابتکار قدرتهای جهانی برای برقراری یک آتش بس پایدار بین اسرائیل و ایران.

سوم: گفتگوی ایران و آمریکا برای احیاء برجام و رفع خصومتهای منطقه‌ای.

چهارم: تشکیل سیستم امنیت و همکاری جمعی در حوزه خلیج فارس جهت پایان دادن به تنشهای دیرینه عربی-فارسی.

پنجم: عملیاتی شدن تصمیمات سازمان ملل در مورد عاریسازی خاورمیانه از سلاحهای کشتار جمعی.


The Israel-Iran Military Conflict: Consequences and Solutions

Breaking Analysis | April 16th, 2024 [link]

On April 13, 2024, Iran targeted Israeli territory directly for the first time, launching hundreds of drones and missiles. The strike marked the largest and most significant attack on Israel since the 1967 Six-Day War and the largest drone attack in history, with consequences that could alter the power equations of West Asia. There are seven significant elements that should be highlighted: 

First, Israel’s airstrike on the Iranian consulate in Damascus on April 1 killed seven senior Iranian military commanders. In doing so, Israel crossed Iran’s “red line” and violated the most universally recognized norms of international law by attacking diplomatic facilities, undermining Iran’s sovereignty. Despite this, the permanent member states of the United Nations Security Council failed to condemn the violation. Iran stated that the imperative to punish Israel might have been obviated if the UN Security Council had condemned Israel’s military attack. Ultimately, Iran retaliated and declared that its attack was a response carried out in accordance with the principle of “legitimate defense” under Article 51 of the UN Charter. Nevertheless, the Western powers immediately condemned Iran’s actions. This double standard from the United Nations Security Council could undermine global peace and security.  

Second, American and Israeli authorities expressed the belief that Iran’s attack was more extensive than anticipated. This point is valid; however, the reality is that Iran’s response was not solely to Israel’s attack on its consulate in Syria. Over the past 15 years, Israel has assassinated dozens of Iranian nuclear scientists and military commanders inside and outside Iran, and carried out numerous cyberattacks and sabotage against Iranian military and nuclear facilities. Tehran showed “strategic patience” and restraint in the past, which Israel perceived as weakness and continued its attacks. However, Israel’s attack on Iran’s diplomatic building provided the opportunity for Tehran to respond in a manner that would address all of Israel’s past attacks at once. 

Third, President Biden declared that the US will not participate in any retaliatory Israeli attack against Iran. This is a timely and appropriate decision because if Israel launches a second attack on Iran, it can be expected that Iran will respond with greater force and the escalation could continue. And if the US intervenes, Iran and regional jihadist groups, including Hezbollah in Lebanon, the Houthis in Yemen, and the Popular Mobilization Forces in Iraq, will engage to attack Israel and target American military bases in the region, leading to the worst-case scenario of a “wider war.” 

Fourth, in recent years, I have repeatedly stated and reiterated that a military attack on Iran is the only factor that could push Iran’s current peaceful nuclear program towards weaponization. Therefore, President Biden’s decision not to participate in an attack on Iran is also a wise and calculated decision from this perspective. 

Fifth, John Bolton, former National Security Advisor of the United States, suggested that Israel should attack Iran’s nuclear facilities and that Iran only understands the language of force. Misunderstanding, misperceptions, and miscalculations have been the main factors behind wars and crises over the past few decades. Bolton’s school of thought is also favored by some powerful American politicians advocating for intervention. The truth is that the core US strategy after the 1979 Islamic Revolution has been based on “sanctions and pressure” and “regime change.” The result of this policy and mindset has led to the current situation, where Tehran’s relations with the United States, the West, and Israel are the most hostile one can imagine. 

In 2007, due to my opposition to the foreign policy of the conservative government of President Ahmadinejad, I was arrested and imprisoned on charges of spying for the West and violating Iran’s national security. After one year, I was sentenced to a two-year suspended jail sentence and barred for five years from serving in Iran’s diplomatic corps, eventually leading to my departure from the country. However, over the past 15 years, through my writings and articles, I have tried to promote mutual understanding between the United States and Iran because I believe that, despite significant differences, both countries have important common interests and should strive for peace through diplomacy.  

In this regard, I have repeatedly explained to Americans that Iranians, with their rich history and civilization spanning thousands of years, are a proud nation. Regardless of whether there is a monarch or clerics ruling their country, they do not tolerate bullying, humiliation, and insult. Now, Washington and Tel Aviv should consider the reality that, despite facing the most severe sanctions, pressures, and the worst economic conditions of the past forty years, Iran has responded to Israeli attacks in an unprecedented manner. While Arab countries have not dared to launch a single bullet at Israel in decades, Iran responded to Israeli attack with missiles and drones. 

Sixth, it is predictable that, after the recent attack, the West and Israel will try to downplay the military significance of Iran’s strike, while some Iranian policymakers will likely exaggerate and glorify them. However, the reality is that the Islamic Revolutionary Guard Corps alerted the US and Israel several hours before the missiles and drones reached their targets. While Tehran launched a significant volume of missiles and drones, it also provided prior notification to give the United States and Israel an opportunity to, from my perspective, intercept them and prevent a major disaster that could lead to a larger conflict. Iran wanted to send a message to Washington and Tel Aviv that said “stop attacking Iran; otherwise, we will conduct broader and more serious operations in the future without prior notice.” 

Seventh, the final point is that the “sanctions, pressure, and destruction” policies of the West, led by the United States, imposed on Iran over the past few decades have led to the creation of a “resistance front” in countries such as Yemen, Iraq, Syria, and Lebanon, now armed with thousands of missiles and drones. At the same time, it has led to a kind of alignment with Eastern bloc powers, especially China and Russia, which share common interests in countering US influence in West Asia. 

Stabilizing the volatile situation in West Asia requires more creative approaches and greater initiatives from global and regional powers. Adoption of irresponsible and unbalanced policies can lead to long-term instability in the region and exacerbate its crises.  

In my view, achieving peace and stability in West Asia requires five fundamental steps: 

1) Israel should accept a sustainable ceasefire in Gaza as soon as possible, open the borders for international humanitarian aid to Gaza, and respect the UN resolutions to end the 70-year-old crisis by realizing a two-state solution. 

2) An international initiative must mediate a sustainable ceasefire between Israel and Iran. 

3) Direct talks between Iran and the United States are vital to revive the Iran nuclear deal and alleviate broader animosities. 

4) A security and cooperation system in the Persian Gulf region should be established to end longstanding Arab-Persian tensions. 

5) Operationalize UN decisions regarding the disarmament of weapons of mass destruction in the Middle East. 

Dr. Mousavian is a Middle East security and nuclear policy specialist in the Program on Science and Global Security at Princeton University’s School of Public and International Affairs. From 2003 to 2005, he was Iran’s spokesman the nuclear negotiations with the European Union and the International Atomic Energy Agency. He then served as foreign policy advisor to Ali Larijani, secretary of Iran’s Supreme National Security Council and chief nuclear negotiator, from 2005 to 2007.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا