سیدحسین موسویان: زمان معامله بزرگ در خاورمیانه فرارسیده است
سیدحسین موسویان در مقالهی اخیر خود در نشریهی میدلایست آی، به تنشهای و درگیریهای اخیر میان ایران و اسرائیل پرداخته است، گفتنی است این مقاله پیش از رخدادهای اخیر در اصفهان نوشته و منتشر شده است. متن کامل این مقاله را در ادامه بخوانید:
حمله اسرائیل به سرکنسولگری ایران در دمشق و شهادت تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی موجب تقابل نظامی ایران و اسرائیل شد. ایران در پاسخ به تجاوز اسرائیل، بزرگترین حمله موشکی و پهبادی به خاک اسرائیل بعد از جنگ 1967 اعراب و اسرائیل را انجام داد. اسرائیل اعلام کرده که علیرغم ریسکها، اقدام مقابله به مثل خواهد کرد. واقعیت این است که حدود یک دهه جنگ سایه اسرائیل و ایران بسمتی میرود که ممکن است وضعیت به یک جنگ علنی و کامل تبدیل شود. این میزان دشمنی بین دوطرف میتواند منجر به جنگ گستردهتر در خاورمیانه شود.
منطقه و جهان با شش واقعیت مواجه است:
اول: منطقه خاورمیانه در چند دهه گذشته بخاطر بحرانها و جنگها دچار گسترش تروریسم، افراط گرایی، قومیت گرایی، فساد و نهایتا ظهور بازیگران غیر دولتی شده است. جنگها و بحرانهایی همچون: بن بست مذاکرات پروسه صلح اسرائیل و فلسطین، حملات نظامی شوروی و آمریکا به افغانستان، تقابلات نظامی اسرائیل با فلسطینها و لبنانیها، حملات نظامی عراق به ایران و کویت؛ حملات نظامی آمریکا به عراق و افغانستان، حمله نظامی ناتو و برخی کشورهای عربی به لیبی و حمله نظامی عربستان به یمن.
دوم: خروج آمریکا از برجام، دشمنیهای ایران و آمریکا و تقابلات منطقهای آنها را افزایش داد و اوضاع وخیمتر شد.
سوم: خاورمیانه بعد از اکتبر 2023 و جنگ اسرائیل و حماس در حادترین شرایط نظامی-امنیتی-سیاسی قرار گرفته و خطر گسترش جنگ به کل منطقه بیش از هر زمان جدی شده است. بیش از صد هزار نفر کشته، زخمی و اسیر گردیده و بیش از دو میلیون فلسطینی آواره شدهاند.
چهارم: اسرائیل و ایران در چهار دهه گذشته در تقابل بوده اما هیچکدام موفق به شکست قطعی دیگری نشده است. ناتو با تمام ظرفیت از اسرائیل حمایت کرده و خواهد کرد. از طرف دیگر، در جریان تجاوز عراق به ایران در دههی 1980، همه قدرتهای جهانی و منطقهای با تمام ظرفیت از صدام متجاوز حمایت کردند اما ایران به تنهایی توانست از حاکمیت و تمامیت ارضی خود دفاع کند و بعد از آن هم توان نظامی خود را بسیار بیشتر افزایش دهد. ادامه این تقابل برندهای ندارد.
پنچم: نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل بدنبال افزایش تنش و کشاندن آمریکا به جنگ علیه ایران است. حمله اسرائیل به سرکنسولگری ایران در راستای همین استراتژی بود.
ششم: خاورمیانه بخاطر بحرانهای متعدد در آستانه سقوط است و تحمل یک جنگ دیگر را ندارد. اجماع غالب بین المللی این است که جنگ بین اسرائیل و ایران، میتواند منجر به جنگ منطقهای و یک فاجعه دیگری شود که هیچ برندهای نخواهد داشت.
علیرغم چنین وضعیت تاسف انگیزی، قدرتهای منطقهای و جهانی بجای تلاش برای یک راه حل جامع به منظور تامین صلحی پایدار در منطقه، بر راه حلهای کوتاه مدت متمرکز هستند.
در دوره ماموریتم به آلمان دردهه 1990، روابط ایران و آلمان یک دوره تعامل سازنده تجربه کرد که نتایجی منطقهای و بین المللی داشت. در آن مقطع دو کشور به موازات توسعه روابط دوجانبه، درمورد بسته بزرگتری گفتگو کردند که شامل:
1) میانجیگری صدراعظم آلمان برای رفع خصومتهای آمریکا و اسرائیل با ایران
2) تشکیل گروهای کاری مشترک بین ایران و غرب در چهار موضوع مهم مورد اختلاف یعنی سلاحهای کشتار جمعی، تروریسم، حقوق بشر و پروسه صلح
3) ایجاد یک سیستم همکاری و امنیت جمعی در حوزه خلیج فارس بین ایران، عراق، عربستان و سایر کشورهای عربی خلیج فارس.
اگرآمریکا در آن مقطع با این بسته کلان همراهی کرده بود، امروز شرایط منطقه و روابط ایران و غرب متفاوت بود.
همانطور که در کتاب “ایران و اروپا؛ فرصتها و چالشها” تشریح کردهام، گفتگوهای صدراعظم کهل و رئیس جمهور هاشمی رفسنجانی موجب شد که سفرها و همکاریهای متقابل سیاسی-اقتصادی- پارلمانی- فرهنگی و همکاریهای اقتصادی ایران با آلمان گسترش چشمگیری یافت، آلمان در نشستهای ناتو و گروه کشورهای صنعتی غرب (جی 7 ) با سیاست آمریکا برای تحریم و فشار ایران مخالفت کرد و بیشترین اعتبارات بانکی و بیمهای جهان را در اختیار ایران گذاشت تا تهران بتواند پروسه بازسازی خرابیهای جنگ را تسریع کند.
چنین روند همکاریهای بین ایران و آلمان، موجب شد که بزرگترین تبادل انسانی بین حزب الله لبنان و اسرائیل در نیمه دهه 1990 انجام شد و امید تحولات بیشتر در مسیر صلح را بوجود آورد. روزنامه آیریش تایمز نوشت: “در یک تبادل پیچیده و بعد از ماهها مذاکره اشمید باور وزیر مشاور صدراعظم آلمان با تهران، دمشق، بیروت و تل آویو؛ مبادله انسانی بزرگ صورت گرفت و جنازه دو سرباز اسرائیلی و 17 اسیر آنتوآن لحد با 45 اسیر و 141 جنازه مبارزین لبنان و حزب الله تبادل شد”.
بعد از این تبادل با مقامات آلمانی گفتگوهایی برای خاتمه بخشیدن به تقابلات نظامی اسرائیل و حزب الله لبنان داشتم بر این اساس که:
1) اسرائیل نیروی نظامی خود را از جنوب لبنان خارج و به حاکمیت و تمامیت ارضی لبنان احترام بگذارد، و متقابلا
2) حزب الله هم از حمله نظامی به شمال اسرائیل خوداری کند.
مقامات ایران و لبنان و اسرائیل نسبت به این ایده نظر مثبت داشتند. اما نهایتا این تلاشها و ابتکارات شکست خورد چون آمریکا با دو ایده کلیدی ابتکار مشترک ایران و آلمان یعنی:
1) ایجاد سیستم همکاری و امنیت در خلیج فارس، و
2) تشکیل گروهای کاری مشترک ایران و غرب برای گفتگو در مورد سلاحهای کشتار جمعی، تروریسم، پروسه صلح و حقوق بشر مخالفت کرد.
اما این سابقه تاریخی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. بدیهی است که گفتگوهای مستقیم ایران و آمریکا، پایان بخشیدن به جنگ غزه، ابتکاری برای آتش بس بین اسرائیل و ایران و گفتگوهای هشت کشور حاشیه خلیج فارس برای ایجاد یک مکانیزم همکاری جمعی؛ نیازهای اساسی برای حصول یک بسته توافق کلان و جامع جهت صلح و ثبات و امنیت پایدار در خاورمیانه خواهد بود.
خاورمیانه خسته و مجروح و در آستانه سقوط است. تمام توافقات کوتاه مدت و موردی در چند دهه گذشته به شکست انجامیده است. زمان یک گفتگوی کلان منطقه ای و بین المللی برای ایجاد صلحی پایداردر خاورمیانه فرا رسیده است. چنین امر مهمی نیازمند جسارت و شجاعت رهبران قدرتهای منطقه ای و جهانی است.
انتهای پیام