نگاه سفرنامهنویسان به سعدی
کوروش کمالی سروستانی، سعدیشناس میگوید: سفرنامهنویسان با توجه به علاقه و دانش و مأموریت خود از منظرهای گوناگون به سعدی پرداختهاند.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، «متن سخنرانی مدیر مرکز سعدیشناسی در مراسم بزرگداشت سعدی که اول اردیبهشتماه در شیراز برگزار شد، به این شرح است: «با نام آن بزرگ بینیاز و حکیم بندهنواز که «طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت» شکوفهسار رحمت بیبدیل و لالهزار نعمت بیدریغ خداوندی، در بهار دلانگیز شیراز، ما را بر آن داشت تا دیگر بار، اول اردیبهشتماه جلالی گرد آییم و خوشهچین پرند رنگ رنگ سعدی شیراز شویم و تا حضور سبز معنا، بهقدر همت خویش توشه برچینیم و با همرهان طریق در سلوک شعرش، غریق بحر معنی گردیم.
در اقصای عالم بگشتم بسی
به سر بردم ایام با هر کسی
تمتع به هر گوشهای یافتم
ز هر خرمنی خوشهای یافتم
سعدی مسافر آفاق وانفس در باب سوم گلستان در فواید سفر آورده است: «فواید سفر بسیار است. از نزهت خاطر و جرّ منافع و دیدن عجایب و شنیدن غرایب و تفرّج بلدان و مجاورت خلّان و تحصیل جاه و ادب و مزید مال و مکتسب و معرفت یاران و تجربت روزگاران، چنانکه سالکان طریقت گفتهاند:
تا به دکّان و خانه در گِرَوی
هرگز ای خام، آدمی نشوی
برو اندر جهان تفرّج کن
پیش از آن روز کز جهان بروی»
سفر کردن، خلق یک گردش است. حرکتی در فضا، برای فهم یک مکان. یک واقعه و یک فرهنگ. سفر گشاینده روح است و اندیشه. سفر موجب کشف است و عبور از تنگنظری و تعصب. سفر حرکتی است در زمان برای شناخت یک مکان. سفر لذت گردشگری است و تعالی کاوشگری.
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
سفرنامهها رهاورد سفرند. سفرنامهها، تبلّور نخستین آشناییهای بین فرهنگی است. سفرنامهها یکی از مهمترین محملهای آگاهی از سایر فرهنگهایند. سفرنامهها روایت «دیگری» از ماست.
«در حیات اجتماعی و فرهنگی انسانها، مقوله «دیگری» همیشه مسئله و دغدغه بسیار مهمی بوده است. فرهنگهای انسانی برای تعریف خویشتن، همیشه نیازمند «دیگریها» بوده است، اما همزمان، برای سایر فرهنگها، همیشه نقش «دیگر بود» فرهنگی را داشته است… در تاریخ همیشه افرادی بودهاند که نقش واسطههای این فهم در بسترهای میان فرهنگی را ایفا کردهاند. سیاحان و سفرنامهنویسان، مهمترین واسطههای تجربه دیگری بودهاند».
سفرنامهنویسان در برخورد با فرهنگ و جامعه ایرانی وجوهی را دیدهاند که ایرانیان بهدلیل زیست با آن، قادر به دیدن آن نبودهاند. همانطور که نگاه بیرونی را میتوان به غرضورزی و بدفهمی و حتی نفهمیدن متهم کرد، نگاه درونی را هم میتوان به تعصب و کلیشههای ارزشی و خودشیفتگی متهم کرد.
همچنین سفرنامهها منبعی غنی برای شناخت تاریخ و فرهنگ ایران هستند و توجهی که رشتههای علوم اجتماعی مانند جغرافیا، تاریخ، انسانشناسی، جامعهشناسی و روانشناسی، در روزگار ما، به سفرنامهها کردهاند، نشاندهندۀ این اهمیت است.
سفرنامهها آمیزهای از خاطرهنویسی، تاریخنویسی، مقالهنویسی، داستاننویسی، شعر، یادداشتهای کوتاه و روایت زیباییها و زشتیها هستند. تمام این فعالیتها در حوزه سفر و سفرنامهنویسی، ناچار در سایر اشکال نوشتار بازتاب داشته است.
بررسی تاریخی سفرنامهها نشان میدهد که از زمان سقوط ساسانیان تا سفر مارکوپولو ونیزی به ایران، در دوران ایلخانان مغول، در قرن سیزدهم میلادی (هفتم هجری) هیچ سفرنامهای در مورد ایران در دست نیست.
اگرچه در دوران اسلامی جغرافیادانان و مورخانی چون استخری در مسالک و ممالک، احمد جیهانی در اشکالالعالم، احمد مقدسی در احسنالتقاسیم فیمعرفهالاقیم، محمود قزوین در آثارالبلاد و اخبارالعباد گزارشهایی را از شهرهای ایران از جمله شیراز ثبت کردهاند. اما مهمترین سفرنامه قرن هشتم هجری که در آن ذکر شیراز به تفصیل رفته است سفرنامه ابنبطوطه سیاح مراکشی است که در زمان شیخ ابواسحاق ـ همروزگار حافظ ـ به شیراز آمده است. او در سفرنامه خود که اولین گزارش ثبتشده در سفرنامهها در مورد سعدی و آرامگاه اوست مینویسد:
«از مَشاهدی که در بیرون شهر شیراز واقع شده، قبر شیخ صالح معروف به سعدی است که در زبان فارسی سرآمد شاعران زمان خود بوده و گاهی نیز در بین سخنان خویش شعر عربی سروده است. مقبره سعدی زاویهای دارد نیکو با باغی نمکین که او خود در زمان حیات خویش بنا کرده و محل آن نزدیک سرچشمه نهر معروف رکنآباد است و شیخ در آنجا حوضچههایی از مرمر برآورده که برای شستن لباس میباشد. مردمان از شهر به زیارت شیخ آمده، پس از خوردن غذا در سفرهخانه شیخ و شستن لباسها مراجعت میکنند و من خود نیز چنین کردم. رحمت خدا بر او باد».
با برآمدن صفویان کاروان مسافران غربی با انگیزههای سیاسی، تجاری و مذهبی به ایران به راه میافتد. براساس پژوهشهای انجامشده بیش از ۲۰۰۰ سفرنامه از قرن چهاردهم میلادی (قرن هشتم) تا قرن بیستم (قرن چهاردهم) در کشورهای غربی منتشر شده است که از این میان بیش از ۴۰۰ سفرنامه به فارسی ترجمه شده است.
در بررسی اجمالی این سفرنامهها در بیش از ۱۲۰ سفرنامه بخشی را به شهر شیراز اختصاص دادهاند. که از این میان در سفرنامهها بهگونهای به سعدی و آرامگاه او پرداختهاند بیشترین سفرنامهها مربوط به دوران قاجاریه است و پس از آن صفویه، پهلوی و زندیه.
سفرنامهنویسان با توجه به علاقه و دانش و مأموریت خود از منظرهای گوناگون به سعدی پرداختهاند که به اجمال میتوان آنان را اینگونه برشمرد: شخصیت و آثار سعدی، آرامگاه سعدی، حوض ماهی، نقاشی سعدی در هفتتنان، مقایسه آرامگاه سعدی و حافظ و نیز شیراز و سعدی.
با توجه به فرصت کوتاه اجازه میخواهم چند نمونه از روایت سفرنامههای دوران صفوی، زندیه، قاجاریه و پهلوی را خدمتتان ارائه کنم.»
انتهای پیام