مراقب باشیم با فروع دین گردن اصول دین رو نزنیم!
پایگاه خبری اصولگرای مشرق نیوز در تیر 402 نوشت:
یکی از فعالان توئیتری بمناسبت فرا رسیدن ایام محرم بخشی از اظهارات مرحوم حاج اسماعیل دولابی را در صفحه توئیتر خود آورده که می گویند:
حاج اسماعیل دولابی: اونکه محرّم راه میفته میاد مجلس امام حسین (ع)، از در خونهش که راه میفته برای چی میاد؟
برای امامش میاد یعنی «امامت»
امامت اصول دینه! اگه شما گفتی بهش چرا قبات کجه، چرا ریش نداری، چرا موت بیرونه، این ناراحت شد دیگه نیومد، شما چیکار کردی؟
با فروع دین برداشتی گردن اصول دین رو زدی! مبادا یه عبدِ خدایی رو از خودت (ع) برونی!
ولو برا پول اومد دور شما، بالاتر از این؟
این واسه پول اومد دور شما، خوب واسه پول اومد، با ریشش چیکار داری؟
این منبرها، این مجلسا که واسه خداس از خونه که کسی راه میفته میره ولو به خاطر اون منبری یا مداح بره برا خدا رفته، برا توحید رفته، برا نبوت و امامت رفته، شما گردن اصول دینشو نزن، ان شاءالله یه چند وقت بیاد پیش شما ریششم میذاره، حجابشم میگیره…
آیت الله ایازی در 401: حجاب حتی جزو اصول و فروع دین هم نیست؛ فروعِ فروعِ فروع دین است
آیتالله ایازی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: در همه کشورهای اسلامی بسیاری از زنانی داریم که حجاب را رعایت نمیکنند اما نماز میخوانند، روزه میگیرند و دستورات دینی را عمل میکنند و خیلی به دستورات اخلاقی توجه میکنند.
به گزارش جماران، وی افزود: من 20 سال پیش عرض کردم که مسأله حجاب یک مسأله فرهنگی است. اگر این را به یک مسأله حکومتی تبدیل کنیم، آثار و توابع بسیار بدی برای جامعه خواهد داشت .
آیتالله ایازی گفت: آن وقت رفتارهایی که در مسأله حجاب پیش میآید هم تبدیل به یک مسأله سیاسی در برابر حکومت میشود و همه کسانی که میخواهند بهنوعی با حکومت تعارض کنند، از این شیوه استفاده میکنند؛ و این نه تنها به مسأله حجاب کمک نمیکند، بلکه روزبهروز مسأله بیحجابی را گسترش میدهد.
آیتالله نجفی اصفهانی: مصادیق امربهمعروف و نهی از منکر در روزگار ما دزدی، غارتگری، تجاوز به حقوق عامه و بیتالمال مسلمین است
جماران نوشت:
آیت الله نجفی اصفهانی استاد برجسته خارج فقه و اصول در حوزه علمیه اصفهان گفت: مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در روزگار ما دزدی دزدان، غارتگری غارتگران، تجاوز به حقوق عامه و تجاوز به بیت المال مسلمین است. باید اینها برای مردم بیان شود و کسانی که می خواهند رد گم کنند و راه را به اشتباه نشان بدهند و خودشان می خواهند از این امر به معروف و نهی از منکر فرار کنند که مردم بر آنها نظارت عالیه نداشته باشند و شفافیت در اعمال و کردارشان وجود ندارد، یک اموری را علَم می کنند و تحت عنوان مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در دست و پای نابخردان می گذارند.
یک استاد برجسته خارج فقه و اصول در حوزه علمیه اصفهان با اشاره به اینکه نهضت حسینی(ع) از مصادیق بارز امر به معروف و نهی از منکر است، گفت: نگاه ما به امر به معروف و نهی از منکر خیلی نگاه تحقیرآمیزی است و به امر به معروف و نهی از منکر خیلی کوچک نگاه می کنیم. در اجتماع کنونی ما امر به معروف و نهی از منکر، به قول استاد شهید مرتضی مطهری عزیز، در حد موی دخترکان، زلف زیبارویان و یقه، آستین و لباس پسرکان آمده است. امر به معروف اینقدر حقیر نیست که منحصر به چنین موارد کوچکی باشد. مصداق واقعی امر به معروف و نهی از منکر این است که ما به کارگزاران حکومتی خودمان، وظایف آنها را متذکر شویم.
مشروح گفت و گو با آیت الله شیخ هادی نجفی اصفهانی را در ادامه می خوانید:
مستحضر هستید که در مورد امر به معروف بسیار سخن گفته و نوشته شده است؛ اما علاقه مند هستیم که ارکان امر به معروف و مقصود امام حسین(ع) از امر به معروف را از زبان شما بشنویم.
آیات شریفه ای از قرآن کریم دال بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر است. به عنوان نمونه، آیه 104 سوره آل عمران می فرماید «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».
می دانیم که امر به معروف و نهی از منکر از فروع دین ما است و فقهای عظام از هزار سال پیش تا کنون کتاب امر به معروف و نهی از منکر را تدوین کرده اند. همچنین می دانیم که داستان نهضت حسینی(ع) از مصادیق بارز امر به معروف و نهی از منکر است.
همان گونه که خود امام حسین(ع) در نقلی بر سر قبر جدّشان رسول خدا(ص) می فرمایند «اَللّهُمَ اِنّی اُحِبُّ المَعرُوف وَ انکِرُ المُنکَرَ» یا در وصیت خطاب به برادرشان محمد حنفیه مرقوم می فرمایند «و إنّی لَم أخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً و إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإصلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی اُرِیدُ أن آمُرَ بِالْمَعرُوفِ و أنهی عَنِ الْمُنکَرِ و أسِیرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ أبی عَلیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السّلام».
بنابر این، خود امام حسین(ع) نهضتشان را از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر می دانند و در خطبه ای می فرمایند «أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا یُعمَلُ بهِ، و أنَّ الباطِلَ لا یُتَناهى عَنهُ، لِیَرغَبِ المُؤمنُ فی لِقاءِ اللّه ِ مُحِقّا ، فإنّی لا أرَى المَوتَ إلاّ سَعادَةً ، و لا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّ بَرَما .». یعنی آیا نمی بینید به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود؟! در این صورت که به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود، سزاوار است مؤمن به لقاء پروردگارش علاقه مند باشد.
یا در روایت دیگری خطاب به اشراف کوفه می فرمایند « أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِی حَیَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاکِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ یَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ کَانَ حَقِیقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ».
بنابر این، نهضت حسینی(ع) طبق بیان و فرمایش خود صاحب نهضت، که اباعبدالله الحسین(ع) هستند، از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. ما باید وصیتنامه امیرالمؤمنین(ع) پدر بزرگوارشان را ببینیم که مستند صحیح در کافی شریف نقل شده است. آنجا هم امیر(ع) می فرمایند «لَا تَتْرُکوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ فَیوَلَّی عَلَیکمْ شِرَارُکمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یسْتَجَابُ لَکمْ». یعنی ترک امر به معروف و نهی از منکر نکنید، چرا که ولایت از آن بدان خواهد شد و بعد از آن دعای شما به اجابت نمی رسد». این هم وصیت امیر(ع) پدر امام حسین(ع) در لحظات آخر حیاتشان در بستر شهادت است.
مطلبی که هست و زیاد مورد پرسش قرار می گیرد، این است که آیا امر به معروف و نهی از منکر جنبه عمومی دارد و بر همگان واجب است؟ باید ببینیم خود حجج الهیه در این باب چه فرموده اند. در کتاب رسائل الشیعه، جلد 16، صفحه 126، حدیث اول باب دو از ابواب امر و نهی، روایتی را از کافی کلینی نقل می کند از اباعبدالله(ع) که می فرمایند یک واجب همگانی نیست. امر به معروف و نهی از منکر شروطی دارد و شروط آن را خاص می کند. امر به معروف و نهی از منکر قدرت می خواهد، باید مورد اطاعت واقع شود، عالم باشد که معروف چیست و منکر کدام است؛ نه اینکه امر به معروف و نهی از منکر بر ضعیف در مقابل قوی واجب باشد؛ ضعیفی که علم به معروف و باطل ندارد.
جالب است که امام حسین(ع) دلیل فرمایش خودشان را همین آیه ای می آورند که من در صدر سخنان اشاره کردم و می فرمایند در آیه، تعبیر «منکم» یعنی آیه برای افراد خاص است و بر همه شما واجب نیست که دعوت به معروف و نهی از منکر کنید. آیه دیگری را اشاره می کنند که می فرماید از میان قوم موسی(ع) افرادی هستند که دعوت به حق می کنند؛ و تمام قوم موسی(ع) نگفته است.
نگاه ما به امر به معروف و نهی از منکر خیلی نگاه تحقیرآمیزی است
به امر به معروف و نهی از منکر خیلی کوچک نگاه می کنیم
به قول شهید مطهری امر به معروف در حد موی دخترکان، زلف زیبارویان و یقه، آستین و لباس پسرکان آمده است
برداشت من از فرمایشات شما این است که امام حسین(ع) برای احیای احکام فقهی به کربلا نرفته و برای اقامه عدل و گفتن سخن حق در برابر سلطان جائر رفته است. منظور شما همین است؟
همین روایتی که از رسائل الشیعه برای شما خواندم در آخرش این طور دارد که «قَالَ مَسْعَدَةُ : وَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ یَقُولُ وَ سُئِلَ عَنِ اَلْحَدِیثِ اَلَّذِی جَاءَ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّ أَفْضَلَ اَلْجِهَادِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ مَا مَعْنَاهُ – قَالَ هَذَا أَنْ یَأْمُرَهُ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ وَ هُوَ مَعَ ذَلِکَ یَقْبَلُ مِنْهُ وَ إِلاَّ فَلاَ». یعنی حتی این روایت نبوی را امام صادق(ع) از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر می گیرند. نهضت حسینی(ع) قطعا از مصادیق این روایت نبوی شریف است که «إِنَّ أَفْضَلَ اَلْجِهَادِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ»؛ بازگشت همین «کَلِمَةُ عَدْلٍ» به امر به معروف و نهی از منکر است.
یعنی نگاه ما به امر به معروف و نهی از منکر خیلی نگاه تحقیرآمیزی است و به امر به معروف و نهی از منکر خیلی کوچک نگاه می کنیم. در اجتماع کنونی ما امر به معروف و نهی از منکر، به قول استاد شهید مرتضی مطهری عزیز، در حد موی دخترکان، زلف زیبارویان و یقه، آستین و لباس پسرکان آمده است. امر به معروف اینقدر حقیر نیست که منحصر به چنین موارد کوچکی باشد.
کسی منکر وجوب حجاب شرعی برای بانوان نیست
اینکه شما امر به معروف و نهی از منکر را اینقدر کوچک کنید که منحصر به «زلف زیبارویان» شود، خیلی معنای کوچکی از امر به معروف است و تحقیر شده است
کسی منکر وجوب حجاب شرعی برای بانوان نیست. حجاب دستور خداوند در قرآن کریم و سنت پیامبر خاتم(ص) است؛ اما اینکه شما امر به معروف و نهی از منکر را اینقدر کوچک کنید که منحصر به «زلف زیبارویان» شود، خیلی معنای کوچکی از امر به معروف است و تحقیر شده است. نهضت حسینی(ع) با آن عظمت، از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. همین نهضت مرحوم امام خمینی(س) در ایران، از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. شما ببنید این نهضت بیش از 60 سال پیش تا کنون در این مملکت چه حوادثی را رقم زده، چه جانفشانی هایی پای آن شده و چه شهدایی بر اساس آن تقدیم شده است. همه اینها از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است.
وقتی نهضت حسینی(ع) با آن عظمت و در روزگار معاصر ما نهضت امام خمینی(س) از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر باشد، تنزل دادن امر به معروف و نهی از منکر در حد زلف دخترکی یا لباس پسرکی، ظلم به امر به معروف و نهی از منکر است. اگرچه آن هم حکم خدا و واجب شرعی است و باید مراعات شود.
چرا بعضی از فقها حجاب را الزامی نمی دانند؟
آن مطلب دیگری است که حجابی که واجب شرعی است، آیا حکومت هم نسبت به آن حق مداخله دارد یا اینکه حکومت نسبت به آن حق مداخله ای ندارد؟ آن امری ماورای وجوب حجاب شرعی است. الآن اگر به من اجازه بدهید وارد آن بحث نشوم.
مصداق واقعی امر به معروف و نهی از منکر این است که ما به کارگزاران حکومتی خودمان، وظایف آنها را متذکر شویم
پس امروزه مصداق واقعی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما چیست؟
مصداق واقعی امر به معروف و نهی از منکر این است که ما به کارگزاران حکومتی خودمان، وظایف آنها را متذکر شویم. تحت این عنوان که این آقایان لازم است چه کارهایی را انجام بدهند و در صورتی که موفق شدند کارها و وظایف خودشان را انجام بدهند، هیچ منتی بر این دولت ندارند؛ بلکه جز انجام وظیفه خود کاری را انجام نداده اند. اما در فرض اینکه ترک وظیفه و ترک فعل کنند، و آنچه که بر عهده آنها است انجام ندهند، باید مورد بازخواست قرار بگیرند.
این ملت صدها هزار شهید تقدیم کرده، برای نهضتی که امروز به اینجا رسیده است. خانواده شهدا، جانبازان، ایثارگران، این همه خون که ریخته شده و این همه سرمایه که پای این نظام رفته است، ما دیگر نمی توانیم ببینیم که کارگزاری خطا کند، کارگزاری بخواهد به شیوه آزمون و خطا حکومت کند، کارگزاری نه تنها ترک وظیفه و فعل کند بلکه دست درازی به بیت المال و اختلاس را انجام بدهد. مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در روزگار ما دزدی دزدان، غارتگری غارتگران، تجاوز به حقوق عامه و تجاوز به بیت المال مسلمین است.
باید اینها برای مردم بیان شود و کسانی که می خواهند رد گم کنند و راه را به اشتباه نشان بدهند و خودشان می خواهند از این امر به معروف و نهی از منکر فرار کنند که مردم بر آنها نظارت عالیه نداشته باشند و شفافیت در اعمال و کردارشان وجود ندارد، یک اموری را علَم می کنند و تحت عنوان مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در دست و پای نابخردان می گذارند. یعنی به جای اینکه شفاف سازی امور مالی کلان دولت و دستگاه های اجرایی عملی شود، به جای اینکه شفاف سازی حقوق کارگزاران باشد، به جای اینکه پرونده های دادگستری شفاف سازی و مستندات احکام روشن شود، در دست و پای افراد نابخرد این را قرار می دهند که موهای این دخترک پیدا است، یا لباس آن زن چگونه است، یا صورت آن سومی چگونه آرایش شده و یا آن جوان چه لباسی به تن دارد.
_امر به معروف و نهی از منکر مصادیق بزرگی دارد و ما باید آن مصادیق بزرگ را متصدی شویم
اینها رد گم کردن و راه را بی راهه رفتن است. اینها مصادیق را خلط کردن است؛ مصادیق اصلی را رها کردن و به مصادیق جزئی و حقیر پرداختن است. اگرچه احکام شرعیه در جای خودش نسبت به حجاب و ستر بانوان همه محترم است، اعتبار دارد، واجب است و می پذیریم؛ اما امر به معروف و نهی از منکر مصادیق بزرگی دارد و ما باید آن مصادیق بزرگ را متصدی شویم؛ و اختصاص امر به معروف و نهی از منکر به این مصادیق حقیر کاری است که سارقان بیت المال، اختلاسگران و کسانی که می خواهند از قدرت خودشان سوء استفاده کنند راه را عوضی نشان می دهند و مردم را به این سمت هدایت می کنند تا خودشان نفس راحتی بکشند و کسی به آنها تعرضی نکند و از آنها سؤال و جواب نخواهد و نگوید شما که متصدی امور هستید، پس چرا وضعیت کنونی به این حال رسیده است.
_امر به معروف و نهی از منکر را از یک واجب عام و همگانی مثل نماز و روزه خارج می کنم؛ چون شرط دارد
شرطش این است که باید آمر به معروف و ناهی از منکر معروف و منکر را بشناسد
بسیاری از کسانی که در روزگار ما متصدی می شوند اصلا نمی دانند معروف چیست و منکر کدام است
بعضی ها توجیه می کنند که امر به معروف زمامداران کار و وظیفه هر کسی نیست و فقط افرادی که جایگاه زمامداران را می دانند می توانند نقد کنند. آیان این امر به معروف همگانی است؟ یعنی باید این ظرفیت پیدا شود که همه زمامداران و حاکمان را نقد کنند یا اینکه کار هرکسی نیست و عده خاصی باید منتقد باشند؟
من اول خدمت شما عرض کردم، بر اساس معتبره مسعدة بن صدقه، امر به معروف و نهی از منکر اصلا یک تکلیف همگانی نیست؛ تکلیفی است که به افراد خاصی اختصاص دارد. خود آقایان فقها در شرایط امر به معروف و نهی از منکر می فرمایند کسی که می خواهد امر به معروف و نهی از منکر کند باید معروف را از منکر تشخیص دهد. کسی که نمی داند معروف کدام است و منکر کدام است، چگونه می خواهد امر به معروف و نهی از منکر کند؟! باید بداند معروف عبارت است از چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن واجب یا مستحب است؛ و همچنین منکر چیزی است که به حکم شرع یا عقل انجام آن قبیح، حرام یا مکروه است.
طبیعتا قدرت تشخیص این با همگان نیست. لذا من از اول امر به معروف و نهی از منکر را از یک واجب عام و همگانی مثل نماز و روزه خارج می کنم؛ چون شرط دارد. شرطش این است که باید آمر به معروف و ناهی از منکر معروف و منکر را بشناسد. بسیاری از کسانی که در روزگار ما متصدی می شوند اصلا نمی دانند معروف چیست و منکر کدام است.
مطلب دوم در شرایط امر به معروف و نهی از منکر این است که باید احتمال اثربخشی بدهد؛ یعنی بداند که امر به معروف و نهی از منکرش اثر می کند. اگر احتمال اثربخشی ندارد، چه نتیجه ای دارد؟!
_در بسیاری از امر به معروف و نهی از منکرها برخی از مفاسد جاری می شود
با توجه به این مصادیقی که حضرتعالی اشاره کردید و معضلاتی که در جامعه ما هست، منظور شما از خواصی که می توانند امر به معروف کنند چه کسانی است؟
این یک حد وسط بین عامه و خواص است. یعنی امر به معروف و نهی از منکر نه اختصاصی افراد خاصی است که شما مثل دولت سعودی یا برادران بعضی آقایان در طالبان دایره امر به معروف و نهی از منکر درست کنید و امر به معروف و نهی از منکر را مختص به آن دایره خاص بدانید. نه اختصاص به خاص الخواص دارد و نه آنچنان همگانی است که همه موظف هستند انجام بدهند. امر به معروف و نهی از منکر یک واجب کفایی و مشروط است؛ هرگاه که شرط این واجب مشروط وجود داشته باشد، برای کسی که شرطش وجود دارد واجب می شود اما برای کسی که شرط در حق او تحقق ندارد، به طور طبیعی حکم به وجوب هم در حق او برداشته می شود.
در بسیاری از امر به معروف و نهی از منکرها برخی از مفاسد جاری می شود. یعنی به جای اینکه اصلاح مطلب باشد، شما به فسادهایی برخورد می کنید که با عرض معذرت من نمی توانم در این مصاحبه عمومی آنها را بیان کنم. آن جایی که شما با امر به معروف و نهی از منکر به مفسده ای می رسید که آن مفسده عبارت از زیان جانی، آبرویی یا مالی نسبت به شخص آمر به معروف و ناهی از منکر یا نزدیکان او یا نسبت به شخص ثالث است، در این صورت خود آقایان علمای عظام فرموده اند که دیگر امر به معروف و نهی از منکر وجوبی ندارد.
_آیا بر کسی که به استطاعت نرسیده حج واجب است؟! امر به معروف و نهی از منکر هم چنین است
در این صورت چه کسی باید متولی آن باشد؟ آیا حکومت، اقشار مردم، افراد نخبه یا مراجع هستند؟ نقش مراجع در این جریان چه می شود؟
آیا بر کسی که به استطاعت نرسیده حج واجب است؟! امر به معروف و نهی از منکر هم چنین است. هرکس که می داند معروف چیست و منکر کدام است، سه شرط هم دارد؛ احتمال اثربخشی بدهد، بداند شخصی که دارد مرتکب می شود قصد ادامه و تکرار گناه را دارد و سوم اینکه مفسده ای بر این امر به معروف و نهی از منکر مترتب نباشد. کسی که این شرایط در حق او تمام باشد، امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب است. پس نه اختصاص به حکومت دارد و نه اینکه همه آحاد را می گیرد.
آیا حکومت حج می رود؟! آیا بر تک تک مسلمین حج واجب است، مثل نماز که بر آنها واجب است؟! بر همگان صلاة و صیام واجب است اما امر به معروف و نهی از منکر واجب است بر کسانی که شرایطش را دارند، هرکس شرطش را داشته باشد، چه مرجع و چه مقلد و عامی باشد، به شرطی که این شرایط را داشته باشد، امر به معروف و نهی از منکر برای او واجب می شود.
_در امر به معروف و نهی از منکر داریم راه را خطا می رویم
نقش رسانه ها و شبکه های اجتماعی در تحقق این فریضه الهی چیست؟
کاری که بر عهده رسانه ها اعم از مطبوعات، رادیو، تلویزیون و فضای مجازی قرار می گیرد، معرفی امر به معروف و نهی از منکر و بیان احکام و مصادیق آن است. همان گونه که سکوت علمای اسلام نسبت به خلاف شرع و ظلم جایز نیست، رسانه ها همین حکم را دارند. باید نسبت به تقویت اسلام و روشن شدن احکام اسلام و مخالفت با ظلم و ستم روشنگری داشته باشند. باید اهمّ فی المهم کرد. در جامعه کنونی ما منکراتی داریم که بسیار اهمیت دارد؛ باید اول به آن منکرات بپردازیم. تار موی دخترک و لباس پسرک هم سر جای خودش منکری است، اما کدام منکر اول باید رسیدگی شود؟ آیا اختلاس اختلاسگران، دزدی دزدان، ظلم ظالمان و سرقت بیت المال باید مورد رسیدگی و نهی از منکر قرار بگیرد یا تار موی دخترک زیباروی و آستین و بند کفش پسرک؟
لذا ما بر حسب ظاهر در امر به معروف و نهی از منکر داریم راه را خطا می رویم، باید از منکرات بزرگ شروع شود و افرادی هم که شرایطش را دارند امر به معروف و نهی از منکر کنند. ما شرایط امر به معروف و نهی از منکر را برداشته ایم، همگانی کرده ایم و به جای مسائل اصلی و اهم به مسائل بسیار بسیار بسیار جزئی جلوی پا افتاده پرداخته ایم و خودمان را مشغول اینها کرده ایم؛ و برای این بیچارگان گشت ارشاد گذاشته ایم. پس برخی از آقایان مسئولین که وعده داده بودند ما برای مسئولین و دست اندرکاران گشت ارشاد می گذاریم، آیا گشت ارشاد آنها به این برخوردهای ناپسند و زشت تبدیل شد؟ برخوردهایی که دل هر انسانی را به درد می آورد و کسی نمی تواند این برخوردها را بپذیرد.
امیدواریم که به برکت روشنگری اندیشمندان، امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما به جایگاه اصلی و واقعی خودش برگردد. امر به معروف و نهی از منکر مراتب رفتاری و گفتاری دارد و مرتبه سوم استفاه از زور و قدرت و اجبار است. بنابر این اولا این مراتب باید مراعات شود؛ ثانیا یک روزگاری ممکن بود اگر شما به دخترکی که موی پریشان کرده است، نگاه تندی می کردید این نگاه او را نسبت به انجام وظیفه حجاب خودش بیدار می کرد اما در این روزگاران آن نگاه تند و رفتار خشن نتیجه نمی دهد و بلکه نتیجه عکس می دهد؛ موجب اسلام گریزی و دین گریزی می شود.
در روزگار ما آنچه که نتیجه می دهد، رفتار با مهربانی و دوستانه برخورد کردن است. یعنی به جای نگاه غضب آلود، نگاه مهربان، مودت آمیز و رفتار دوستانه است. با دوستی و محبت می توانید اینها را به سمت دین برگردانید؛ نه با تیزی، تندی و خشونت. با گفتار مهربان، دوستی، رفق و محبت است که دین جلو می رود و افراد به سمت دین سر فرود می آورند. اما با رفتار و گفتار تند و تیز و خشن، در روزگار ما دین گریزی حاصل می شود.
بنابر این، متصدیانی که شرایط امر به معروف و نهی از منکر را دارند باید روزگار را هم بشناسند. در روزگار ما رفتار و گفتارها باید بر اساس مهربانی، محبت، دوستی و صمیمیت باشد تا قدرت جاذبه پیدا کند و اثرگذار باشد. اگر به جای رفق، محبت، مهربانی و دوستی از خشونت، شدت، حدت و رفتار تند و گفتار تحقیرآمیز استفاده شود، نتیجه معکوس خواهد داشت. اینها هم باید مورد دقت قرار بگیرد.
به عنوان خاتمه بحث خاطره ای را از رهبر معظم انقلاب عرض می کنم تا افرادی بدانند راه را اشتباه می روند. رهبری معظم انقلاب یک صبح زودی که برای کوهپیمایی مشرف شده بودند، در راه یک پسر و دختر را می بینند که از کوه سرازیر شده اند. پسر و دختر چشمشان به ایشان می افتد و سلام می کنند؛ رهبری فقط سؤال می کنند که آیا شما با هم محرم هستید؟ پسر و دختر می گویند ما با هم محرم نیستیم. ایشان می گویند می خواهید با هم ازدواج کنید؟ پسر و دختر جواب می دهند ما همدیگر را دوست داریم و می خواهیم با هم ازدواج کنیم. ایشان می فرمایند هر وقت خواستید ازدواج کنید من برای شما عقد می خوانم. این پسر و دختر یکی دو روز بعد با خانواده هایشان به دفتر ایشان می روند و ایشان عقدشان را جاری می کنند.
با عقدی که ایشان برای آنها خواندند آیا این منکر خود به خود برطرف نشد؟! اگر ایشان می فرمودند دخترک و پسرک را تعزیر کنید، نتیجه ای داشت؟! ایشان با عقلانیت کامل مسأله منکر را از آن وسط حل کردند و اینها زن و شوهر شدند؛ این برخورد صحیح، عقلانی و شرعی است. ای کاش کسانی که می خواهند متصدی شوند، چنین برخوردهای اخلاقی، عقلانی و شرعی را یاد می گرفتند و اینچنین عمل می کردند./جماران
آیت الله فاضل میبدی: حجاب از فروع دین و اختیاری است
بهار نیوز نوشت:
حجتالاسلام محمدتقی فاضل میبدی با اشاره به برخورد خشن و زننده اخیر یک آمر به معروف با خانومی که حجاب اجباری نداشت، به سایت اصلاحاتنیوز میگوید: روشی که برخی برای برخورد با بی حجابی یا بد حجابی در پیش گرفته اند، روش نادرستی است و تاکنون هم نتیجه عکس به همراه داشته است. هیچ کجای اسلام نیامده که شما با ضرب و خشونت نهی از منکر کنید. امر به معروف صرفا در حد صحبت کردن است. اینکه شما بخواهید به سر و صورت مردم هرچه دستتان آمد بکوبید و رفتارهای خشن داشته باشید، نه عقلی است و نه شرعی! خلاف شرع است که احکام اسلامی را برایش مجازات های سنگین بگذاریم.
وی با بیان اینکه باید علت و ریشه این مسائل را پیدا کرد، گفت: چرا مسئله بی حجابی از سمت هر دو طرف در مسیر لج و لجبازی قرار گرفته است و سیاسی شده است؟ معتقدم اگر بنا به برخورد کردن است باید به سراغ مسائل منکرتر برویم و ببینیم منشا اینکه زنان و دختران دیگر اعتمادی به حرف ما ندارند چیست؟ با تهدید کردن و برخوردهای فیزیکی و تند مسئله حجاب حل نمیشود. نباید حجابچند مورداسید پاشی که روی دختران ما صورت گرفت را دنبال نکردند، خب طبیعی است وقتی با این موارد برخورد نمیکنید، چنین نتیجه ای دارد که هر کسی به خودش اجازه میدهد که برخورد فیزیکی با زنان و دختران جامعه انجام دهدرا جزیی از هویت جمهوری اسلامی قرار دهیم چرا که کاملا با آن مخالفم.
فاضل میبدی ادامه داد: از ابتدا اساس جمهوری اسلامی قرار بود بر عدالت اجتماعی باشد. یعنی در جامعه فقر، تورم، تبعیض، بیکاری، فساد و … نباشد و جامعه خصوصا جوانان نشاط داشته باشند، اینها باید هویت جمهوری اسلامی باشد، اما اینها را کنار گذاشته ایم و به حجاب چسبیده ایم. طبیعی است که این اتفاق نتیجه عکس دارد. ما در مسائل منکرتر از بی حجابی مانند فقر و اختلاس بی تفاوت هستیم! اول این ها را حل کنید حجاب خود به خود حل خواهد شد. منکرها را ول کردیم و بر موضوعاتی تمرکز کرده ایم که حتی در میان فقها هم در اصل آن اختلاف وجود دارد. این فعال سیاسی ادامه داد: راه و روشی که نهاد امر به معروف و نهی از منکر در پیش گرفته است که با برخوردهای فیزیکی و تهدید بخواهد حجاب بر سر دختران بگذارد، نتیجه مثبتی ندارد و شرعی هم نیست. خلاف شرع و عقل و سیره عقلا است. ریشه این مسئله را باید پیدا کرد. این موضوع را دارند سیاسی میکنند و باید ببینیم چرا اینگونه شد؟ اکر قرار است با منکر برخورد شود بروید سراغ منکر تر ها. اینکه مردم به حرف ما توجه نمیکنند چیست؟ ریشه یابی کنید. اینکه حجاب را جزیی از هویت جمهوری اسلامی کنیم را قبول ندارم. جوهره و هویت جمهوری اسلامی عدالت اسلامی باید باشد. امید، شغل، نشاط، رفاه و آرامش هویت جامعه اسلامی است و همه اینا را فراهم نکردیم و گیر دادیم که چرا زنان حجاب ندارند.
فاضل میبدی با بیان اینکه چند مورداسید پاشی که روی دختران ما صورت گرفت را دنبال نکردند و باهیچ کجای اسلام نیامده که شما با ضرب و خشونت نهی از منکر کنید. امر به معروف صرفا در حد صحبت کردن است. اینکه شما بخواهید به سر و صورت مردم هرچه دستتان آمد بکوبید و رفتارهای خشن داشته باشید، نه عقلی است و نه شرعی!مسببین اصلی آن برخورد نکردند، گفت: طبیعی است وقتی با این موارد برخورد نمیکنید، چنین نتیجه ای دارد که هر کسی به خودش اجازه میدهد که برخورد فیزیکی با زنان و دختران جامعه انجام دهد. اگر از ابتدا روش درستی برای حفظ ارزش ها در پیش گرفته بودیم، این همه هزینه نمیکردیم که دختران فقط چند سانت روسریشان را جلوتر بکشند. مشکل جامعه ما حجاب نیست. مشکل ما گرانی و تورم و تفاوت های طبقاتی است. به فرموده امام علی (ع) اصل ها را رها کرده و به فرعها چسبیده ایم. مسئله حجاب از فروعات اسلام است و اختیاری است و با سخن و ارشاد میتوان روی آن تاکید کرد نه با زور و اجبار و تهدید.
این کارشناس مسائل دینی با تاکید بر اینکه اگر این رویه ادامه پیدا کند، خشونت از هر دو طرف ادامه پیدا میکند، گفت: اگر حکومت بخواهد با خشونت به این موضوع ورود کند مردم هم قطعا با خشونت عمل میکنند. شنیدم در گیلان به یک طلبه حمله کرده اند، خب این هم خشونت است و تفاوتی ندارد. با خشونت نمیتوانید حجاب بر سر دختران بگذارید چرا که آنها نیز با خشونت جواب شما را خواهند داد. اتفاقی که در مشهد رخ داد واقعا ناگوار و تلخ بود و این روش ها بدعت های زشتی است. این رویه ای که برخی از آقایان خصوصا در تریبون های نماز جمعه دنبال میکنند روش های ناردستی است. چراباید به زنانی که حجاب ندارند برچسب های فاحشه و هرزه زده شود؟ چرا میگویید این دهن کجی به نظام است؟ خیر این دهن کجی به برخی از ماهاست. اینکه زنان جامعه را با الفاظ زشت خطاب کنیم این منکر و فساد است.
محمد خاتمی: عفت با حجاب یکی نیست/ نمیتوانیم حجاب را به زور به جامعه تحمیل کنیم
سیدمحمد خاتمی در دیدار جمعی از فعالان مسایل زنان و بانوان فعال در عرصههای اجتماعی و سیاسی، عفاف و ستر را با حجاب یکی ندانست و تاکید کرد: ما از جامعهی عفیف حمایت میکنیم، اما به آن معنا نیست که عفت را با حجاب یکی بدانیم و آن را به زور به جامعه تحمیل کنیم.
به گزارش جماران، مهمترین بخشهای صحبتهای محمد خاتمی را در ادامه میخوانید:
- وقتی خداوند میگوید «لا اکراه فیالدین»، یعنی در دین خدا که اصل است، زور و اجبار وجود ندارد پس چرا باید در فرع آن زور و تحکم باشد؟ روشهای عقب افتاده، ضد زن و ضد مرد را میخواهند به نام اسلام پیاده کنند. اسلامی که ما میخواهیم باید به نیازهای امروز ما پاسخ بگوید.
- باید دقت شود که عفت و ستر با حجاب یکی نیست و این موضوع بسیار مهم است؛ البته به سادگی عملی نمیشود و نیازمند زمان است تا به فرهنگ تبدیل شود. زن علاوه بر همه مظلومیتهای انسان در طول تاریخ و ستمهایی که بر انسان شده، محرومیتها و مظلومیتهای مضاعفی را تجربه کرده است برای همین توجه و اعتبار دادن به «زن» اهمیت دارد و باید آن را درک کنیم تا بتوانیم به سوی آینده بهتر حرکت کنیم.
- در جنبه سلبی تقریبا اتحاد و اجماع وجود داشت و بلوغ ملت ایران در جنبه سلبی بوده است یعنی در نفی استبداد، نفی استعمار و نفی عقب ماندگی؛ اما در جنبه ایجابی اختلافنظرهایی وجود داشته و به دلیل همین اختلاف نظرها مجددا ملت ایران سرکوب شد؛ و ایران هنوز در تلاش است تا بتواند جنبههای ایجابی را در یک فرآیند طبیعی مستقر کند.
- نقطه مرکزی، خود انسان است و روی این نقطه مرکزی امور دیگری میآید که عَرَضی است؛ مانند جنسیت. جنسیت بعد از انسان بودن است؛ بنابراین اگر هر چیزی که به اتکای جنسیت بخواهد به انسانیت که نقطه مرکزی است ضرر بزند، باید دفع شود. حتی دینداری فرع انسانیت است؛ چرا که این انسان است که دیندار میشود یا نمیشود.
- اگر این وجوه تعامل درستی با هم داشته باشند و با هم رشد کنند، کمال انسانی تحقق مییابد. هیچ تفاوتی از حیث آزادی، حق انتخاب، دوست داشتن و نیز اهل اندیشه و تفکر و خرد بودن، میان هیچ کدام از اجزای عالم انسانی، چه زن چه مرد، وجود ندارد و از این حیث انسان موجودی شگفت انگیز است و توان رشد تا بینهایت را دارد.
- رشد انسان را منوط به ارتباط و حضور در اجتماع است و شما نمیتوانید یک انسان را -چه زن و چه مرد- در یک اتاق حبس کنید که ارتباطی با هیچکس و هیچ جا نداشته باشد و احساس مسوولیت نکند و توقع داشته باشید که در فکر و عاطفه و عقلانیت و اخلاق، یک انسان کامل و رشد یافته شود، زیرا رشد امری اجتماعی است.
- با این نگاه، حتی خانواده که همه ما به جایگاه مهم آن اعتقاد داریم، فرعِ وجود انسان است. اگر ما خانواده را طوری تعریف کنیم که جلوی رشد بخشی از وجوه انسان را بگیرد، باید خانواده را اصلاح کنیم. اگر این نگاه در حقوق و شریعت باشد، خیلی از مسایل تغییر میکند.
- در یک دوره تاریخی، ملاک برتری در جامعه، قدرت فیزیکی بود و خیلی از مسایل با همین نگاه، طرح و بحث میشد، اما در حال حاضر به واسطه رشد علمی، برنامهریزی، هوش مصنوعی و… معیارهای برتری حضور در جامعه بین زن و مرد تغییر یافته و مناسبات جدیدی ایجاد شده بنابراین موضوع و در نتیجه حکم آن فرق میکند.
- در یک دورهای حتی در مترقیترین نگاه به زن گفته میشد که «مرد از دامن زن به معراج میرود»، اما الان این نگاه وجود دارد که چرا زنان خودشان نباید به معراج بروند و چرا باید فقط به عنوان وسیلهای برای رشد مردان در نظر گرفته شوند و چرا این رشد، در وجوه معنوی، در قالب تصویری مردانه صورتبندی میشود و زنان در این نگاه کجا هستند؟ در همه شئون باید ملاک اول انسانیت باشد که کاملا بین زن و مرد مشترک است. اگر این دیدگاه را در جامعه بسط دهیم، خیلی مباحث دچار تحول خواهد شد.
- در گذشته، چون ملاک برتری، قدرت بدنی بود، «بدن» اهمیت پیدا کرد و زن برای مرد جنبه زینتی پیدا کرده بود؛ حتی در ادبیات ما هم همین نگاه بعضا دیده میشود، و، چون در یک برهه تاریخی در غرب، این دیدگاه از جنبه اجتماعی مطرود شد.
- نگاهی در مقابلش در ادبیات فمینیستی پدید آمد تا با این نگاه مقابله کند، اما آنها هم به همین جایگاه فیزیک و بدن زن که محل مناقشه بود، توجه کردند و آن را مورد توجه قرار دادند که اتفاقا واکنشهای رادیکالی بود، ولی به هر روی نقد جدی متوجه این نگاه شده است.
- هنوز نظام فکری و ارزشی و جنبههای فرهنگی ما برای این منظور تربیت نشده و یکی از کارهایی که باید انجام دهیم توسعه و اشاعه این نوع دیدگاه و ترویج این نوع نگاه است. من فکر میکنم جوامع به این نوع نگاه نیاز دارند و لازم است برنامه برای تربیت ذهنها و جانها داشته باشند تا بتوانند نظام مردمسالار که در آن انسان دارای حرمت و حق است و بر پایه مدارا و تحمل کردن دیگری که مهمترین ویژگی آن است، مستقر شود.
- این اشتباه است که کسانی بگویند «من منم» و «من بر دیگران برتری دارم» و «دیگران یا باید تابع من باشند یا باید از صحنه خارج شوند» و اگر زور پیدا کنم این کار را میکنم. بزرگترین مایه مردمسالاری و دموکراسی انسانی، «مدارا و تحمل دیگری» است که بر اساس آن، نه تنها دیگری وجود دارد، بلکه «من در رابطه با دیگری برای خودم معنا پیدا میکنم». ما باید همدیگر را تحمل و با همدیگر تعامل و حرکت و جنبههای مشترک را پیدا کنیم و از اینکه اختلافها به تصادم منجر شود، جلوگیری کنیم.
- جامعه ما راه بسیار دور و درازی دارد. معتقدم در درون جامعه ما، سنت ایرانی و اسلام – به آن صورتی که بوده، نه به آن صورتی که تجلی پیدا کرده- آنقدر ظرفیت وجود دارد که نه تنها بتواند جامعه را از وضع فعلی خارج کند بلکه بتواند حرفهای زیادی به دنیای دیگر داشته باشد.