خرید تور تابستان

«منتقد فیلم ندیده» باید به بیمارستان معرفی شود!

مراسم فرش قرمز مردمی فیلم «خانه دیگری» جمعه شب در پردیس ملت با حضور عوامل فیلم انجام شد. فیلمی اولی که افتتاحیه جشنواره با نمایش آن آغاز شد و مشکلات پخش صدا در برج میلاد به علاوه ی نقد های منفی منتقدین فضای سختی برای عوامل فیلم به ویژه «بهنوش صادقی»، کارگردان این فیلم ساخت.

به گزارش انصاف نیوز فیلم سینمایی «خانه دیگری» به کارگردانی بهنوش صادقی در بخش چشم انداز سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر  اکران شد. در این فیلم بازیگرانی چون ناصر هاشمی، گوهر خیراندیش، لیلا زارع، پژمان بازغی، مهنوش صادقی، علیرضا جعفری، روشنک گرامی، متین ستوده، رابعه مدنی، پیمان یونسی و امیرجمشید صادقی به ایفای نقش پرداخته اند.

این فیلم داستان زندگی «مرجان» را روایت می‌کند که می‌بایست ظرف ۱۰ روز، پولی را برای پدرش تهیه کند. او در طی این مسیر با موانعی روبرو می‌شود که زندگی زناشویی‌اش را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

خبرنگار انصاف نیوز در پردیس سینمایی «ملت» با خانم بهنوش صادقی گفتگوی کوتاهی کرده که شرح آن در پی می‌آید.

انصاف نیوز: نظر شما درباره برخورد منتقدان با فیلم شما چه بود؛ انتقاداتی مثل ضعیف ترین افتتاحیه جشنواره، دوربین سرگردان، نور بی رمق، بازی های متوسط؟

بهنوش صادقی: منتقدان فیلم دیگری را دیدند. مشکلات فیلم من این همه نیست. من نقد سازنده و حتی منفی را می شنوم و دوست دارم ولی این انتقادات کمی شکل خصومت شخصی و بی انصافی داشت. ما همکار همدیگریم و باید هوای همدیگر را داشته باشیم. من فیلم اولم را ساختم و نیاز به نقد منفی سازنده دارم، نه گارد. من به این منتقدین میگویم شما فیلم را قشنگ ندیده اید دوربین من سرگردان نیست. بازی بازیگران ضعیف نیست و من نباید توضیح بدهم، فیلم را باید دید. وقتی در شروع کار کارگردان اینطوری برخورد می کنیم و شعار می دهیم که نسل جوان بیاید و کار کند خودمان داریم زیرآب نسل جوان را می زنیم. من در فیلم بعدی فیلم دیگری خواهم ساخت، با تجربه بیشتر. من فیلم را با تماشاگر می بینم. منتقدی پایش را روی پایش انداخته و راجع به فیلم من نظر می‌دهد در حالی که  فیلم را ندیده! شما که فیلم را ندیدید و نقد می کنی، من فقط می توانم به شما پزشک معرفی کنم! من این روزها در کاخ زیاد فیلم می بینم حتی فیلم سودای سیمرغ ایرادات تکنیکی داشته و در سلیقه من نبوده، ولی هیچ وقت به خودم اجازه نمی دهم این را با صدای بلند بگویم چون فیلم اول کارگردان است و در حال تجربه کردن است.

افتتاحیه توام با مشکلات صدای فیلم بود، این به صدابرداری و صداگذاری فیلم ارتباط داشت یا مشکلات فنی سالن؟

مشکل از خروجی ما بود، از کپی DCP ما که همان یک کپی بود و تمام شد.

-شما فیلم را به همراه تماشاگران در سالن دیگر هم دیدید؟ از نور و صدا راضی بودید؟

نه به هیچ عنوان از نور راضی نبودم. سیستم سینماهای E و حتی سینماهای D  بسیار پر ایراد است. من هر سینمایی می روم، یک شکل جدید می‌بینم!

بازخورد تماشاگران را چطور دیدید؟

دیدن فیلم با تماشاگران خیلی تجربه سختی بود. من در اکران های مردمی درگیر رنگ و نور بودم و متمرکز در سالن و کنار تماشاچی حضور نداشتم ولی برخی دوستان و خودم در زمانی که در سالن بودم همه تا آخر فیلم را دیدند و احترام گذاشتند. نمی‌دانم تک تک مردم فیلم را دوست داشتند یا نه ولی  کسی از سالن خارج نشد.

فیلم سال گذشته در آستانه ورود به جشنواره به دلیل مجوز ویدیویی از حضور در جشنواره باز ماند. فکر نمی کنید این امر سرنوشت فیلم شما را تغییر داد؟

بله فرق می‌کرد، ولی من اعتقاد دارم نیروی برتر خداوند وجود دارد. حتما حکمتی بوده که فیلم من وارد جشنواره نشود. خیلی موارد را دست آدمها نمی‌بینم. خداوند ما را هدایت می‌کند و راه را برای ما باز می کند و به ما نشان می دهد.

«ابد و یک روز» هم فیلم اول بود و در جشنواره سی و چهارم وارد شد و آن اتفاق های خوب برایش افتاد. این باعث حسرت شما نمی شود؟

نه این موقعیت سهم آن فیلم بود و سهم من نبود.

منتقدان فیلم  شما را کپی ضعیفی از ابد و یک روز دانستند، به ویژه خانه جنوب شهر و پدر مریض حتی صحنه ی رقص. نظر شما در این باره چیست؟

چه کارهای سختی (با خنده). ما فیلم را وقتی ساختیم که هنوز ابد و یک روز پیش تولید هم نرفته بود. تاریخ کلید فیلم من 21 مرداد 94 بوده و 14 شهرویور 94 به اتمام رسیده است. خیلی خوشحالم فیلمی را در طی 20 روز ساختم. ادعایی در این باره ندارم و این فیلم، فیلم اول من است که در بخش چشم انداز انتخاب شد و این را یک برگ برنده می‌بینم. منتقدان هم شغلشان ایجاب می کند یا باید تعریف کنند و یا تعریف نکنند. برای من مهم این است که مردم این فیلم را ببینند و نظر بدهند.

در برنامه هفت بیشتر صحبت ها درباره ی روابط خانوادگی عوامل فیلم بود و کمتر به خود فیلم پرداخته شد. استنباط شما از این برخورد چه بود؟

خود آقای افخمی با همسرش کار می کند. خانم گوهرخیر اندیش هم با مرحوم همسر و الان دخترش کار می کنند. مستانه مهاجر و پژمان بازغی نیز وضعیت مشابهی دارند. فضای آن برنامه اجازه می داد راجع به این موضوع بحث شود.

درباره ی قصه فیلم و نام شخصیت پدر فیلم که حبیب الله است بیشتر توضیح دهید.

جرقه اصلی قصه، براساس یک اتفاق واقعی در مراسم ترحیم پدرم زده شد. من و خواهرم مهنوش (نویسنده فیلمنامه) به طور همزمان روی این قصه کار کردیم. مدت‌ها درباره اش حرف زدیم تا بالاخره از مجموع این تبادل ‌نظرها توانستیم قصه را دراماتیزه کنیم و فیلمنامه را بنویسیم. تم داستان در مورد خانواده و روابط بین آنهاست. پرداختن موضوع خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی، برایم دغدغه بوده است. اینکه طبقه اجتماعی، سطح فرهنگ، اصالت و ریشه‌های انسان چقدر در شکل نگاه افراد به زندگی تأثیر دارد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا