انتظار رفتار اخلاقی از کارگزاران | محمدرضا یوسفی
محمدرضا یوسفی، استاد دروس خارج فقه حوزهی علمیهی قم در کانال تلگرامی خود نوشت: «این روزها تب انتخابات در حال داغ شدن است. شش نفر تلاش می کنند تا مردم متقاعد شوند که آنان شایسته تر برای ریاست جمهوری هستند. همزمان نیز این ایام با روز غدیر و نصب امیرالمومنین توسط پیامبر پس از خویش مصادف شده است. از آنجا که کارگزاران جمهوری اسلامی نیز خود را پیرو امیرالمومنین می دانند. از این رو مناسب است که به سخنی از ایشان در نامه چهل و پنجم نهج البلاغه، خطاب به عثمان بن حنیف اشاره شود.
حضرت در این نامه، ناخرسندی خود را از کارگزار خویش به دلیل پذیرش دعوت یکی از اشراف بصره بیان می کند و پس از توصیف زندگی زاهدانه خویش، هدفش را نه زهدفروشی و نه توقع همسانی با خود بیان می کند. حضرت می فرماید من نمی خواهم مانند من لباس بسیار ساده بپوشید و یا خورد و خوراکتان مانند من باشد. اما حال که خود را پیرو من می دانید، انتظار دارم در همان مسیر من زندگی کنید. از این رو چند انتظار خود از کارگزارانش را بیان می کند.
اول، داشتن ورع است. ورع به معنای نهایت و حد بالای تقوی و آلوده نشدن به حرام و مواظبت انسان از خود و کنترل خود است که مانند ترمز اتومبیل عمل می کند. وقتی سرعت اتومبیل زیاد شد و خطر احساس می شود، ترمز اتومبیل را به سرعت مطمئن بر می گرداند. وقتی اتومبیل در پیچ بوده و امکان سقوط به دره وجود دارد، ترمز موجب کنترل اتومبیل شده و مانع از سقوط می گردد. بنابراین کارگزار در نظام دینی باید یک سنسور درونی جهت کنترل خود داشته تا به دام بی اخلاقی ها نیفتد. بر سفره حرام ننشیند. کارگزار انتخاباتی برای حذف رقیب، به هر ترفندی دست نزند.
دوم، دعوت به اجتهاد به معنای تلاش مستمر و مداوم برای حفظ پاکدامنی خود و تحقق عدالت و حق در جامعه است. اساسا انگیزه نوشتن نامه چهل و پنجم، نادیده گرفتن محرومان توسط کارگزار حضرت با حضور در یک مهمانی یکی از اشراف بصره بوده است. بنابراین، کارگزار حکومتی علاوه بر حفظ و تداوم پاکدامنی خویش، باید نگاه عدالت گرایانه و حفظ حقوق محرومان جامعه داشته باشد.
سوم، دعوت به عفت به معنای حفظ کرامت خود است. انسان عفیف خویشتندار است. مهمترین نوع خویشتنداری برای یک کارگزار، خویشتنداری در برابر شهوت قدرت و ثروت است. او نباید خود را برای مسندی که صلاحیت آن را ندارد، کاندیدا کند او نباید به روشهای مختلف در پی کسب مقام و موقعیت باشد؛ گاه دروغ بگوید، گاه تملق و چاپلوسی کند. در خلوت چیزی بگوید و در محافل عمومی چیزی دیگر. حضرت کارگزار را به خویشتنداری در برابر شهوت قدرت و ثروت دعوت می کند.
چهارم، دعوت به سداد به معنای پیمودن راه درست و به دور از بی راهه است. کارگزار در تصمیمات خویش باید پای بر جای محکم بگذارد. در تصمیمات شخصی و تصمیماتی که جنبه عمومی دارد، تامل کند. عجولانه و بدون تدبیر و درایت تصمیم نگیرد. از عقل جمعی و ظرفیت جامعه بهره گیرد تا بهترین تصمیمات ممکن را بگیرد.
بنابراین خواسته حضرت، کارگزاری با تقوا، با عزت نفس، عدالت خواه و بهره مند از عقل جمعی است. کارگزاری که منافع ملی را فدای اغراض شخصی و کینه های فردی می کند، کارگزاری که مصالح جمعی را فدای جناح بندی سیاسی می کند و برای متاع دنیا به کشور خود خیانت کند. کارگزاری که مدیریت را طعمه می بیند و برای رسیدن به آن اصول اخلاقی را زیر پا می گذارد. دروغ و تهمت و… ابزاری برای دستیابی به قدرت می داند و به آن عمل می کند، انسان شایسته ای نیست.
می دانیم که فرمایشات حضرت تاکید بر کنترل درونی دارد. اما کنترل درونی برای همه و در همه جا پاسخ نمی دهد زیرا برخی از افراد به هر دلیلی قدرت و یا ثروت و یا هر دو برایشان شیرین است و برای دستیابی به آن هر کاری می کنند. اینجاست که نظام سیاسی باید به گونه ای طراحی شود تا قدرت طلبی افراد به جامعه و منافع ملی آسیب نرساند. حضرت با نظارت های حکومتی خویش چنانچه در نامه یادشده بیان شد، سعی کرد تا انحرافات شخصی افراد کارگزار را به حداقل ممکن برساند.
می توان با همین معیارهای ارائه شده به ارزیابی کاندیداها پرداخت. کدام کاندیدا در زندگی خویش سلامت مالی، رفتاری و گفتاری داشته است. در انتخابات چقدر اصول اخلاقی را رعایت کرده است. آیا برای رسیدن به هدفش به دام دروغ و تهمت و مانند آن افتاده است؟. در زندگی سیاسی خویش چقدر به دنبال تحقق عدالت بوده است؟
در زندگی سیاسی خویش در تعارض منافع فردی و یا جناحی خود با منافع ملی، کدام را مقدم داشته است. و آیا سداد داشته است؟ به چه دلیل و با کدام پیشینه و سابقه ای خود را شایسته ریاست جمهوری دانسته است؟ چه برنامه مدون، منطقی و قابل اجرایی برای اداره امور داشته است.»
انتهای پیام