«من دهاتی نیستم اما روستاییام!»
حسین جمالی پور، پژوهشگر فلسفه و روانشناسی، در کانال تلگرامی خود مطلبی با مقدمهی یک خطی همدلی با استاد محسن رنانی نوشت که متن کامل آن را در ادامه میخوانید. «استاد محسن رنانی عزیز روزهای اخیر مقالاتی درباب عقب افتادگی اصفهان نوشته است و از “روستای اصفهان” سخن گفته است تا عقب افتادگی فرهنگی و اجتماعی آن را به نقد بکشد. پیش از اعلام موافقت با ایشان اشاره ای دارم به مفهوم روستا.
مارتین هایدگر مقاله ای دارد تحت عنوان چرا روستا نشینم؟
هایدگر برای تفکرات فلسفی و خلوت، کلبه ای در روستا و زادگاه پدریش ساخته بود. به زعم خودش بسیاری از افکار فلسفی اش حاصل قدم زدن در جنگل های سیاه منطقه بود. واژه ی Lichtung در زبان آلمانی که از کلمه ی Licht به معنای نور گرفته شده، کاربرد جالبی در نگاه هایدگر دارد. او در جنگل قدم می زد و نوری که از لابه لای درختان بلند عبور می کرد و به زمین می رسید، او را با تأملات فلسفی در باب da Sein( به آلمانی =وجودِ آنجا) یعنی انسان، عمیقا درگیر می کرد.
هایدگر از گشودگی سخن می گفت؛ گشودگی به هستی. همچنین مدعی بود که اندیشه ی شاعرانه انسان را به سمت حقیقت، گشوده می کند. او سال های آخر عمر را بیشتر در همین روستا گذراند تا بتواند هم گشودگی به هستی را تجربه کند و هم تأملات فلسفی اش را آنجا تجربه و مکتوب کند. روستا نشینی برای او یک زندگی اصیل را در پی داشت. چرا که او طبیعت، هوای پاک، سادگی روستا نشینان، دامداری و کشاورزی و بسیاری مسائل دیگر را از نزدیک لمس می کرد. که این برای هایدگر یک رابطه ی اصیل با عالم بود.
اما جالب است هایدگر در مقاله ی “چرا روستا نشینم” می گوید هر روز پیرزنی ۸۰ ساله راه شیب دار روستا را طی می کرد تا به قول خودش “آقای پروفسور را ببیند”. هایدگر می گوید من دیدار با این پیر زن را با هیچ تأمل فلسفی عوض نمی کردم.
اما سه واژه ی مهم که با اندیشه ی محسن رنانی مرتبط است را در ادامه اشاره می کنم:
۱: از روستا به دهات: بهتر بود ایشان به جای واژه ی روستا از “دهات” استفاده می کرد. دهات مفهوم عقب افتادگی را بهتر می رساند. یک روستایی می تواند فرهیخته و اندیشه ورز باشد، اما فردی که در او اندیشیدن و فرهنگ جایی ندارد، دهاتی است. با توضیحی که گذشت روستا برای خلوت و اندیشیدن جای بسیار خوبیست؛ اما آنجایی که ملاصدرا را از خود نمی دانند و به جرم دگر اندیشی به کهک قم تبعید می کنند، دهات است.
همچنین در دهات است که رفتارِ مردم نسبتی با طبیعت ندارد. آنها آشغال میریزند، مصرف بی رویه می کنند، نسبت به آینده ی دهات بی تفاوت اند، همدیگر را رقیب یکدیگر می بینند و اغلب فراموش کرده اند که نسبت به “بودن در این عالم” مسئول اند!
۲:شهروند اصیل: هایدگر می گفت انسانِ اصیل کسی است که تفکر شاعرانه دارد. رنانی نیز با توجه به گفتارهای پیشین اش، نوعی تفکر شاعرانه در او دیده می شود. انسان اصیل نسبت به بسیاری مسائل خود را مسئول می داند. او نسبت به هستیِ خود در جهان، طبیعت، انسان ها و موجودات مسئول است و با رفتار و نوع مواجه اش با آنهاست که خود را تعریف می کند.
یعنی انسان چیزی نیست جز نحوه ی مواجهه اش با جهان! پس اگر کسی چنین مسئولیتی احساس نکند، به زعم هایدگر در سطح فراموشی هستی به سر می برد. گویی رنانی نیز می خواهد این فراموشی را متذکر شود و ما را بیدار کند.
۳: دیدار: استاد رنانی بزرگوار از اینکه برخی همشهریانش به خاطر به کار بردن واژه ی روستا از او انتقاد کرده اند، گله مند است. که با توجه به توصیفی که از مفهوم روستا دادم، شاید کمی منتقدان اصفهانی در اندیشه فرو بروند و در روستای اصفهان با خود خلوت کنند و ببینند آیا نوری می بینند که آنها را با جهان آشتی بدهد و یک زندگی اصیل و شهروندِ حقیقی از آنان بسازد؟
مثل “آن پیرزنی که به دیدار آقای پروفسور می رفت” و هایدگر آن دیدار را بر همه ی تأملات فلسفی ترجیح می داد. انگار پیرزن روستایی می فهمید آقای پروفسور چقدر غریب است و در روستا زیستن را بر شهر ترجیح داده، تا اصالت را تجربه کند.
سخن آخر اینکه دهاتی بودن منحصر به اصفهان نیست؛ من نیز که در خراسان جنوبی چشم به جهان گشوده ام و خود را متعلق به آن می دانم، هنوز رنگ و بوی دهات بودنِ آن را استشمام می کنم.
همین بس که آنجا فقر بیداد می کند، مردمان در جاده ها و ماشین های قاچاق سوخت می سوزند، شاخص های بهداشت و امنیت غذایی در بدترین وضع است، جاده ها در بدترین وضعیت است، اما نماینده اش ۴۴ درصد جلسات مجلس را غایب بوده و ۱۷۹ بار که در صحن مجلس حضور داشته، در رای گیری شرکت نکرده است. همین فرد قول ساخت فرودگاه در یکی از عقب افتاده ترین شهرهای ایران یعنی #نهبندان را داده است.
دهاتی بودن یعنی چشم بر حقیقتِ دهشتناکِ وضع خودت ببندی، گرفتار فراموشی شوی و همان راهی را بروی که تا امروز جز فلاکت عایدی نداشته است.»
۲۶ تیر ۱۴۰۳
انتهای پیام