لعنگویی به افراد در قامت عضو خبرگان و جامعه مدرسین حوزه | هادی سروش
هادی سروش، استاد حوزه، در کانال تلگرامی خود نوشت: «اخیرا یکی از اعضای جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده مجلس خبرگان که از دانش آموختگان کلاسهای مرحوم آیت الله مصباح یزدی بوده و یکی از تاثیرگذارانِ فکریِ “پایداری” هاست، زبان به “لعنِ صریح” نسبت به سه مسلمان و فرهیخته دانشگاهی، حوزوی و حکومتی – یعنی؛ مرحوم دکتر شریعتی و مرحوم آیت الله هاشمی و حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدخاتمی- نموده! و در گذشته کنار افراد نام برده نام مرحوم استاد محمدرضا حکیمی هم قرار داد!
این زبان “لعنت پراکنی” مایه شگفتی و تاسفِ هر شنونده ای است! و این تاسف وقتی افزایش مضاعف می یابد که این “لعنت پراکنی” و تعبیر “ملعون” از کسی شنیده شد که در کسوت روحانی است و خصوصا در دو جایگاه مهم حوزوی و حکومتی حضور دارد که شرط حضور در آن دو مسند قبل از هرچیزی، دارابودنِ بالاترین درجات تقوا و خویشتن داری است.
واقعا بر سر باورهای دینیِ شنونده واژه “ملعون” از یک روحانی نسبت به افراد دیگر، چه خواهد آمد؟! با این هتک حرمت ها چه مقدار آبرویِ هزار ساله روحانیت و حوزه، و آبروی ۴۰ ساله حاکمیت آسیب جبران ناپذیر می بیند؟!
بالاتر اینکه فرض کنید پدری به فرزندش درس ادب داده که از کلمه ی زشت “ملعون” استفاده نکن. آن فرزند وقتی در صفحه گوشی خود از یک روحانی و به اصطلاح از استاد حوزه و نماینده خبرگان، بارها کلمه “ملعون” را می شنود چه آشوبی در تربیت او رخ میدهد ؟!
اجازه دهید درباره لعن و لعن گویی مطالبی راکه بازهم تکرار و تقدیم کنم.
لعن فرستادن یک بار فقهی و اخلاقی دارد و لعن افراد در تریبون و رسانه بخاطر تفاوت های سلیقه ای با معیار ایمان هم خوانی ندارد و درباره لعن و لعنت فرستادن بسیار سخت گیری شده چرا که لعن به مراتب از نفرین و یا اهانت بارسنگین تری دارد.
در معنای «لعن و لعنت» به تعبیر امام غزالی اعلام دوری از رحمت خدا و درگیر بودن با عذاب قرار دارد و در واقع لعن حکم بر این است که فلانی از خدا دور است و باید دور از رحمت الهی بماند.
خطر لعن گویی های بی مبنا و خارج از چهارچوب دینی در روایات ترسیم شده است. به عنوان نمونه پیامبر خدا (ص) فرمود: لَعنُ المؤمنِ کقَتلِهِ ؛ لعنت کردن مؤمن، مانند کشتن اوست.
“لعن کردن” یک امر بی حساب و کتاب نیست، فیض کاشانی نقل میکند؛ “نُعَیمان انصارى را زود به زود نزد رسول خدا (ص) مى آوردند و آن حضرت او را به خاطر گناهى که مرتکب شده بود مجازات مى کرد تا آن که روزى او را آوردند و پیامبر حدّش زد. مردى او را لعنت کرد و گفت: چقدر او را نزد رسول خدا مى آورند؟! رسول خدا فرمود: لعنتش مکن؛ زیرا او خدا و رسولش را دوست دارد ؛ فقالَ (ع) : لا تَلعَنْهُ ؛ فإنّهُ یُحِبُّ اللّه َ و رسولَهُ.”
عمق نظرامام خمینی درباره لعن به افراد قابل توجه است، آن را شرح حدیث سوم کتاب شرح چهل حدیث آورده که حتی به کفاری -غیرظالم- که از عاقبت آنان بی اطلاعیم نمیتوانیم بصرف کفر لعن کنیم ، ایشان میفرماید: «کفاری را که معلوم نیست با حال کفر از این عالم منتقل شدند لعن نکنید؛ شاید در حال رفتن، هدایت شده باشند و روحانیت آنها مانع از ترقیات شما شود.»
در خطرآفرینیِ «لعنت بیجا» روایتی از پیامبر خدا داریم که شاید به مهمی آن سخنی درباب لعن و لعنت نداشته باشیم که حضرت (ص) فرمود: “اگر لعنت فرستاده شده مورد استحقاق نباشد ، لعنت به خود لعنت کننده بازگشت پیدا میکند!”
تا اینجا فرض را بر لعن گویی بیجا نهادیم ، بدین معنا که لعن کننده نداد که لعنت کردن چه عواقب سوء دربر دارد ، اما اگر لعن کننده ای با علم و آگاهی به خطر لعنت کردن و با توجیه فقهی و یا کلامی اقدام به لعن گویی نماید بسیار خطرناک است!
استاد بزرگوارمان آیت الله جوادی آملی میفرمودند : “برخی فقه را یاد میگیرند تا بتوانند گناه کنند.! “
متاسفیم اگر لعنت فرستادن در میان برخی مردم کوچه و بازار دیده شود! و تاسف بیشتر از کسانی که «وصلِ سیاسی» هستند و به رقیب خود انواع لعنت ها را در تریبون نثار می کنند !! و مصیبت بالاتر “تئوریزه لعن گوئی” است و نتیجه آن این میشود که یک روحانی و در مسئولیت جایگاه حوزوی و حکومتی از افرادی نام ببرد به آنان خطاب “ملعون”کند !!!
آیا در دو نهاد مهم مجلس خبرگان و جامعه مدرسین چشم بینای ناظریی نسبت به رفتار و ادبیات گفتاریِ اعضاء آن مجموعه در نظر گرفته شده؟
از چهره های “مجتهدجامع الشرائط” این دو نهاد که “نزدیکترینِ افراد به انبیاء در شناخت وحی هستند و مسئولیت دارند ان اولى الناس بالانبیاء اعلمهم بما جاؤا به” (نهج؛ق/۹۶) میپرسم ؛ آیا به صرف اختلاف سیاسی و اختلاف درموضوعات نظریِ اعتقادی ، میتوان یک مسلمان را لعن کرد و از او به ملعون نام برد؟»
انتهای پیام