خرید تور نوروزی

ساخت شهر آفتاب متری 100 میلیون تومان آب خورد!

«پروژه های شهرداری و در خوشبینانه ترین حالت و در شرایطی که هیچ فساد و زد و بند مالی صورت نگیرد قیمت تمام شده 2 تا 3 برابر قیمت اصلی است. ساخت همین شهر آفتاب متری 100 میلیون تومان آب خورده است. اگر به جای آهن در آن از طلا و نقره استفاده می شد هزینه اش کمتر از این می شد. نهایت باید متری 3 تا 5 میلیون تومان برای ساخت آن هزینه می شد».

به گزارش انصاف نیوز، این بخشی از گفته های غلامرضا انصاری، عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران است که معتقد است: پل صدر و تونل نیایش بدون برنامه ساخته شد. ساخت نمایشگاه شهر آفتاب نه تنها برنامه بلکه مصوبه شورای شهر را هم نداشت. یکهزار و پانصد میلیارد تومان در ساخت شهر آفتاب هزینه شد اما هیچ حسابرسی در مورد نوع خرج شدن این پول انجام نشد. آیا این پروژه اصلا اقتصادی بود و آیا با یک دهم همین پول نمی شد آن را ساخت؟ تهران بسیار گران اداره می شود.

متن کامل مصاحبه تفصیلی ایرنا با انصاری در پی می آید:

ایرنا: به عنوان قایم مقام حزب اتحاد ملت چه برنامه ای برای انتخابات شورا دارید؟

انصاری: شوراها در روزهای اول انقلاب و در فضای آرمانی آن موقع شکل گرفت که در حوزه تقنین دچار ضعف جدی بودیم. حدود 2 دهه تا اجرای نخستین انتخابات آن گذشت. نگاه ما این بود که بگذاریم این شورا تشکیل شود تا به مرور نقایص آن شناخته و با اصلاح قوانین برطرف شود.
شورای اول شهرها و روستاها مجموعه ای از کارآمدترین عناصر سیاسی و تقنینی را در خود جای داد. این شورا بیش از 80 درصد ضوابط آیین نامه ها و قوانین مربوط به شوراها را تدوین کرد. اما جریان راست که پیروزی خود را در کاهش مشارکت مردم می دید، بیشترین هجمه را بر علیه آن تدارک دید و سیاه نمایی فوق العاده ای را درباره آن انجام داد.
در شورای اول شهر تهران افرادکارآمد ، توانمند ومتخصصی مانند آقایان سعید حجاریان، محمد غرضی، لطف الله فروزنده و ….حضور داشتند و از هر دو طیف سیاسی کشور بودند. اما چالش های منطقی و گفتمانی بین اعضا به نحوی وارونه در فضای رسانه ای کشور بازگو شد. وزارت کشور وقت نیز قابلیت چندانی در مدیریت این مساله از خود نشان نداد که انحلال شورای شهر تهران را در پی داشت.
قبلا از آن غلامحسین کرباسچی با استفاده از نظر کارشناسان شهری واجتماعی ابتکار عمل تحولی مثبت در کار شهرداری تهران ایجاد کرد. وی حرکت های بسیار علمی و سازمان یافته ای را در قالب شهرانسان محور و توسعه زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی از جمله ساخت فرهنگسراها و مراکز فرهنگی هنری در بطن تهران به وجود آورده و شهرداری را از یک نهاد صرفا خدماتی به نهادی خدماتی- فرهنگی- اجتماعی تبدیل کرد. این اقدامات انتظارات مردم را از مدیریت شهرداری بالا برد اما برخورد قهری که با وی در آن زمان انجام و باعث شد تهران یکی از بهترین دوره های مدیریت شهری تاریخ خود را از دست بدهد. بعد از آن هم به علت تلاطم سیاسی حاکم بر فضای شهرداری آن وقت که سرمایه گذاران اقتصادی پایتخت را برای ادامه و بسط فعالیت های خود دچار تردید کرده بود، شهرداران موفق به جذب سرمایه لازم برای حفظ و ارتقای مدیریت شهری نشدند و انتظارات مردم را برآورده نکردند.

ایرنا: و شورای شهر اول منحل شد؟
انصاری: بله. ین چالش ها در نهایت منجر به انحلال شورای اول شد و این جریان اصولگرای موسوم به آبادگران بود که بهره برداری لازم را از شرایط فوق که مشارکت نداشتن جدی شهروندان را به دنبال داشت و در انتخاباتی که فقط 12 درصد واجدان شرایط در آن شرکت کردند، شورا را یکدست از آن خود کرد و سپس شهرداری را از میان خود برگزید.
اصولگرایان که با شعار« تبدیل ایران به ژاپن اسلامی» در شوراها روی کار آمدند، مدتی بعد مجلس و قوه مجریه را نیز در دست گرفتند. آنها قرار بود کاری کارستان برای تهران و کشوربا یکدستی حاکم برکل قوا و مدیریت شهری به انجام رسانند، اما پس از دو دوره تسلط کامل بر شورای شهرو دولت نهم و دهم ثابت کردند که ادعایشان صرفا یک شعار بوده است.
ترکیب شورا در انتخابات چهارم شوراها در سال 92 اصلاح شد و نمایندگان دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا وارد شورا شدند، اما این شورای هم به علت اکثریت نسبی اصولگرا نتوانست حتی یک حرکت تقیینی موثر برای حل مشکلات ساختاری شورا انجام دهد.
شورا برای دستیابی به توان مدیریت شهری نیاز به دیوان محاسبات شهری، استقلال ذیحسابی، مرکز مطالعات و پژوهش داشت ولی هیچ کدام از اینها در طی این17 سالی که از روی کارآمدن شوراها گذشت، صورت نگرفت.
با این تفاصیل حزب اتحاد ملت ایران به فکر برطرف کردن این نواقص افتاد و در سه حوزه به فعالیت پرداخت.
حوزه اول بحث مدیریت یکپارچه شهری بود. تدوین لایحه مدیریت شهر و اقداماتی که در مجلس ششم و دولت اصلاحات برای تحقق آن رخ داده بود به علاوه تحقیقاتی که پژوهشگران دانشگاهی درباره این موضوع انجام داده بودند، یکجا جمع آوری شد. تدوین لایحه مدیریت یکپارچه شهری در سال اول شورای چهارم تهران که مدیریت شورا در اختیار اصلاح طلبان و احمد مسجد جامعی رییس آن بود با سرعت خوبی انجام شد.
با این اقدامات دو لایحه درآمدهای پایدار شهری و نظام مدیریت یکپارچه شهری تقدیم دولت و تدوین آن در کمیسیون کلان شهرها تصویب شد.
به اعتقاد ما اتکای شهرداری ها به درآمدهای ناپایدار شهری باعث تراکم فروشی، ساخت و سازهای بی رویه و غیراصولی، هوا فروشی و غیره شده بود که بیشترین آسیب را به کلان شهرها وارد می کرد.
بر طبق لایحه مدیریت یکپارچه شهری قرار شد بسیاری از امور شهری در شهرهای بالای 200 هزار نفر به شورای شهر و شهردار سپرده شد و منابع دولت صرفا صرف امور زیربنایی کشور شود و شهرها با درآمدها و عوارض پایداری که قانون آن را پیش بینی کرده است ، اداره شوند. در این مدل شورای شهر نقش پارلمان محلی و شهردار نقش دولت محلی را ایفا خواهد کرد. با اجرای این لایحه کوچک سازی دولت که در اصل 44 قانون اساسی پیش بینی شده خود به خود محقق می شود.
یعنی بخش قابل توجهی از بار دولت در حوزه آموزش، بهداشت و درمان و ساخت زیربناهای اقتصادی توسط شوراها و شهرداری ها انجام می شود و دولت صرفا سیاست گذاری های کلان توسعه و تفکیک و توزیع منابع را با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی کشور انجام خواهد داد. مجلس نیز وقت خود را صرف امور کلان کشوری خواهد کرد و نمایندگان پارلمان، مسایل ملی را مورد توجه قرار خواهند داد و موضوعات محلی بر عهده شورای شهر خواهد بود که این اقدام کارآیی مجلس را دو چندان خواهد کرد.
بخش قابل توجهی از پروژه های ناتمام ما که توجیه اقتصادی لازم را هم ندارند صرفا به خاطر مداخله نمایندگان مجلس در امور محلی صورت گرفته که به علت نداشتن نگاه جامع به مسایل کشور، توسعه ای نامتوازن را رقم زده است.
البته آقای روحانی قول داد این لایحه را تا پایان امسال در دولت تصویب و برای تصویب نهایی راهی مجلس کند که متاسفانه هنوز به تصویب نرسیده است.

** در تمام شهرها فهرست انتخاباتی داریم

ایرنا: اتحاد ملت ایران، شاخص هایی را هم برای انتخاب و معرفی نامزدهای خود آماده کرده است؟
انصاری: بله. این شاخص ها را تعیین و در اختیار شورای عالی اصلاح طلبان قرارداد و در شورا بااعمال نظرات اعضا مورد تصویب قرار داد و بزودی در اختیار شوراهای استانی اصلاحات قرار خواهد گرفت و این یکی از اولویت های کاری مان به ویژه در 2 سال اخیر بوده است.
کار گسترده ای که توسط حزب و دیگر اصلاح طلبان کشور انجام شد، شاخص نامزدها ما در کلان شهرها، شهرستان ها، شهرها و روستاها را مشخص کرد. ما راهبردهای انتخاباتی خود و برنامه اداره شهر و انتخاب شهردار را آماده کرده ایم.
این شاخص ها خوشبختانه در شورای عالی اصلاح طلبان نیز تصویب شده است. ما 100 امتیاز را برای نامزد ایده ال در نظر گرفته ایم. شاخص های ما هم سوابق تخصصی، علمی، اجرایی و تجربی، پاکدستی و مواردی از این قبیل است که بر طبق آن نامزد معرفی می کنیم.
راهبردهایمان هم مشخص است تخصصی شدن و بهره وری بالای مدیریت شهری، پایین آوردن هزینه های زندگی مردم و کیفیت بخشی به زندگی شهروندان اعم از ساکنان شهر و روستا است.
اما ضرایب مثبتی را نیز برای داوطلبان نامزدی در نظر گرفته ایم. مثلا جوانان و زنان به طور ذاتی از ضریب شانس بیشتری برای قرار گرفتن در فهرست های ما بهره مند خواهند بود. قرار بر این است که ترکیب فهرست های خود را طوری بچینیم که هم جوانان و زنان و هم افراد مجرب و کارکشته اعم از زن و مرد تشکیل دهند. فهرست های ما انشاءالله از وزن بالایی برخوردار خواهند بود.

ایرنا: در تمام شهرها فهرست دارید؟
انصاری: بله. در تمام استان ها شورای استانی اصلاح طلبان ایجاد شده و از مرکز مداخله ای صورت نخواهد گرفت. شاخصه ها هم همانطور که گفتم روشن شده است. شوراهای استانی بر اساس آن نامزد معرفی می کنند و اگر اختلافی هم باشد مساله در شورای عالی استان ها با تعامل رفع خواهد شد. انشاء الله به فهرست هایی واحد در سراسر کشور دست پیدا خواهیم کرد.

ایرنا: برخی تشکل ها اعلام کرده اند که در مرحله تبلیغات در فهرست مورد حمایت خود در ارتباط با شورای شهر تهران نام شهردار مورد نظر را نیز اعلام خواهند کرد. شما چطور ؟ آیا چنین کاری خواهید کرد ؟ و اصلا معیارهایتان برای انتخاب شهردار به ویژه در کلان شهرها چیست ؟
انصاری: هنوز این بحث در شورای عالی اصلاح طلبان انجام نشده است ولی برنامه های ما مشخص خواهد کرد که چه افرادی می توانند شهردار مورد نظر ما باشند. یعنی شهرداری که می آید حتما در چارچوبی که برایش از پیش تعیین کرده ایم حرکت می کند چرا که ما قول هایی به مردم خواهیم داد و آن را باید توسط شورا و شهردار عملی کنیم.
کار انتخاب شاخص های ما تازه تمام شده و احتمالا از ابتدای هفته آینده وارد مصادیق آن خواهیم شد. در هفته های ابتدایی سال 96 تصمیم خواهیم گرفت که فهرست مورد نظرمان را برای شهردار معرفی کنیم یا خیر؟

ایرنا: این مواردی را که می فرمایید از جانب شورای عالی اصلاح طلبان بود یا حزب اتحاد ملت ایران؟
انصاری: چون نماینده حزب اتحاد ملت ایران در شورای عالی اصلاح طلبان هستم نظر حزب در شورا نیز همین خواهد بود.

** مخالف پرش از بهشت به پاستور هستیم
ایرنا: اصلاح طلبان چه برنامه ای برای زلزله احتمالی تهران دارند؟
انصاری: 3 گسل فعال در تهران وجود دارد. بیش از 30 سال از زمان پیش بینی فعال شدن دوباره این گسل ها گذشته است و هر چه این زمان به تاخیر بیفتد شدت آن بیشتر خواهد بود.
نگاه ما درباره کلیه مسایل شهری معطوف به تحقق مدیریت جامع شهری و اصلاح وضع موجود خواهد بود. اصولگرایان در شهرداری تهران طی 12 سال گذشته ناکارآمدی را در اوج خود به تصویر کشیده اند.
عملا از زمان احمدی نژاد مدیریت شهری تهران سیاسی- انتخاباتی بوده است و نگاه دلواپسان پرش از بهشت به پاستور بوده است. از این رو اغلب برنامه های شهرداری شعاری و تبلیغاتی بود. زیرساخت ها و اقدامات اصولی مورد کم توجهی قرار گرفت، در سطوح مختلف شهرداری مدیرانی به کار گرفته شدند که دیدی انتخاباتی به فعالیت های خود در شهرداری داشته باشند. همین شهرداری را بشدت ناکارآمد کرد.
تجلی آشکار این سوءمدیریت در حادثه ساختمان پلاسکو خود را به رخ کشید که شاهد اوج ضعف و رخوت در مجموعه مدیریت شهری و آتش نشانی بودیم و حادثه ای که می شد با برنامه ریزی اصولی و تجهیز کامل آتش نشانی جلوی آن را گرفت.
سال گذشته وقتی آتش سوزی خیابان جمهوری اتفاق افتاد.دو خانم جانشان را در حادثه ای با وسعت بسیار کمتر از دست دادند شورا به این مساله ورود پیدا کرد و تذکرات لازم را توام با تأکید بر تجهیز امکانات و بودجه کافی به شهرداری تهران داد. با این وجود تجهیزات آتش نشانی بازسازی و به روز نشد و چنین فاجعه ای را دوباره در همان خیابان رقم زد.
اگر شما ساختمانی را بسازید تا زمانی که کارشناسان سازمان آتش نشانی، ایمنی آن را تایید نکنند گرفتن پایان کار غیرممکن است. با همین رویکرد چرا ساختمان های قدیمی تر مورد بازدیدهای ادواری قرار نگرفتند تا از حادثه پیشگیری شود؟
از سویی در مهار آتش سوزی پلاسکو نیز سوء مدیریت کاملا مشهود بود. بیان چند نکته فنی جهت روشن شدن مطلب می تواند مفید باشد. یکی اینکه اگر به جای استفاده از آب از کف و فوم برای مهار آتش استفاده می شد به طور قطع به یقین آتش در همان مرحله اول خاموش می شد و امکان استفاده یک ساعته کف و فوم را آتش نشانی داشت و امکان مهارآتش بهتر از آب امکان پذیربود و آتش سوزی تسری پیدا نمی کرد. علاوه بر این ساختمان سنگین نشده و از هم نمی پاشید. از سویی وقتی از پنجره ها به داخل ساختمان آب می پاشیدیم این آبها بسرعت بخار شده و گرمای داخل ساختمان به چند ده برابر افزایش پیدا می کرد و عملا شانسی برای نجات حادثه دیدگان باقی نمی گذاشت. شاهد بودیم که آتش نشان شهید عباسی که به داخل ساختمان رفته بود با اینکه به خاطر جنس مقاوم لباسش از هر گونه سوختگی سطحی در امان مانده بود به دلیل درجه حرارت بالایی که بر اثر تبخیر همین آبها ایجاد شده بود اندامهایش از داخل دچار سوختگی شدید شده بود و به همین علت بعد از انتقال به بیمارستان درگذشت.
علاوه بر این استانداردی در دنیا وجود دارد و آن اینکه اگر یک سازه فلزی بیش از یک ساعت در آتش باشد بایست کلیه عناصر انسانی اعم از آتش نشانان و امدادگران از ساختمان خارج شوند تا آسیب بیشتری نبینند.
مجموع افرادی که داخل ساختمان مانده بود 7 نفر بودند ولی ما به خاطر آنها 16 نفر از آتش نشانمان را به کشتن دادیم؟
از سویی چرا کنار ساختمان تشک های نجات پهن نشد تا آتش نشانانی که کنار پنجره بودند خود را به روی آن پرتاب کرده و نجات پیدا کنند؟ فیلم حادثه را ببیند تا متوجه شوید که چند آتش نشان در کنار پنجره ها بودند و شهید شدند.
در کنار این موارد مگر وقتی که پله های ساختمان در حال سوختن دفرمه می شود و ستون های ساختمان شروع به سر و صدا می کنند ، چرا به آتش نشانان دستور خروج داده نمی شود؟ مگر نه اینکه اینها علایم فروپاشیدن ساختمان است؟
از 13 ایستگاه آتش نشانی برای کمک آمده بودند. اما چرا آتش نشانان بی سیم نداشتند تا اقدامات خود را با فرمانده شان هماهنگ کنند ؟ و فرمانده هماهنگ کننده حادثه وجود نداشته و یا ضعیف عمل کرده است.
اکثر آتش نشانان زیر 2 سال تجربه کاری داشتند و پرسنل 13 ایستگاه آتش نشان توسط 13 فرمانده جداگانه راهنمایی می شدند. چرا یک فرماندهی واحد برای مدیریت آتش نشانان وجود نداشت؟
ما همه این موارد را در جلسه شورای شهر از شهردار پرسیدیم و وی پاسخ قانع کننده ای نداشت.
درباره پلاسکو باید خیلی چیزها گفته شود تا مردم اوج فاجعه در مدیریت شهری را دریابند.
پلاسکو هشدار بسیار بزرگی بود. وقتی در این ساختمان که در کنار دو خیابان اصلی هستند، این فاجعه خلق شود اگر برج های 25 طبقه شهر که در کوچه های 6 تا 10 متری ساخته شده اند دچار آتش سوزی مشابه شوند چه مصیبتی پیش می آید؟
آتش نشانی تنها سه نردبان بلند برای مهار آتش شهر دارد آن هم در تهرانی که 400 برج دارد.
وقتی در این حادثه کوچک اینطور صدمه ببنیم اگر زلزله تهران رخ دهد ، چکار می خواهیم بکنیم و چه کسی به داد مردم خواهد رسید؟
از سویی بسیاری از ایستگاه های آتش نشانی ما قدرت تحمل زلزله بالای 8 ریشتر و ضریب امنیتی لازم را ندارند و خود تخریب می شوند.
ما در شورای شهر از تجهیزات ضعیف آتش نشانی انتقاد کردیم اما شهردار و مدیر عامل آتش نشانی که منصوب ایشان است امکانات آتش نشانی را در حد کشورهای پیشرفته اروپایی ذکر کردند. آخر وقتی نیروی آتش نشان شما یک بیسیم ندارد، چطور چنین ادعایی را بر زبان می آورید؟
یا اینکه به نیروهای قراردادی آتش نشان ماسک نداده و به رسمی ها داده بودند. این دیگر چه تبعیضی است که درباره جان آدم ها صورت می گیرد؟
ما می گوییم حتی اگر همه نیروها هم ماسک داشتند ، باز کافی نبود. چرا که بعد از حادثه 11 سپتامپر که آتش نشانان بسیاری پس از آن دچار بیماری های تنفسی صعب العلاج شدند همه دنیا فهمید که باید علاوه بر ماسک، نیروی آتش نشان ماسک اکسیژن نیز داشته باشد تا دچار بیماری های بعدی نشود.
اصلاح طلبان در صددند در شورای شهر آینده مدیریت واحد و یکپارچه و کارآمدی را برای مهار بحران ایجاد کنند.

**شهر باید انسان محور باشد نه پول محور
ایرنا: در مورد محیط زیست تشکل شما چه برنامه ای دارد.
انصاری: در طول 12 سال گذشته بیش از 70 هکتار از باغات قدیمی و درختان کهنسال تهران از بین برده شد و برج های آهنی سر به فلک کشیده جای آن را گرفته اند. با این وجود شهردار تهران باز مدعی است که فضای سبز را گسترش داده است!
درخت های 100-150 ساله را از جا می کنند و در جایی دیگر یک نهال یکساله یا مقداری چمن می کارند و اسم آن را فضای سبز می گذارند.
احیای این فجایع زیست محیطی شهر تهران حداقل 30 سال زمان می خواهد آن هم با تغییر مدیریت فعلی.
به خیابان ولی عصر نگاه کنید. خیابان مشجری را که در کل خاورمیانه بی نظیر بود با ساخت و ساز در حاشیه آن و عدم نگهداری اصولی چنارها به چه روزی انداختیم؟
قطعا اصلاح طلبان برای جلوگیری از این روند مخرب و بهسازی محیط زیست هم در تهران و هم در سراسر کشور برنامه های از پیش تعیین شده و کارشناسی دارند.
اما ما برای شفاف سازی در منابع مالی شهرداری ها هم برنامه داریم و درآمدهای شهرداری را شفاف و پایدار خواهیم کرد.
نگاه ما به شهر به عنوان یک موجود زنده است. شهر ما انسان محور خواهد بود. ریوس و محور برنامه ی ما در ایام تبلیغات به استحضار مردم خواهد رسید.
اما برای اجرای این برنامه ها حتما باید حداقل موفق به کسب اکثریت نسبی در شوراها شویم. در شورا حتی یک رای هم تاثیرگذار است. اصولگرایان در شورای چهارم تهران با اختلاف تنها یک رای مدیریت شهر را در اختیار گرفتند.

ایرنا: مرادتان از شهر انسان محور چیست؟ الان وضعیت تهران را چطور ارزیابی می کنید؟
انصاری: پول محور. اقدامات نمایشی محور. بی برنامه محور.

** تهران بسیارگران اداره می شود
ایرنا: چطور؟
انصاری: پل صدر و تونل نیایش بدون برنامه ساخته شد. ساخت نمایشگاه شهر آفتاب نه تنها برنامه بلکه مصوبه شورای شهر را هم نداشت. یکهزار و پانصد میلیارد تومان در ساخت شهر آفتاب هزینه شد اما هیچ حسابرسی در مورد نوع خرج شدن این پول انجام نشد. آیا این پروژه اصلا اقتصادی بود و آیا با یک دهم همین پول نمی شد آن را ساخت؟
تهران بسیار گران اداره می شود.

ایرنا: منظورتان چیست؟
انصاری: پروژه های شهرداری و در خوشبینانه ترین حالت و در شرایطی که هیچ فساد و زد و بند مالی صورت نگیرد قیمت تمام شده 2 تا 3 برابر قیمت اصلی است. ساخت همین شهر آفتاب متری 100 میلیون تومان آب خورده است. اگر به جای آهن در آن از طلا و نقره استفاده می شد هزینه اش کمتر از این می شد. نهایت باید متری 3 تا 5 میلیون تومان برای ساخت آن هزینه می شد.

ایرنا: برای اصلاح سیستم حمل و نقل تهران چه برنامه ای در نظر گرفته اید؟
انصاری: با پولی که برای ساخت بزرگراه های صدر و نیایش هزینه شد، می شد خط 2 و 3متروی تهران را به بهره برداری کامل رساند. ساخت آزاد راه و بزرگراه یعنی فراهم کردم بستر تخریب محیط اجتماعی و آلودگی محیط زیست شهرها. یعنی تشویق مردم به تردد بیشتر با خودروهای شخصی.
بزرگراه صدر بر پایه نیاز شهر ساخته نشد بلکه هدف دیده شدن کار شهردار بود. همه دنیا به این نتیجه رسیده اند که باید پل های طبقاتی را از بین برد و به جای آن فضای سبز ساخت چرا که هم تردد به حداقل می رسد و هم هوا پاک می شود اما معلوم نیست فلسفه ساخت پل دوطبقه صدر چه بود؟
راه نجات تهران ارتقای سیستم حمل و نقل عمومی است.
آقای شهردار در مصاحبه اخیرش گفت که در طول 4 سال اخیر یکصد کیلومتر خط مترو در پایتخت ساخته ام ولی دولت تنها پول یک کیلومتر آن را داده است.
یعنی به راحتی در این باره دروغ گفته می شود. هیچ کس و هیچ رسانه ای هم نمی آید این ادعا را از نظر کارشناسی مورد بررسی قرار دهد. تعداد ایستگاه ها و خطوط ساخته شده در این 4 سال کاملا مشخص است، بروید بررسی کنید ببنید که طول آن چند کیلومتر می شود؟
متاسفانه رسانه های ما که باید رکن چهارم دموکراسی باشند در بسیاری از مواقع بی جهت سکوت می کنند که یکی از این موارد همین است.
مطبوعات و سایت ها می توانند در مقابل دهن کجی های مدیران اجرایی، واقعیات را برای مردم بیان کنند و اجازه طرح این حرف های خلاف واقعیت را به مسوولان ندهند اما متاسفانه معمولا چنین کاری نمی کنند.
اصلاح طلبان برای کاهش و رفع مشکلات حمل و نقل در شهرها برنامه دارند. ایجاد و توسعه ال آر تی یا همان قطارهای سبک شهری، خودروهای برقی و هیبریدی و مترو حتما از اقدامات شورای شهری خواهد بود که اصلاح طلبان در آن اکثریت را داشته باشند.

ایرنا: در مورد ظاهر شهر چه؟ چه برنامه ای را برای مبلمان شهر دارید؟
انصاری: معماری تهران خشک و مهندسی است. لطافت، ظرافت و زیبایی معماری را که بتواند به ببینده آرامش بدهد، ندارد. قطعا اصلاح نما و ظاهر شهر به طور جدی در دستور کارمان قرار خواهد گرفت. طوری که وقتی کسی وارد شهر می شود معماری و به اصطلاح مبلمان شهر نشاط و آرامش را به وی القا کند.
اگر موفق به کسب اکثریت در شوراها شویم مدیریت پاکدست، انسان و مردم محور را در شهرها نهادینه می کنیم.
ایرنا: بگذارید تبصره ای به این ادعای شما وارد کنم. گفته می شود همین الان شهرداری تهران چیزی حدود 50 هزار میلیارد تومان به پیمانکاران خود بدهی دارد. پول لازم برای اجرای این پروژه ها را که احتیاج به اقدامات بنیادی دارد از کجا تهیه می کنید؟
انصاری: به واقعیت بزرگی اشاره کردید. شهرداری تهران بدهی های بسیار سنگینی به پیمانکاران و علاوه بر آن به بانک ها و مردم دارد. پول بسیاری از تراکمات فروخته شده توسط شهرداری خرج شده اما هنوز این تراکم ها ساخته نشده است که در صورت ساخت خود بار سنگین دیگری بر روی شانه های خسته شهر خواهد بود.
فاجعه مدیریتی شهرداری تهران را در برگرفته است که زمین سوخته ای را تحویل شورای شهر و شهردار آینده خواهد داد. شاید شرایط شهر تهران به مراتب بدتر از شرایط کشور در زمانی بود که آقای روحانی دولت را در دست گرفت و شروع به آواربرداری از قوه مجریه کرد.
اما همانطور که دولت یازدهم توانست بر بسیاری از شرایط فایق شود ما نیز معتقدیم با تمام این مصایب، باز می توان با مدیریتی یکپارچه، تخصصی و برنامه محور که باید در شورای شهر و شهرداری آینده تهران حاکم باشد، بخشی قابل توجهی از این چالش ها را مدیریت کرد.

** به جای تراکم، زباله های شهر را می فروشیم
ایرنا: اما پاسخ سوالم را نگرفتم. مگر شهرداری تهران چقدر درآمد دارد که بتواند این هزینه ها را پرداخت کند؟ آیا اصلا چنین کاری ممکن است؟ آیا به تراکم فروشی و هوافروشی نخواهید افتاد؟
انصاری: صددر صد چنین کاری ممکن است و هرگز هم سراغ تراکم فروشی و هوافروشی و تخریب باغات نخواهیم رفت. اینها که شما اشاره کردید درآمدهای ناپایدار شهرداری است که ما روی آنها اصلا حساب نمی کنیم. تلاش اصلی ما کسب درآمدهای پایدار برای شهرهاست.

ایرنا: مثلا؟ آیا برنامه تان فعلا محرمانه است؟
انصاری: خیر. دنیا عوارض متعددی را برای شهرداری ها طراحی کرده است. یکی عوارض تردد خودرو است. با سیستم الکترونیکی کنترل تردد خودروها که در تهران برقرار شود میران حرکت تمام خودروها در سطح شهر قابل اندازه گیری است. طرح ترافیک وزوج و فرد هم دیگر کارآیی خود را از دست داده است. می توان متناسب با مدل خودرو و میزان تردد آن از صاحبان آنها عوارض گرفت.
کاری که در بسیاری از کشورهای اروپایی انجام می شود. منتهی مشروط بر اینکه ابتدا سیستم حمل و نقل عمومی مان را مانند آنها وسیع، در دسترس و کارآمد کنیم.
سالها پیش ژنو یکی از آلوده ترین شهرهای اروپایی بود اما امروز پاک ترین شهر اروپا شناخته می شود.
شما صرفا با طی 500 متر می توانید به اتوبوس، مترو، ماینرهای برقی و قطارهای سبک شهری یا ال آر تی دسترسی پیدا کنید آن هم با پرداخت کرایه ای بسیار کمتر از وسیله شخصی. شما بینید همین چند خط مترو چقدر هزینه رفت و آمد در تهران را کاهش داده است. همه چیز تهران در روی زمین ساخته شده در حالی که بخش زیادی از شهرهای امروز دنیا در زیرزمین است. می توان پمپ بنزین و بسیاری از مراکز دیگر را به زیر زمین شهرها برد و با این کار از حجم آلودگی های هوا و صوتی به نحو قابل توجهی کاست. برای همین هم می گویند تهران تبدیل به یک پارکینک بزرگ ماشین شده است.
منبع درآمد دیگر زباله های شهر است. زباله در دنیای امروز به عنوان طلای کثیف شناخته می شود. ما هنوز زباله هایمان را به طور سنتی جمع آوری و آن را دفن می کنیم. دریاچه های شیرابه فاضلاب که در کهریزک تهران شکل گرفته ناشی از آن است. شهرهای شمالی و جنگل ها و رودخانه های کشور را با دفن زباله ها از بین برده ایم. زباله یک منبع بزرگ درآمد برای شهرداری ها در دنیاست نه معضل.
در شهرهای پیشرفته دنیا که با مدیریت اصولی اداره می شود زباله های جامد ابتدا به انرژی تبدیل می شود انرژی به دست آمده به بنزین و گازوییل با استانداردهای یورو5 بدل می شود و سپس از آن مقادیر بسیار زیادی برق تولید می شود.
منبع دیگر درآمدی پایدار شهرداری ها اجاره داری است. وقتی ساخت و ساز انجام می شود بخشی از مطالبات شهرداری به صورت ملک از سازندگان دریافت می شود. این املاک را می توان اجاره داد و درآمد خوبی از آن کسب کرد. ما با طراحی اطلس درآمدهای پایدارمی توانیم منابع درآمدی اداره شهرراتامین کنیم.
متاسفانه در دوران شهردار فعلی تهران چوب حراج به بخش قابل توجهی از املاک و سرمایه های شهرداری زده اند. زمین های شهرداری، املاک و باغ های شهر را به جای بدهی به پیمانکاران فروخته اند و چیزی برای شهر باقی نگذاشته اند. حتی شهر آفتاب را هم فروختند. فروشگاه های شهروندی را که کرباسچی به وجود آورده بود قالیباف فروخت. بانک شهر هم مجبور است به خاطر فشارهایی که بانک مرکزی برای جلوگیری از بنگاه داری بانک ها انجام می دهد آن را به دیگران بفروشد و این منابع درآمدی از دست شهرداری خارج می شود.
در صورتی که اگر بخواهیم شهر را با درآمدهای پایدار اداره کنیم یکی از منابع اصلی همین مستغلات است.
البته یکی از ریشه های اصلی وجود این آسیب ها و مفاسد، نبود مدیریت یکپارچه شهری است. یکی از کارهای ماندگاری و اساسی که آقای روحانی می تواند از دولت یازدهم به جای بگذارد تحقق همین مدیریت یکپارچه شهری است.
البته با وجود اینکه سه باره شهردار شدن قالیباف منع قانونی داشت قانون را جوری تفسیر کردند که وی دوباره بتواند شهردار شود. نتیجه آنکه حجم و میزان خرابکاری هایی که در این 4 سال اخیر در شهرداری تهران شد از مجموع خرابکاری های 8 سال قبل وی بیشتر بوده است.

ایرنا: برنامه تان برای جلوگیری از ادامه تراکم فروشی چیست؟
انصاری: به طور قطع از آن ممانعت به عمل خواهیم آورد. در شهرهایی مانند پاریس و لندن و رم، بافت های جدید شهری در کنار همان شهر قدیم و سنتی که بازسازی شده به وجود آمده است.
با تراکم فروشی در تهران و به ویژه در منطقه 22 ریه تهران را از نفس کشیدن بازداشتیم. برج های 20 تا 30 طبقه ساخته شده در آن منطقه که در طرح تفصلیی تهران ساخت ساختمان بیش از 2 طبقه در آن مجاز نبود تا باد غالب تهران که از غرب به شرق شهر می وزد جریان داشته باشد فاجعه ای زیست محیطی خلق کرد. بخش بزرگی از آلودگی امروز هوای تهران ناشی از همین ساخت و سازهای مزبور است . اگر قصد برج سازی داشتیم می توانستیم این کار را در بافت های فرسوده غیرتاریخی تهران انجام دهیم تا حداقل از آسیب زلزله در امان بمانیم. 40 درصد تهران را بافت های فرسوده تشکیل می دهد. 600هکتار بافت فرسوده در شهر داریم.

ایرنا: وضع بافت های فرسوده تهران چطور است؟
انصاری: درباره این بافت ها هیچ اتفاق مثبتی نیفتاده که هیچ وضع آنها بدتر هم شده است.
این بافت ها یا تخریب شده و از مسکونی به تجاری تغییر کاربری داده اند که خود باعث شلوغی و ترافیک است.
بسیاری از مهاجران به سمت این بافت ها هجوم آورده و در آنجا سکنی گزیده اند. آنها چون شغلی هم پیدا نمی کنند عمدتا به مشاغل کاذب رو می آوردند که وضع بحرانی این مناطق را بغرنج تر از قبل کرده است.

** به جای مسکن مهر بافت های فرسوده باید بازسازی می شد
ایرنا: یکی از مسایلی که شوراهای شهر در آینده با آن روبرو خواهند بود ،ساختمان های مسکن مهر است. برای آنها چه برنامه ای دارید؟
انصاری: یکی از ظلم هایی که در دولت قبل انجام شد ساخت شهرهایی مانند پرند و پردیس بود. شهرهایی که فاقد امکانات زیربنایی چون آب، فاضلاب، گاز، بیمارستان و غیره بود. اگر هزینه ای را که صرف مسکن مهر کردیم برای بازسازی و ساخت بافت فرسوده شهرها می کردیم و این مناطق را به طور رایگان به صاحبان وافراد متقاضی آن تحویل می دادیم ، قطعا هزینه مالی کمتری به دولت و کشور تحمیل می شد. علاوه بر این شاهد این همه خسارت در شهرک های اطراف تهران و دیگر شهرهای ایران نبودیم.

ایرنا: چه خساراتی؟
انصاری: در نظام اجتماعی ما این خانواده است که هویت اصلی را دارد. به تبع آن کوچه و محل هم هویت پیدا کرده است. بخشی از افتخارات ما این بود که هویت محلی از افتخارات ساکنان بود.بچه نازی آباد یا تجریش یا غیره جزء هویت محلی بود که از هم گسیختگی جامعه جلوگیری می کرد و خود باعث هویت بخشی به نظام اجتماعی ما می شد و انسجام اجتماعی ایجاد می کرد.
متاسفانه این روند با آپارتمان نشینی دچار اختلال شد. ما خانه های بزرگ خود را با آپارتمان عوض کردیم ولی فرهنگ آپارتمان نشینی را یاد نگرفتیم.
در بسیاری از کشورهای دنیا آپارتمان صرفا محل خواب و استراحت است. چون این محیط کوچک روح انسان را ارضاء نمی کند فضای بیرون از خانه پر از مراکز تفریحی، خورد و خوراک و دید و بازدید است.
اما ما چنین فضایی در شهرهایمان به وجود نیاوردیم. آپارتمان های کوچک محیطی شده که قرار است در آن هم آشپزی کنیم، هم تفریح کنیم، هم دید و بازدید داشته باشیم و همه چیز دیگر. طبعا این فضای کوچک از نظر مساحت فیزیکی امکان حفظ هویت هر کدام از این کارها را به ما نمی دهد و نوعی تداخل هنجارشکنانه اتفاق می افتد که مرزهای رفتاری و اخلاقی بین اعضای خانواده را در هم می شکند.
این مساله با حدت و شدت بسیار زیادی در مجتمع های مسکونی مربوط به مسکن مهر رخ داده است.
علاوه بر این همانطور که گفتم هر کدام از این محلات دارای هویتی بوده اند که مسکن مهر با گردآوردن افراد از فرهنگ ها و گویش های مختلف آن را کمرنگ و دچار چالش کرده است.

** ایرنا: برای شورایاری محله ها چه برنامه ای دارید؟
انصاری: نگاه ما در تحقق شورای شهر سلسله مراتب پایین به بالاست. در صورت کسب اکثریت کرسی های شورا هویت جدیدی از شورایاری ها را به نمایش خواهیم گذاشت. انتخاب شهرداران نواحی توسط شورایاران را قانونی و اداره مناطق را به صورت مستقیم توسط مردم محله عملیاتی خواهیم کرد و شورایاری ها را از حالت نمایشی و فرمایشی فعلی را که توسط اصولگرایان تبدیل شده به شورای محلی مردم سالار تبدیل خواهیم کرد.


اصولگرایی ریزش و اصلاح طلبی رویش داشته است

بخش دوم این گفتگو با غلامرضا انصاری که قائم مقام حزب اتحاد نیز هست در پی می آید:

ایرنا: نظرتان درباره تشکل جمنا چیست و چرا این تشکل شکل گرفته است؟
انصاری: متاسفانه با سیاست های حذفی که از دهه اول انقلاب شروع شد در عمل شاهد دفع حداکثری و جذب حداقلی بودیم. دفع حداکثری همان چیزی است که اصولگرایان با عنوان پیاده شدن افراد از قطار انقلاب از آن یاد می کنند. بسیاری از چهره های شاخص و پرسابقه انقلابی از این قطار پیاده و افرادی ناشناخته و بی هویت سوار آن شدند.
با سیاست های حذفی صورت گرفته که بیشتر دوستان اصولگرا طرفدار آن بودند و به بهانه های حق یا ناحق که البته عموما ناحق بود ، امروز کار به جایی رسیده که این حذف گریبان خودشان را هم گرفته است.
با وجود تبلیغات گسترده و رسانه های فراوانی که این جناح در اختیار دارد این جریان نتوانسته در جذب آرای مردم موفق باشد و این روزها هم شاهد حرکتی ضعیف و غیربالنده از سوی آنها در قالب تشکیلاتی به نام «جمنا» هستیم.

ایرنا: آیا این جریان به وحدت بر سر معرفی یک نامزد می رسد؟
انصاری: خیر ولی ای کاش می رسید. اگر اصولگرایان می توانستند به یک اجماع نسبی در این باره برسند ، شاید می شد رقابتی منطقی و با هویت بین دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا را در انتخابات 96 شکل داد.
دو ماه و نیم مانده به انتخابات هنوز هیچ چهره ای از سوی این جناح که دارای مقبولیت و جامعیت بین دسته های مختلف اصولگرایان باشد، معرفی نشده تا قادر به رقابت با روحانی باشد.

ایرنا: اخیرا یحیی آل اسحاق گفته که جمنا در نهایت به یک نامزد خواهد رسید. نظر شما در این خصوص چیست ؟
انصاری: بعید می دانم به چنین اجماعی برسند. اختلافات جدی داخل جمنا وجود دارد که اجازه این کار را نمی دهد.

ایرنا: این اختلاف آنها ایدئولوژیک است یا بر سر روش؟
انصاری: روش

** اصولگرایان مطالبات واقعی مردم را بشناسند
ایرنا: چرا معتقدید این جریان قادر به جذب آرای مردم نیست؟
انصاری: وقتی جناحی منطق را از عرصه سیاسی کنار می گذارد و تن به گفت و گو نمی دهد، فقط به طرف مقابل ضربه نمی زند بلکه خود هم آسیب می بیند.
امروز بیشترین میزان انشقاق را طی دهه اخیر بین اصولگرایان می بینیم. آنان تمام نیروهای خود را در سراسر کشور در جمنا منسجم کرده و گرد آوردند اما این انسجام حتی یک ماه دوام نیاورد. در عرض مدت بسیار کوتاهی میرسلیم، جلیلی و بقایی اعلام کردند که راسا نامزد خواهند شد.
وقتی شما فقط معایب طرف مقابل را می گویید و سعی در گرفتن مچ آنان می کنید ولی از عیوب و مفاسد داخل جریان خود غافل می شوید و بر آن با عناوین مختلف سرپوش می گذارید، قطعا در نهایت این جریان خودتان است که از داخل می پاشد.
نمونه اش مساله فیش های حقوقی که چون به دولت انتساب داده شد، صدا و سیما آن طور به آن حمله کرد و در مقابل املاک نجومی که رویکردش در قبال آن به سود شهرداری و به ضرر دولت بود. این یعنی دست مدیران جناح خود را در خلاف باز گذاشتن.
مردم دیگر راحت از کنار این مسایل نمی گذرند. انحصار دست صدا و سیما و چند روزنامه خاص نیست. شبکه های اجتماعی و فضای مجازی بشدت فعال هستند و نمی توان مقابل آنها ایستاد.
تحصیلکرده های دانشگاهی هر روز رو به افزایشند. دانشجویان همواره یکی از گروه های مرجع اصلی جامعه هستند. در هر خانواده روستایی هم یک دانشجو وجود دارد. جامعه بسیار منطقی درباره وقایع و رفتارهای ما قضاوت و آن را پای صندوق های رای بروز می دهد.
از این که بگذریم اتفاقات نامبارک و ناپاکی که در عرصه های سیاسی- اقتصادی و اجتماعی دولت های نهم و دهم افتاد و پرونده های فسادهای اقتصادی کلان این طیف در قوه مجریه و همین طور مجموعه مدیریت شهری که 12 سال است دربست در اختیار این جریان است، مقبولیت مردمی را لااقل در کوتاه مدت برای آنها غیرممکن کرده است و زدودن این خاطرات از ذهن مردم سال ها زمان می برد.
اما عامل دیگری هم وجود دارد و آن نوع نگاه جریان حاکم اصولگرایان است که نظامی- امنیتی است. این نگاه قدرت آن را ندارد که در جامعه جوان، پویا و رو به جلوی ایران توفیقی در جذب نظر مردم داشته باشد. با تغییر گروه های مرجع جامعه و دست بالا داشتن دانشگاهیان و دانشجویان در عرصه ساماندهی فضای سیاسی کشور ، قدرت تاثیرگذاری اصولگرایان بر عموم مردم نیز کاهش پیدا کرده است و شکست این جریان در انتخابات 92 و 94 ناشی از همین واقعیت است.
امیدواریم دوستان اصولگرای ما دست از این نگاه امنیتی خود به مسایل مختلف جامعه بردارند و در چارچوب های پذیرفته شده به ایجاد تشکل ها و احزاب شناسنامه دار و پایدار دست بزنند. در این صورت می توانند به تدریج با مطالبات واقعی مردم آشنا شد و با پیگیری صادقانه آنها موقعیت خوبی در بین توده پیدا کنند چرا که این ظرفیت بالقوه را دارند.
با بررسی 30 سال گذشته می توان فهمید که با استفاده از زور و زر و تزویر و با حذف رقیب نمی توان در دل مردم جای باز کرد. حد اعلای دفع حداکثری و جذب حداقلی را دولت اصولگرای احمدی نژاد انجام داد که بسیاری از نخبگان جامعه را کنار زده و به بهانه جوانگرایی، اداره کشور را به عده ای افراد فاقد تجربه و علم سپرد که فجایع ناشی از آن را باید تا دهه ها بر دوش بکشیم.

**اصولگرایی ریزش و اصلاح طلبی رویش داشته اند
ایرنا: البته اصولگراها در انتخابات شوراهای دوم موفق به جلب رای شرکت کنندگان و پیروزی شدند؟
انصاری: کاهش چشمگیر مشارکت مردم در انتخابات شورای شهر دوم باعث توفیق اصولگرایان شد.
کلا جریان اصولگرایی ادامه حیات خود را در عدم حضور گسترده مردم در پای صندوق های رای دیده است و استراتژی این جریان در دو دهه اخیر تلاش برای دلسردی و قهر مردم با انتخابات بوده است. اگر آنها به جای این اقدامات ایضایی، تن به یک رقابت منطقی و سالم در عرصه سیاسی با رقیب اصلاح طلب خود می دادند، قطعا می توانستند خود را نیز به روز کنند و زایش و بالندگی خوبی را داشته باشند.
اما طی این سال ها شاهد بودیم که بسیاری از بزرگان این جریان از آن کنده شده و به طیف اصلاح طلب و اعتدال گرا پیوستند. اشخاصی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری،علی مطهری یا حافظی شورای شهر از جمله افرادی بودند که به خاطر سیاست های افراطی این جریان از دل آن کنده شده و به طیف رقیب پیوستند.
امروز شاهد نزدیک شدن بیش از پیش نگاه اصلاح طلبان و اعتدالیون طیف راست به یکدیگر شده ایم در حالی که همزمان حاکمیت گسترده جریان تند اصولگرا را بر جبهه مقابل شاهد هستیم.
شمشیری که آنها روزگاری برای اصلاح طلبان می کشیدند اکنون به درون خودشان افتاده و طیف تندروی این جریان در حال قلع و قمع معدود معتدلان اصولگراست.

** مشکلات اصلاح طلبان و اصولگرایان تندرو برای هر دو طرف
ایرنا: در بین اصولگرایان افراد زیادی هستند که رویه تندی را ندارند و اتفاقا به رای مردم هم احترام می گذارند که در این ارتباط می توان به افرادی مانند ناطق نوری، علی مطهری، احمد توکلی، سید رضا اکرمی، علی لاریجانی اشاره کرد. به نظر شما آیا این که همه اصوگرایان را تندرو بدانیم، منصفانه است ؟
انصاری: این اشخاصی که گفتید افرادی بوده اند که از جریان اصولگرایی ریزش کرده اند. اصولگرایان طی دهه اخیر ریزش داشته اند تا رویش.
یادم هست در جریان کوی دانشگاه در سال 78 من در دانشگاه سازمان بهزیستی مسوولیت داشتم. در روزهای اوج درگیری با آقای ناطق نوری رییس وقت مجلس جلسه ای داشتیم و گفتیم برای حفظ کیان اصلی انقلاب لازم است سران اصلاح طلب و اصولگرا دور هم نشسته و اجازه تندروی به رادیکال های دو طرف را ندهند.
یا طرح شعارهایی مانند عبور از رییس دولت اصلاحات یا برخی مطالبی که کنشگران سیاسی نزدیک به جبهه اصلاحات در فضای عمومی مطرح کردند و فضا به سمت رایکالیسم پیش رفت و از دل آن مجلس هفتم بیرون آمد.

** افراطی گری برخی اصلاح طلبان در مقابل افراطی گری اصولگرایان شکل گرفت
ایرنا: اصلاح طلبان عاقل چرا آن موقع جلوی این تندروی ها را نگرفتند؟ مثلا سر بلایی که برخی روزنامه های اصلاح طلب بر سر هاشمی رفسنجانی آوردند؟ آیا هنوز به شناخت سیاسی کافی از وضعیت کشور نرسیده بودند؟
انصاری: کلیت حزب مشارکت با این تندروی ها مخالف بود. برخی آقایان نیز بشدت دیگران را از این اقدامات تند برحذر می داشتند. در میان دوستان کادر رهبری جبهه مشارکت هم انتقادات زیادی به افراطی گری برخی وارد می شد. شخصی هم که همیشه و به طور قاطع در جلسات مخالفت شدیدی با اصلاح طلبان رادیکال می کرد، مهندس بهزاد نبوی بود که در مورد عاقبت بد این کارها موکدا هشدار می داد. اما گوش تندروها بدهکار نبود. سرانجام نیز تندروها حساب خود را از جریان اصلاح طلبی جدا کردند.

ایرنا: پس آن جلسه سال 84 چه بود که اعضای مشارکت خدمت آیت الله هاشمی رفتند و از وی حلالیت طلبیدند؟
انصاری: این سوال را از خود مشارکتی ها بپرسید. اما واقعیت دو سو دارد. افراطی گری برخی اصلاح طلبان در مقابل افراطی گری اصولگرایان شکل گرفت. وقتی دوستان اصولگرا فضای سیاسی جامعه را محدود کردند عده ای شعار اصلاح ناپذیر بودن نظام را سر دادند. این اقدام مانند فنری است که آن را فشار دهیم بالاخره این فنر روزی آزاد شده و ضربه می زند.
اگر اصولگرایان بستر آرام، قانونی و منطقی را که پس از انتخابات 76 ایجاد شده بود ، می پذیرفتند و با برخی اقدامات غیرقانونی سعی در برهم زدن آن نمی کردند اصلاحات راه خود را می رفت و جامعه تعادل خود را از دست نمی داد.
با این حال باید بگویم اقدامات تندروانه اصلاح طلبان با هر مقیاسی که بسنجیم به مراتب کمتر از تندروی های اصولگرایان بود.
وقتی شما می گویید عده ای از اصلاح طلبان خدمت هاشمی رفته و از ایشان معذرت خواستند، خود نشان دهنده عقلانیت، بالندگی و پویش در این جریان است. چرا که احساس کرده اند در مقطعی اشتباه کرده و تصمیم به اصلاح آن گرفته اند.

** 22 بهمن را هم درست جشن نمی گیریم
ایرنا: اصلاح طلبان همیشه از اتلاف 800 میلیارد دلار درآمد ارزی ایران در سال های 84 تا 92 سخن می گویند. سوال اینجاست پس بودجه جاری کشور در آن سال ها از کجا تامین می شد؟ حقوق 5 میلیون کارمند از چه منبعی پرداخت می شد؟
انصاری: وقتی یک دولت بی برنامه است و پول را بی حساب و کتاب و بدون پشتوانه چاپ و خرج می کند، صرفا بودجه جاری افزایش و عمرانی فراموش می شود. رکودی که امروز شاهد آن هستیم به خاطر این بود که حجم بزرگی از این پول ها صرف امور جاری کشور می شد و عمران کاملا به حاشیه رفته بود. نتیجه آن بیکاری و افزایش مشاغل کاذب شد. نتیجه این کارها ابتدا تورم هولناکی شد که کشور را در برگرفت و سپس رکود نیز به آن اضافه شد. رکود تورمی خطرناک ترین پدیده اقتصادی است.
منابع بسیاری در بانک ها موجود است که باید به چرخش درآید. یکی از حرکت های عظیمی که روحانی باید در دولت دومش آن را پیگیری کند ایجاد بستری برای انتقال این پول ها به بخش تولید است. در این باره اصلاح نظام بانکی ما که در مقایسه با دیگر کشورها بسیار عقب افتاده و ناکارآمد است ، باید در دستور کار روحانی قرار گیرد.
بانک های ما امروز بنگاه دار شده اند در حالی که در دنیا بانک ها بانکداری و بنگاه های اقتصادی کار اقتصادی می کنند . اگر بانک های ما به نقش خود قانع بودند هم چرخ آنها می چرخید هم چرخ کارخانه ها. بنابراین برای اینکه برجام خود را در عرصه اقتصاد نشان دهد ، حتما باید سیستم بانکی ما به روز و با دنیا هماهنگ شود.
وقتی سود بانکی در کشور 20 درصد است دیگر کدام آدم عاقلی می آید پولش را در صنعت سرمایه گذاری کند؟ یا کدام صنعتگری می تواند با سود بانکی 30 درصد وام بگیرد و چرخ کارخانه اش را بچرخاند؟ تمام دنیا سود بانکی بین 1 تا 5 درصد است و وام گیرنده می تواند با خیال راحت آن را دریافت کرده و در صنعت و خدمات سرمایه گذاری کرده و اشتغال و ارزش افزود ایجاد کند. از طرف دیگر نظام گمرکی ما نیز باید مورد بازنگری قرار گیرد و سهل شود.
علاوه بر این برخی تنگناهای عرصه گردشگری باید برطرف شود. صدها هتل در کشور ما مورد نیاز است که اگر راه بیفتد استقبال خوبی توسط جهانگردان برای سفر به ایران و ورود ارز به کشور می شود. در چنین صورتی گردشگردان فرهنگ و واقعیات ایران را می بینند و به مردم کشور خود گزارش می دهند و موج ایران هراسی کاهش پیدا می کند.
اما ما به برخی اصلاحات اجتماعی هم نیاز داریم. ده ها سازمان در کشور وجود دارد که در رابطه با دین فعالیت می کنند. آیا تمام اسلام تعزیه و عزاداری است ؟ آیا ایمه ما روز تولد ندارند؟ آیا روز تولد آنها نیز باید مداحی های غیرشاد انجام شود ؟ آیا در روز نیمه شعبان و مبعث به مردم برای شادی فضا داده می شود ؟ اگر این اصلاحات انجام شود ، جلوی بسیاری از آسیب های اجتماعی به صورت محسوس گرفته می شود.
اگر امروز آمار خودکشی قابل توجه است فقط به خاطر مسایل اقتصادی نیست بلکه بخش عمده ای از آن به خاطر غمگین بودن و نبود شادی در کشور است. حکومت باید شادی را در بین مردم ترویج کند. آیا در 22 بهمن که روز پیروزی انقلاب است اجازه شادی به مردم داده می شود یا فقط به یک راهپیمایی بسنده می شود؟

** تیم اقتصادی دولت شجاعت بیشتری نیاز دارد
ایرنا:یکی از انتقاداتی که به دولت یازدهم می شود در زمینه حل نکردن مساله رکود و بیکاری است. نظر شما چیست؟
انصاری: بخش اقتصادی و اجتماعی دولت نیاز به بازنگری دارد. باید افرادی شجاع و با برنامه عرصه عملیاتی دولت را در این زمینه در دست بگیرند و از ظرفیت های موجود نهایت استفاده را در جهت بهبود وضع کشور ببرند.
کارنامه دولت در کنترل تورم صددرصد موفق بوده است. اما رکود به مراتب خطرناک تر از تورم است. نکته اینجاست که اقتصاد فیلی است که اگر خوابید بلندکردنش کار بسیار سختی است.
یکی از راه های اصلی خروج از رکود که زود هم جواب می دهد، فراهم کردن زمینه برای ورود گردشگران خارجی است. این کار هم مشاغل فراوانی را ایجاد و هم پول زیادی را وارد کشور می کند. خواهشی که از دوستان اصولگرا داریم این است که نگویند چون دولت دست ما نیست اجازه ندهیم کاری برای مردم انجام شود که این اقدام انسان را به یاد ضرب المثل قدیمی می اندازد.
آنها باید به کمک دولت بیایند و با منطق و گفت و گو راه را برای پیشرفت و توسعه کشور هموار کنند. در بحث گردشگر هم این طور است. مشهد یکی از قطب های اصلی گردشگری ما است اما وقتی به سفارت عربستان در آن کشور حمله می شود، طبیعی است که بر ذهنیت گردشگران تاثیر می گذارد و تمایل آنها برای سفر به این شهر کم می شود.
اگر اصلاح طلبان و اصولگرایان بر سر مسایل اقتصادی توافق کنند، بسیاری از مشکلات کشور حل می شود و سودش در جیب همه می رود و در غیر این صورت مشکلات روز به روز تلنبار شده و دودش در چشم همه می رود.

** باید به برنامه ها رای داد نه به افراد
ایرنا: با گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب هنوز احزاب آن طور که باید جان نگرفته اند. به عنوان یک فعال حزبی ماجرا را چطور تبیین می کنید؟
انصاری: بیشتر ضرباتی که در طول نیم قرن گذشته خورده ایم باور نداشتن به نقش احزاب بوده است.
در پاکستان صدها کودتا رخ داده اما چون ساختار سیاسی اش حزبی است به مراتب کمتر از ما دچار آسیب شده است. یا کشوری مانند ترکیه پیشرفت اقتصادی خود را مدیون نظام حزبی است. آسیبی که این دو کشور از کودتا خورده اند کمتر از ضربه ای است که ما بر اثر انتخاباتمان خورده ایم.
وقتی حزب نباشد همه امور پوپولیسیتی و شعاری می شود. امروز رییس جمهور شعار بردن نفت سر سفره مردم را می دهد ولی بعد از روی کار آمدن همان نان را نیز از سفره ها برمی دارد. بعد هم مدعی می شود که من اصلا چنین شعاری نداده ام.
در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و شوراها نیز شعارهای بسیار پرطمطراق داده می شود و چون نامزدها انفرادی اند می دانند در صورت عمل نکردن به آن شعارها اعضای حزب آنها را بازخواست نمی کند.
احزاب همواره به دنبال حفظ آبروی خود در نزد افکار عمومی هستند و به همین خاطر در انتخاب نامزدهای خود دقت می کنند چرا که یک نامزد نامناسب می تواند پایگاه اجتماعی آنها را کاهش دهد.
احزاب نگاه بلند مدت دارند. بنابراین هم سعی در عملی کردن برنامه های منطقی دارند هم به عنوان دیده بان نقش ایفا کرده و جلوی تخلفات حزب حاکم را می گیرند.
بسیاری از مفاسد اقتصادی فعلی به خاطر نبود احزاب و همین طور نهادهای مدنی است. سیستم کنترلی دولت و قضایی هر چقدر هم کارکشته و قوی باشد ، باز هم زمینه فرار از دست قانون برای رانت خواران وجود دارد. بدون نظارت احزاب و نهادهای مدنی بر قدرت، فساد ریشه می دواند.
از طرفی وقتی احزاب فعال باشند انتخابات برنامه محور می شود. شعارهای کلی کمتر داده می شود و برنامه های مشخص و مدون برای جذب آرای مردم ارایه می شود. در چنین وضعیتی مردم هم به برنامه های احزاب رای می دهند نه فرد .

ایرنا: یکی از شعارهای اصلی اصلاحات زنده باد مخالف من بوده است. با گذشت قریب 2 دهه از طرح آن، اصلاح طلبان چقدر به آن پایبند هستند؟
انصاری: ما صد در صد به این شعار معتقد و در عمل هم خود را ملزم به آن می دانیم. هیچ وقت به دنبال انحصار طلبی نبوده ایم. حتی با رقبایمان هم می توانیم تعامل داشته باشیم. اصلاح طلبان انحصار در عرصه سیاست را سم می دانند.

** پیروزی دیپلماسی قایم مقام فراهانی بر جنگ طلبی فتحعلی شاه قاجار
ایرنا: نظرتان درباره برجام چیست؟
انصاری: برجام یک حرکت بسیار اصولی، منطقی و سازنده است که فضای تهدید و برخورد نظامی را به تعامل و همکاری تغییر داد.
یادم هستم در روزهای منتهی به دوم خرداد 76 به چین رفته بودم. آن موقع درگیری گسترده ای بین چین و آمریکا وجود داشت و چینی ها یک هواپیمایی جاسوسی آمریکایی را زمین نشانده بودند. با این وجود در همان روزی که ما وارد این کشور شدیم ، چهار هیات اقتصادی آمریکایی در سطح وزیر وارد فرودگاه شدند تا در کنفرانسی اقتصادی شرکت کنند. دوستی خطاب به یکی از مقام های چینی گفت این چه مبارزه با آمریکایی ها است که رسانه هایتان تمام وقت علیه آمریکا مطلب می نویسند و همزمان هیات های تجاری این کشور پیش شما می آیند.
آن مقام چینی گفت: ما منافع ملت خود را پای میز مذاکره پیگیری می کنیم.
مدتی بعد سفری به آمریکا داشتم آنجا هم دیدم که چینی ها و آمریکایی ها در حال مذاکره بر سر واردات اسباب بازی از چین هستند. اسباب بازی های چینی بازار آمریکا را تسخیر کرده بودند و دو طرف در حال مذاکره بر سر قانونی کردن این واردات بودند. یعنی آنها در اوج جنگ سرد هم با یکدیگر گفت و گو و منافع خود را از این طریق رصد می کردند.
با این اقدامات بود که چینی که تا چند دهه قبل اقتصاد ناپایداری داشت اکنون به دومین کنشگر بزرگ اقتصادی جهان تبدیل شده و همزمان چارچوب های سیاسی خود را در قالب حزب کمونیست حفظ کرده اند.
منافعی که از طریق مذاکره برای یک ملت به دست می آید به مراتب بیشتر از سودی است که ممکن است بر اثر یک اقدام نظامی حاصل شود.
در مورد ایران هم همین طور است. از تاریخ کشورمان مثال می زنم. فتحعلی شاه قاجار دستور جنگ با روسیه را داد. روسیه کشوری بسیار بزرگ با امکانات گسترده نظامی بود. مراجع هم از شاه حمایت کردند. اما نتیجه چه شد؟ قفقاز، گرجستان، آذربایجان و بخش قابل توجهی از مناطق کشورمان را از دست دادیم و در نهایت هم چیزی جز شکست نصیبمان نشد.
اما سالها بعد وقتی کار دست قایم مقام فراهانی افتاد که اهل منطق و گفت و گو بود ، وی توانست با مذاکره بخشی از خاک از دست رفته ایران تا رود ارس را به دست آورد بدون اینکه هزینه جانی و مالی داشته باشد و از عزت ما کاسته شود.
امروز ما با دشمن ترین دشمنانمان هم می توانیم با عزت، منطق و مدارا مذاکره کنیم و از حقوق مردم و نظام دفاع کنیم. منطق و مذاکره در کنار توان نظامی می تواند بسیار بهتر کار ما را پیش برد.
برجام این را نشان داد و یک محاوره نابرابر بین 6 کشور قدرتمند صنعتی دنیا با ایران سرگرفت و ما با بهره مندی از توان دیپلماسی خود توانستیم از حق هسته ای کشور دفاع کنیم.

**توپ ترامپ فعلا در زمین چین است
ایرنا: آیا ترامپ واقعا می خواهد برجام را به هم زند؟
انصاری: نمی تواند. اولا برجام یک پیمان بین المللی است و همانطور که برای ما محدود کننده است برای دنیا نیز محدودیت آور است.
رهبری از روز اول هم فتوا دادند که ساخت بمب اتم حرام است و ما به دنبال انرژی صلح آمیز هسته ای هستیم. برجام حقانیت این موضوع را به دنیا نشان داد و اکنون با حرکت در چارچوب های حقوقی پذیرفته شده دنیا می توانیم از انرژی هسته ای بهره مند شویم.
امروز هر کشوری که بخواهد مقابل برجام که سندی بین المللی است بایستد در واقع جایگاه بین المللی خود را به خطر انداخته است. ثانیا ترامپ علیرغم بی منطقی و داشتن نگاه پوپولیستی، یک کنشگر اقتصادی است و به دنبال سود اقتصادی خودش است. به همین خاطر بیشتر از هیلاری کلینتون آسیب پذیر است. ما می توانیم از تضاد بین اروپا و آمریکا که با حرکات غیرمتعارف ترامپ افزایش پیدا می کند، استفاده کرده و به سمت اروپا حرکت کنیم. همین باعث می شود که دیگر رفتارهای ترامپ در ابعاد سیاسی و نظامی کنترل شود چرا که منافع اقتصادی خود را در خطر می بیند.
می توانیم با استفاده از شکاف بین اروپاییان و چینی ها و با استفاده از منطق بدون ایجاد تنش با آمریکا، صحنه را به نفع خود مدیریت کرده و نگذاریم توپ در زمین ایران بیفتد. چرا که با توجه به تنش بالای اقتصادی بین چین و آمریکا توپ ترامپ اکنون در زمین چین است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا