سرمایه اجتماعی حسن روحانی کجاست؟
نوروز 96 نه فقط برای اصولگرایان و اصلاح طلبان، که برای حسن روحانی هم یک نوروز انتخاباتی است. همین روزهایی که همه از چپ و راست چشم به یک نقطه دوخته اند تا ببینند ریاست صندلی شماره یک پاستور برای چهار سال بعد به چه کسی محول خواهد شد.
مصطفی صادقی در خبرآنلاین نوشت: حسی که او در آغاز سال 96 دارد، منحصر به فرد است؛ یک رییس جمهور که کمتر از دو ماه دیگر سرنوشت سیاسی اش رقم خواهد خورد. نگاهش به اردیبهشت دوخته شده؛ روز انتخابات . آیا می تواند همچنان رییس جمهور ایران باقی بماند؟
روزهای سختی است؛ رقبا مبارزه پیچیده ای را طراحی کرده اند. شرایط هم دیگر مانند 4 سال قبل نیست. او اگر بهار 92 را در قامت منتقد وضعیت موجود آغار کرده بوده حالا این رییس جمهور حقوقدان باید در نقش وکیل مدافع وضع موجود باشد. همین هم کار را سخت کرده است؛ او باید برنامه ویژه ای برای این رقابت سنگین داشته باشد. اگر بنا بر بحث در این مورد باشد هم باید از منظر علوم سیاسی به این ماجرا نگاه کرد و هم باید در سطحی دیگر و البته شاید مهتر از آن در سطح جامعه شناسی مساله را مورد بررسی قرار دارد.
روحانی، رقبا، رفقا…
حسن روحانی اکنون کجای سیاست ایران ایستاده است؟ به چند سال قبل بازگردیم. برخی تحلیلگران معتقدند ظهور احمدی نژاد در سال 84 محصول رخدادهای دوران اصلاحات و اشتباهات اصلاح طلبان است، این گزاره را برخی از چهره های اصلاح طلب هم میپذیرند. اگر این رویه تحلیل پدیده های سیاست ایران را روال کنیم باید این را هم قبول کنیم که پدیده پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال 96 هم محصول رخدادهای دوران احمدی نژاد است. پس با این نگاه می توانیم ماجراهای سال های نخسیتن دهه 90را اینگونه تحلیل کنیم که رفتار سیاسی محمود احمدینژاد در دوران صدارتش اگرچه در ابتدا موجبات تقویت تشکیلاتی اصولگرایان را پدید آورد و میشد چهرههایی از آنان را در کابینه و بدنه حاکمیتی دولت دید اما با گذر زمان، شکافهای موجود میان محمود احمدینژاد و اصولگرایان آنچنان نمایان شد که کوچ اجباری و غیراجباری نیروهای اصولگرا با موجی قابل توجه پدیدار گشت.
به یک معنا «زمان جدایی» فرا رسیده بود. حالا محمود احمدینژاد و حواریون اطراف او خود را تافتهای جدا بافته از جریان اصولگرا میدانستند. دیگر زمان «همانی انگاشتن» به پایان رسیده بود. اقدامات محمود احمدینژاد و دولت او بهگونهای نبود که اصولگرایان قبول کنند هزینه آن را بپردازند و درست همین جاست که رقبای پیشین یعنی چپ و راست همصدا میشوند و به نقد سیاستهای دولت مستقر میپردازند و درست همین جاست که در میان اصولگرایان و اصلاحطلبان هم در این مورد کندروی و تندروی پدید میآید.
به این معنا که برخی اصولگرایان باورشان این میشود که انتقاد مشخص از محمود احمدینژاد کمک شایان توجهی به اصلاحطلبان خواهد کرد و جایگاه و سرمایه اجتماعی اصولگرایان را در جامعه خواهد کاست، پس در این جناح برخی با سکوت و انتخاب گزینه «تحمل، صبر و مدارا»، نقطه استقرار خود را در جناح حفظ میکنند اما برخی دیگر با انتقاد و اعتراض به وضع موجود به «شیفت سیاسی» و «همنشینی» با رقبای سابق پرداختند.
در جناح مقابل هم چنین شرایطی حکمفرما بود. برخی میگفتند انتقاد از محمود احمدینژاد باید به انتقاد از او و جریان سیاسیاش خلاصه شود و نباید انتقاد از وضع موجود به انتقاد از اصولگرایان یا حاکمیت تعمیم داده شود. چنین تصمیمیبر این پایه استوار بود که تعمیم انتقاد موجبات دفاع از محمود احمدینژاد را فراهم خواهد ساخت. به باور این طیف، از شکاف میان حاکمیت و دولتمردان وقت با بهرهگیری سیاسی میشد به ائتلافی برای گذار از شرایط سخت رسید.
طیف دیگر اما باورشان بود که در حرکتی رادیکال باید حساب اصولگرایان، احمدینژاد و حاکمیت را یکی کرد تا میزان سرمایه اجتماعی را در سمت مقابل به صورت مشهودی کاهش داد. در چنین شرایط سیاسی آشفتهای بود که حسن روحانی وجهه سیاسی خود را نمایان ساخت و در یک ائتلاف تاکتیکی میان نیروهایی از دو جناح به فردی فراجناحی و «نیاز جامعه امروز» مشهور شد.
اصلاح طلبان همچنان پشت سر روحانی /اصولگرایان در رویای پاستور
از آن روز که این اتفاق افتاده 4 سال گذشته؛ آیا همچنان همان نسبت ها حفظ شده است؟ به نظر چندان تغییری نکرده است. در میان اصلاح طلبان آنچه رخ داده این است که در آخرین جلسه هم اندیشی و رای گیری، نتیجه این شده که آنها حسن روحانی را نامزد قطعی خود اعلام کرده اند؛ اگر چه که سازهای ناکوکی هم در این سمفونی نسبتا هماهنگ همچنان شنیده می شود.
در میان اصولگرایان هم تقریبا رخدادهایی شبیه سال 92 در حال شکل گیری است. خیلی ها در رویای ریاست جمهوری صبح و شب شان را پشت سر می گذارند و نیت شان را برای نامزدی از همین حال از هزار و یک نشانه ای که هویدا می کنند می توان فهمید . در کنار آنها ائتلافی در حال شکل گیری است تا نامزدی واحد را روانه میدان کنند. این اما همه ماجرا نیست. آنها که چنین می کنند همان منتقدان قدیمی روحانی اند که برای رقابت با او اکنون صف کشیده اند.
دیگرانی هم اما این وسط هستند که که نسبتی که با حسن روحانی از سال 92 ایجاد کرده اند را همچنان نگه داشته و می خواهند حسن روحانی نیز همچنان رییس دولت نگه دارند. اینها همان مدافعان سنتی روحانی در این سال ها بوده اند .کسانی که در به ثمر رساندن ایده مرکزی روحانی که رسیدن به توافق هسته ای بود هر چه داشتند را به میان آوردند. پس در میان اهل سیاست چندان تغییر ایجاد نشده و صف رقبا و رفقا برای آقای رییس جمهور مشخص و قابل تمیز است.
طبقه تعیین کننده رای /روحانی چه خواهد کرد ؟
حالا بهتر است به وجه دیگر تحلیل برویم ، باید در مورد مردم حرف بزنیم .آیا سرمایه اجتماعی حسن روحانی برقرار و پابرجاست؟ آیا این مردم به حسن روحانی دوباره اعتماد خواهند کرد؟
باید باز هم به سال های قبل بازگردیم به انتخابات 92. در بحث طبقات اجتماعی می توان اینگونه گفت که وقتی حسن روحانی عنوان کرد که «من سرهنگ نیستم» طبقه متوسط و روشنفکران را دلخوش به توسعه سیاسی کرد و وقتی خطاب به عابدینی مجری گفتوگوی ویژه خبری توصیه کرد تا بیانیه سعدآباد را «سهبار بخواند» و بعد از آن همنوا با دکتر ولایتی شد و محصول آن نوع از مذاکرات در دوران احمدینژاد را فقر و تنگدستی و ایستادن چرخ کارخانجات عنوان کرد اقتصاد و سیاست خارجی را بههم پیوند داد تا مردم و طبقه پایین هم راضی شوند و او را بلد راه بدانند.
4 سال گذشته آیا این طبقات از حسن روحانی راضی هستند ؟ عباس عبدی در مورد نوع نگاه طبقه متوسط به روحانی در آستانه انتخابات 96 می گوید : «طبقه متوسط در دولت احمدی نژاد به طور جدی لطمه خورد. هم به لحاظ روانی، فرهنگی و تبلیغی و هم به لحاظ موقعیت اقتصادیشان. اما این لطمه خوردن در دولت آقای روحانی متوقف شده است. ضمن اینکه فراموش نکنیم به خصوص در دو، سه سال آخر دولت احمدی نژاد رشد منفی اقتصادی هم داشتیم که به همه لطمه زد و بیشتر از همه ممکن است به این طبقه لطمه زده باشد. بنابراین فکر نمی کنم طبقه متوسط لطمه خاصی از این دولت خورده باشد. ضمن اینکه منافعی هم برای خودش داشته یا حس کرده اند که یک مقدار به جایگاه قبلی شان برمی گردند و یک مقدار به برخی مسائل آنان ارزش گذاشته می شود که برای آنها مهم است. مثلا آزادی رسانه، دسترسی به فضای مجازی یا عقلانیت در اقتصاد و سیاست، به خصوص رفت و آمد با جهانیان از نکاتی است که مورد اهمیت این طبقه بوده و با یقین می توان گفت که حسشان نسبت به دوره هشت ساله احمدی نژاد در مورد جایگاه طبقه متوسط، بهتر شده است.»
اما در مورد طبقه پایین باید گفت که رقابت سنگین دقیقا در همین جا شکل خواهد گرفت . حسن روحانی اگر می خواهد رییس جمهور بماند باید برنامه ویژه اش را برای این طبقه آماده کند . رقبا دقیقا نگاهشان را به همین جا دوخته اند .
این روزها ، حسی که اکنون حسن روحانی دارد را فقط دو نفر درک می کنند؛ «محمد خاتمی» و «محمود احمدی نژاد»؛ آنها چنین برهه حساسی را تجربه کرده اند. آیا حسن روحانی هم می تواند مثل آنها رییس جمهور دو دوره ای ایران شود ؟ برای پاسخ به این سوال زیاد معطل نخواهیم شد ؛ چیزی به 29 اردیبهشت نمانده است .
انتهای پیام
سرمایه حسن روحانی مردمی است که از ترس قطع یارانه یا احساساتی کردنشان توسط اصلاح طلب ها هر چهار سال یکبار حضور پیدا کرده وفقط اینجاست که “مردم” حساب می شوند و در سه سال و 364 روز دیگر نه نظام به خواستهایشان توجه دارد و آن ها هم به دولت بد وبیراه میگن!!!