گورستان ظهیرالدوله
فرهاد قنبری در کانال تلگرامی خود نوشت: «ما ایرانیان (البته به حق) به وقاحت همسایگان در جعل نام تاریخی برای خلیج فارس یا مصادره برخی مشاهیر تاریخ و فرهنگ از سوی همسایگان معترض هستیم و از اینکه گاهی حاکمان آناتولی و باکو و ترکان آسیای مرکزی ابوریحان و بوعلی و نظامی و مولوی را به نام اقوام بیابانگرد مصادره میکنند، غرق در شگفتی و تعجب میشویم.
اما این یک سوی ماجراست و در سوی دیگر خودمان قرار داریم که نه تنها علاقهای به دفاع از فرهنگ و هویت و تاریخ خود نداریم، بلکه همه توان خود را برای نفی آن به کار میگیریم و سپس تعجب می کنیم که چرا زبان فارسی و کلیت ایران مورد هجمه قرار می گیرد.
به این یک مورد توجه کنیم:
گورستان ظهیرالدوله، گورستان کوچکی است بین امامزاده قاسم و تجریش در شمال تهران که چندتن از هنرمندان، شاعران و چهرههای سرشناس ایران در آن مدفونند.
درویش خان، ایرج میرزا، ملک الشعرای بهار، داریوش رفیعی، قمرالملوک وزیری، فروغ فرخزاد، رهی معیری، حسین یاحقی، مرتضی محجوبی، روح الله خالقی و برخی دیگر از بزرگان عرصه فرهنگ، هنر و سیاست ایران در یک قرن اخیر در اینجا دفن شده اند.
حال اگر کسی گذرش به آنجا بیفتید به ندرت اجازه ورود به آن مکان را می یابد و اغلب با پرخاشگری پیرمردی تندخو (که چرا ایجاد مزاحمت می کنید) مواجه می شود.
شاید حضور یک نفر از این افراد با این شهرت و اعتبار ملی کافی بود تا هر کشوری آن مکان را به ثبت ملی رسانده و با تبلیعات فراوان به عنوان یک میراث تاریخی در معرض دید عموم مردم قرار دهد اما در کشور ما طی دهه های گذشته عده ای از مدیران ارشد فرهنگی و مسئولان شهرداریها تا توانسته اند سعی در تخریب و پنهان کردن تاریخ هنر و فرهنگ ایرانی داشته اند.
باید به خاطر داشت وقتی نسلی را تربیت می دهیم که ارتباط او را با میراث فرهنگی سرزمینش قطع می کنیم و هیچ چیزی از موسیقی ایرانی و هنر ایرانی را نمی شناسانیم و شناخت صحیحی از شعر و ادب و هنر و هنرمندان بزرگ سرزمینش ندارد، چگونه انتظار داریم که آن کودک و نوجوان شعر فارسی و موسیقی ایرانی را بفهمد و نسبت به آن تعصب و علاقه داشته باشد!؟
از قدیم گفته اند: «از دل برود، هر آنکه از دیده برفت».
حال وقتی سالها تلاش مستمر برای از دل زدودن نام مفاخر فرهنگ ایران صورت گرفته است، چگونه انتظار داشته باشیم که نوجوان زبان و سرزمین و فرهنگ دیگری را ترجیح ندهد و شفای قوم خود را در دوای دیگری نجوید؟
عشق و علاقه انسان به هر فرد و هر چیزی در شناخت و انس و الفت صورت می گیرد.و طبیعتا وقتی شناختی نیست، عشق و علاقه ای هم در کار نیست.»
انتهای پیام