رسالت رسانهای یا رسانهی رسالتی | ابوالفضل نجیب
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
در عصری که کمیت منابع خبری در جهان قابل شمارش نیست، بی تردید رقابت برای ادامه حیات هر رسانه بیش از هر چیز به میزان وفاداری در روایت رخدادها و به همان اندازه ارزیابی و تحلیل از رخدادها بستگی دارد.
این دو فاکتور رمز بقای هر رسانه خبری چه در اشکال دولتی و غیر دولتی است. آنچه به رونق و انزوای رسانه های خبری در این دو شق مربوط می شود رابطه مستقیم و بی واسطه به متعهد بودن به مخاطب در قبال انعکاس رخدادهای جهانی دارد.
از این زاویه آنچه در طی دو هفته منتهی به سقوط بشار اسد از سوی رسانه رسمی کشور شاهد بودیم، ناظر بر رویکرد تحریف گرایانه در دو بعد خبری و تحلیلی بود، که بطرز فاحشی جانبدارانه و غیر واقع بینانه به انتشار اخبار میدانی و تحلیل های مبتنی بر همان خبرهای گزینشی اصرار می ورزید.
این رویکرد آنچنان غیرواقعی و مبتنی بر توهمات و در تحلیل متکی به تئوری توطئه بود که پس از سقوط بشار اسد شد، مصداق ضرب المثل عامیانه روسیاهی به ذغال. تا آنجا که حتی نمایندگان مجلس را بی خبر و محروم از اتفاقات سوریه کرد، تا در نهایت واکنش و اعتراض جمعی از نمایندگان در خصوص این میزان بی خبری از وقایعی چنین مهم به درخواست تشکیل جلسه غیرعلنی با حضور وزیر خارجه برای اطلاع رسانی واقعی از انچه در سوریه در حال رخ دادن بود، شدند.
این در حالی بود که مردم عادی کوچه و بازار بهطور لحظه ای و آنلاین از آنچه در سوریه و سقوط بشار اسد می گذشت از طریق دهها شبکه خبری و رسانه های به اصطلاح بیگانه مطلع و با خبر بودند. آنچه در خصوص بی خبری نمایندگان از اخبار سوریه باید یادآور شد، بی تردید ریشه در حصار خبری داشت که مسئولیت مستقیم آن بعهده کسانی بود که بیش از آن که به رسالت رسانه اعتقاد و باور داشته باشند به رسانه رسالتی التزام دارند.
به یک معنی مسئولیت بی خبری نمایندگان مجلس از مهمترین رخداد منطقه ای که در پیوند نزدیک با مهمترین هدف گذاری های کلان سیاست خارجی محسوب می شد، متوجه رسانه ای بود که حتی اعضای یکی از سه نهاد تشکیل دهنده قدرت را از آنچه بطور واقعی در حال رخ دادن بود محروم می کرد. بدیهی است با چنین رویه ای نه تنها از مردم که حتی از نمایندگانی که به درست یا غلط مرجعیت خبری شان محدود به همین رسانه رسمی یعنی صداوسیمای موجود است، نباید و نمی توان انتظاری فراتر از بی خبری و بی اطلاعی از آنچه بطور واقعی در حال رخ دادن در جهان است را داشت.
کمااینکه حتی نمی توان و نباید انتظار داشت آنها از آنچه در داخل رخ می دهد مطلع باشند. این ادعا ناظر بر اظهاراتی است که در زمان تصدی ضرغامی بر صداوسیما و طی سخنرانی مبسوطی در قم و با عنوان اجتهاد رسانه ای و در پاسخگویی به دلایل عدم انتشار اخبار مربوط به اعتراضات خیابانی بیان داشتند. آنچه ایشان نقل به مضمون در دفاع از سانسور و برخورد گزینشی و تحریف شده در صداو سیما بیان داشتند بر تفاوت ماهوی صداوسیما با آنچه به رسانه در معنی عرفی و رایج دلالت دارد، تاکید داشت.
لب کلام ایشان بر این گزاره متکی بود که آنچه می باید از طریق رسانه ملی در قالب خبر یا تحلیل منعکس شود بر اساس آنچه به اجتهاد رسانه ای تعبیر کردند، تنها در چارچوب مصالح نظام امکان پذیر است ولاغیر.
غافل از این که همین مانیفست رسانه ای امروز به تغییر مرجعیت رسانه ای و خبری از صداوسیما به مرجعیت اینترنشنال و… تبدیل شده است.
سخن آخر این که در عصر کنونی هیچ رسانه ای قادر به تحریف رخدادها و آنچه در جهان می گذرد نیست. فقط به یک دلیل و آن رقابت هزاران منبع رسانه ای برای ادامه حیاتی است که بیشتر از هر چیز در گرو التزام به ذات رسانه است. از این منظر تفاوت اساسی است میان رسالت رسانه با رسانه های رسالتی یا به تعبیر ضرغامیِ دیروز رسانه های اجتهادی.
انتهای پیام