تحلیل داریوش همایون از عدم قطعیت در سیاست ایرانی | «نیمه رستاخیز» حزب مردم زیر سایه رقابت علم و هویدا
| بازخوانی مطبوعات عصر پهلوی |
سرویس مجله، انصاف نیوز: 50 سال پیش در چنین روزهایی، فضای سیاسی کشور تحت تاثیر رقابت علم و هویدا و برکناری دبیرکل حزب مردم و فضای اقتصادی کشور تحت تاثیر افزایش تورم جهانی و تورم داخلی بود.
رقابت بین اسدالله عَلم، وزیر دربار و امیرعباس هویدا، نخستوزیر که به نفرت پهلو میزد، ریشهای چندین ساله داشت. در واقع وقتی علم از نخستوزیری برکنار و به دربار منتقل شد، همواره خیال میکرد روزی به دولت بازمیگردد و فرمان «ساختن ایران تحت فرماندهی داهیانه شاهنشاه» را او در دست میگیرد اما ماندگاری هویدا در دولت، علم را از تعبیر این رویای شیرین بازمیداشت. حالا، هم یک دهه از وزارت دربار عَلم میگذشت و کسی نزدیکتر از او به پهلوی دوم تصور نمیشد و یک دهه از نخستوزیر هویدا میگذشت و کسی موفقتر از او در جلب اعتماد شاه به اذهان خطور نمیکرد.
تورم سال 53 اما که از اردیبهشت ماه بالا گرفته بود، موقعیتهای بسیاری از چهرههای سیاسی را تغییر داد؛ از جمله موقعیت حزب مردم را که ساخته عَلم و زیر سایه همیشگی او بود.
حزب مردم همواره با حزب ایران نوین که زیر سایه امیرعباس هویدا بود رقابت داشت. اولی به حزب اقلیت و دومی به حزب اکثریت شهرت داشتند و نمایشی سخیف و سطحی را از رقابتهای سیاسی، تربیت نیروی حزبی و برنامههای تشکیلاتی در صحنه سیاسی کشور به اجرا درمیآوردند.
برنامههای دولت هویدا برای کنترل سطح عمومی قیمتها ناکام مانده و تورم تجربه نشدهی رو به افزایش، سبب شده بود انتقادات حزب اقلیت از حزب اکثریت گزندهتر شود، شنونده بیشتری پیدا کند و در نهایت انتقاد از سیاستهای دولت و در واقع شاهنشاه بالا بگیرد.
در این زمان ناصر عامری دبیرکل حزب مردم بود اما درسنآموخته از سرنوشت علینقی کَنی، دوست صمیمی علم که انتقادات زیاد و صریحش از دولت هویدا شاه را سخت عصبانی کرده بود، به راه کَنی میرفت و هر روز بر دامنه انتقادات خود از حزب ایران نوین به عنوان حزب تشکیلدهنده دولت میافزود.
مطبوعات ایران از هشتم دی 53 که خبر برکناری عامری از دبیرکلی حزب مردم منتشر شد، متوجه شدند رقابت علم و هویدا وارد مرحله تازهای شده و تحولات خاصی رقم خواهد خورد چه آنکه هم موعد انتخاب دبیرکل حزب ایران نوین نزدیک میشد و هم انتخابات مجلس شورای ملی در پیش بود.
روزنامه آیندگان روز شنبه 14 دی گمانهزنی کرد که «دبیرکل آینده حزب مردم چهرهای بسیار آشنا خواهد بود» و نوشت: «برکناری عامری، حزب را در برابر مسائل و سوالهای تازهای قرار داد از جمله ،احتمال بازگشت چند تن از گردانندگان پیشین حزب که به دستور عامری محاکمه و از حزب کنار گذاشته شدهاند، [وجود دارد].» اشاره روزنامه آیندگان به کاظم جفرودی بود؛ رهبر فراکسیون حزب مردم در مجلس سنا و از پرنفوذترین چهرههای این حزب.
جفرودی خود را بزرگتر و شایستهتر از عامری برای دبیرکلی حزب میدانست و بنابراین پس از انتخاب عامری، مدعی شد حزب مردم به شعبهای از حزب ایران نوین تبدیل شده، عامری برکشیده دولت هویدا و جاسوس سیآیای آمریکاست! عامری هم محکمهای حزبی تشکیل داد و حکم اخراج جفرودی را گرفت.
فضای سیاسی ایران تحت تاثیر این بازی سخیف سیاسی بود و تعجبی نداشت چهرهای مانند داریوش همایون، در روزنامه آیندگان خود مقالهای در تحلیل وضعیت حزب مردم بنویسد.
همایون ذیل عنوان «در ایران هیچ چیز را نباید مسلم گرفت» آقای عامری را «قربانی کمتجربگی سیاسی، شتابزدگی و غرور خود» خوانده و نوشته بود: «…سیاست ایران قلمرو شکیبایی است و آهستگی (نه به معنی آهستهکاری) و تحول تدریجی و مرحله به مرحله و گام به گام. قلمرو قواعد بسیار پیچیده و بسیار استوار است، زیرا مساله مرگ و زندگی این ملت است. در رهبری حزب مردم کمتر نشانی از شناسایی طبیعت سیاست در ایران به چشم میخورد.»
داریوش همایون در ادامه، تزلزل در حزب مردم را برای کشور نگرانکننده خوانده و گفته بود فضای سیاسی کشور همیشه برای یک حزب اقلیت درست و حسابی جا دارد و از این منظر حزب ایران نوین هم نباید خیلی از این تزلزل رقیب احساس شادمانی کند چون «پویایی فراگرد سیاسی» از بین میرود.
آقای همایون در ادامه توصیه کرده بود که حزب مردم سریعتر خود را بازسازی کند، انتخابات سال 54 را به همان جدیت دوره عامری دنبال کند و در مقابل حزب رقیب کوتاه نیاید.
موسس روزنامه آیندگان در فراز آخر مقالهاش آورده بود: «پیروزی ایران نوین در انتخابات سال آینده البته مسلمتر از همیشه است و شاید بزرگتر از آن خواهد بود که تا هفتههای پیش گمان برده میشد. ولی بردن انتخابات کافی نیست. نیمه رستاخیز حزب مردم در یک سال و نیم گذشته نشان داد که ناتوانی سازمانی و اندیشگی یک حزب میتواند چه قدرت خودبهخودی به حزب دیگر بدهد.» و «در ایران، بیش از هر جای دیگر، هیچ چیز را نباید مسلم گرفت و بستر هیچ کامیابی نباید آرمید. حزب ایران نوین پسافتادگی حزب مردم را باید انگیزه تازهای برای دنبال کردن راه چند ماه اخیرش بداند.»
هنوز تاریخ چنان روشن نشده است که بدانیم عبارت «نیمه رستاخیز» در بیان داریوش همایون چه نسبتی با «حزب رستاخیز» دارد که تنها چند ماه بعد از ادغام اقلیت در اکثریت و انحلال احزاب ایران نوین و مردم متولد شد اما آنقدر روشن شده که بدانیم رقابت علم و هویدا و در نتیجه بازیهای سخیف این دو حزب، چنان تهوعآور شده بود که محافل سیاسی تهران باور داشتند که این دو حزب تا پایان همین زمستان 53 به پایان سلام خواهند کرد!
انتهای پیام