چگونه مصرف آبمیوه بر شناخت ما از جهان اثر دارد؟
داستانی از آنکه چگونه تکنولوژیها بر تکامل انسان اثر دارند
هادی صمدی، مدرس فلسفه در کانال تلگرامی خود (تکامل و فلسفه) نوشت:
«نظریهی شناخت بدنمند انقلابی بزرگ در علوم شناختی ایجاد کرده است و یکی از عجیبترین بخشهای آن شواهدی را عرضه میکند که نشان میدهد نوع میکروبیوم دستگاه گوارش بر شناخت ما از جهان، نحوهی مواجههی ما با شرایط محیطی، و نوع ادراک هیجانی اثر دارد. بهزیستی، حداقل تا حدی، در گرو تنوع میکروبهای روده است!
به یکی از پژوهشهای اخیر نگاهی کنیم تا مثالی ملموستر در دست داشته باشیم.
مطابق این پژوهش، با جدا کردن آبِ میوه از باقی آن، فیبر و پلیفنیلهای ارزشمند از میوهها و سبزیجات جدا و حذف میشود. حذف فیبر از رژیم غذایی میکروبیوم روده را در جهت افزایش التهاب بیشتر تغییر میدهد. در نتیجهی این تغییرات، مغز نیز تحت تأثیر قرار میگیرد که تأثیرات منفی بر فرایندهای شناختی دارد. علت این پدیده آن است که میکروبهای شکردوست موجود در دهان و روده با مصرف آبمیوه شکوفا میشوند که باعث ضعیفشدن سیستم ایمنی میشود.
این باکتریهای دوستدار قند ممکن است نفوذپذیری روده را افزایش دهند و باعث ایجاد «رودهی نشتی» شوند و به سموم یا باکتریها اجازه دهند از پوشش روده عبور کنند. به خلاف آنچه سالها میشنیدیم که آبمیوه باعث «سم زدایی» میشود، در واقع سموم بدن را افزایش میدهد.
بدتر آنکه این پژوهش نشان داد که میکروبهای مرتبط با زوال شناختی نیز با مصرف آبمیوه رشد میکنند. افزایش احتمال سرطان، بیماریهای قلبی عروقی، و التهاب لثه به کنار.
این پژوهش ما را به بازنگری در تأثیرات شگرف اما پنهان تکنولوژیها بر تکامل انسان وا میدارد.
در شرح مقاله داستان جالبی نقل میشود که ارزش ساعتها تأمل را دارد. از زمانی که نورمن واکر آبمیوهگیری مدرن را در دهه ۱۹۳۰ اختراع کرد، این دعوی مطرح شد که چشمهی جوانی یافت شده است. واکر شارلاتان نیز بود و برای جلب مشتری در آبمیوهفروشیای که در سانفرانسیسکو راه انداخته بود دعاوی علمی بیبنیانی را مطرح میکرد و برای موجهسازی آن دعاوی چندین مدرک و دکترا نیز به خود اعطا کرد!
تفالههای میوهها که در فرایند گرفتن آبمیوه دور ریخته میشوند بهترین بخش میوه هستند. واکر به این حقیقت رسیده بود که این تفالهها در رودهی بزرگ تخمیر میشوند اما درست بهعکس آنچه واقعاً اتفاق میافتد گمان داشت که این تخمیر به ایجاد سموم میانجامد.
در دهه ۱۹۹۰، کردیچ آبمیوهگیریهای کوچکی را اختراع کرد که وارد آشپزخانهی میلیونها انسان در سراسر جهان شد. اینبار ادعاهای شبهعلمی بدتری هم عرضه شد تا فروش این دستگاه جدید را تضمین کند: اینکه آبمیوه میتواند سرطان را درمان کند! انجمن سرطان آمریکا در این دعوی تردید کرد و رسماً اعلام کرد که: «هیچ مدرک علمی قانعکنندهای وجود ندارد که آبمیوه سالمتر از میوهی کاملست».
کوردیچ این ایدهی شبهعلمی را نیز ترویج میکرد که آبمیوه میتواند بدن انسان را سمزدایی کند. پژوهش اخیر درست عکس این دعوی را نشان داده است.
تکامل کنونی انسان
صد البته که صرف یافتههای حاصل از این پژوهش خود قابل تأمل است. اما با نگاهی تکاملی به این پدیده میبينيم که طی دهههای اخیر میلیونها لیتر آبمیوه در جوامع انسانی مصرف شده است. اینکه اثرات آن بر میانگین شناخت انسانها چه بوده است به راحتی قابل اندازهگیری نیست. آنچه انسان را به فکر میاندازد این است که عوارض منفی و مثبت هزاران تکنولوژی دیگری که به نحوی روزمره از آنها بهره میگیریم بر انسان چه بوده است؟
فقط در سالهای اخیر است که تکاملدانها به فکر سنجیدن اثرات تکاملی این تغییرات بر انسان افتادهاند. به عنوان نمونه پژوهش تازهای که برنقش آموزش مدارس در تکامل انسان متمرکز بوده نشان داده که طی سه نسل گذشته در آمریکا انتخاب طبیعی علیه تحصیلات عمل کرده زیرا نمرات ژنتیکی مرتبط با پیشرفت تحصیلی با کاهش موفقیت باروری (تعداد فرزندان کمتر) همراه بوده است.
این الگو در سه نسل پایدار بوده و نشان میدهد سرمایهگذاران تحصیلکرده بیش از فرزندآوری به کار علاقه دارند. در عوض آموزش به نفع سلامت بالاتر، و افزایش موفقیت در باروری، بهرغم افزایش سن در نخستین بارداری، عمل میکند.
نکتهی جالب آنکه آموزش نه فقط میانگین هوش و عملکرد شناختی را افزایش نداده بلکه حتی اندکی آن را کمتر کرده است (که البته به احتمال زیاد بیانگر خطاهای اندازهگیری است). پس طی سه نسل گذشته، بهرغم آنچه معروف است، اوضاع شناختی بهتر نشده است. دهها عامل را میتوان ذکر کرد که چرا افزایش کیفیت آموزشو پرورش اوضاع شناختی را بهتر نکرده است. (از جمله اینکه شاید به اشتباه فکر میکنیم اوضاع آموزش و پرورش بهتر شده است!)
دلایل هر چه باشد، کمتر کسی ممکن است ضمن معرفی آنها، به فکر اثرات منفی آبمیوه بیافتد!»
انتهای پیام