دلدادگان احمدینژاد اقشار فرودست یا …؟
«محمدرضا بزمشاهی» در یادداشت ارسالی یه انصاف نیوز با عنوان «دلدادگان احمدی نژاد اقشار فرودست یا …؟» نوشت:
بازآمدن و گرد و خاک احمدینژاد در عرصه سیاست ولو به مدت معلوم و موقت بار دیگر دلسوزان ایرانزمین را متوجه کابوسی کرد که در مدت هشت سال اقتصاد فرهنگ و دینداری مردم ایران را تهدیدی کرده بود و آسیبهای فراوان به این عرصه ها وارد ساخت آسیبهایی که جبران آن زحمت بسیار میطلبد نمی خواهیم نا امیدانه بگوئیم که این آسیبها را نمی شود جبران کرد یا جبران آن زمان فراوان می طلبد چرا که همت والای مردم ما اگر با مدیریت صحیح همراه باشد خواهد توانست این آسیبها را جبران کند همانطور که خسارات جنگ هشت ساله را با گذشت زمان جبران کردیم اما این امر مستلزم زحمت فراوان است. روند تبلیغاتی احمدینژاد به گونه ای است که حامیان قابل توجهی در کشور برای خود ایجاد کرده است البته نکته قابل توجه آنکه وی فاقد عقبه سیاسی بوده و با حوادث سالهای اخیر حامیان محافظه کار خود را از دست داده است اما بخشی از مردم هنوز در سودای بازگشت احمدینژاد هستند.
یکی از توهماتی که در ذهن اکثر افراد ایجاد شده این است که حامیان و دلدادگان احمدینژاد از اقشار فقیر و فرودست جامعه هستند. با تإمل و نگاه دقیق تر به این نتیجه می رسیم که اتفاقاً اینگونه نیست. نتایج انتخابات دوره قبل ریاستجمهوری نشان داد که بیشترین درصد آرای دکتر روحانی در شهرهای کوچک و روستاها بوده و برخلاف ذهنیات کلیشه ای در تهران قالیباف درصد قابل ملاحظه ای از آراء را به خود اختصاص داده بود. ممکن است عده ای از فقرا و فرودستان جامعه هنوز در حسرت بازگشت احمدینژاد باشند اما دو گروه اصلی دیگری هستند که به طور جدی آرزومند بازگشت اویند:
نخست آنان که به دنبال تخریب بیشتر نظام جمهوری اسلامی بوده و فکر می کنند حضور احمدینژاد زمینه ی تخریب و بدنامی بیشتر نظام را فراهم می سازد البته این عده حاضرند ایرانزمین نابود و ناکار شود تا بتوانند نظام جمهوری اسلامی را مورد حمله و توهین بیشتر قرار دهند. برای این طایفه آبادی ایران یعنی لکنت زبان و بطلان ادعا و از این رو حیات فکری و اقتصادی خود را در تخریب پایه های اقتصادی عمرانی زیستمحیطی و فرهنگی ایران می دانند. اگر میراث فرهنگی ما به تاراج رود فقر در کشور افزونتر و محیط زیست ما ویرانتر شود اینان حرفی برای گفتن دارند و رشد اقتصادی، بهبود فضای فرهنگی و بهبود محیط زیست کشور موجب خواهد شد که دکان این طایفه تخته شود. پس حیات این طایفه در تخریب ایران است.
شاید تعجب کنید که بخشی از بدخواهان نظام جمهوری اسلامی در سالهای اخیر به طور عجیبی دلسوز کمبود آب در ایران شدند، دلسوزی اینان نه برای کمبود و بحران آب در ایران بود بلکه برای آن بود که سوژه ای برای سخن گفتن داشته باشند. این گروه در سالهای 84 و 88 به مخاطبان خود توصیه می کردند که اگر می خواهید رإی بدهید به احمدینژاد رإی دهید تا زمینه اسقاط نظام جمهوری اسلامی فراهم شود و از همین رو است که یکی از معاندان نظام جمهوری اسلامی مدتی میرزابنویس مشایی شده و پس از آن به خارج از کشور رفته و در سایتهای اینترنتی حامیان تحریم ایران قلمفرسایی می کند و آن یکی زمانی تلویحاً از حمله به ایران دفاع می کرد و مخالفان حمله به ایران را مسخره می کرد، ناگهان عاشق و دلداده احمدینژاد شد!
گروه دوم که تعداد بیشتری هستند کسانی که از اقتصاد ناسالم ارتزاق می کنند. در اینجا تإکید می کنم که لزوماً همه ی این افراد اشخاص ناسالم نیستند بلکه به اقتصاد ناسالم عادت کرده اند و کسب درآمد بدون زحمت از این راه را بسیار دوست دارند. عده ای از این گروه خود، ناسالم و آلوده و مفسد هستند و از این اقتصاد ناسالم ارتزاق جدی دارند اما بخش دیگری از مردم که حوصله ریسک اقتصادی ندارند و به کسب درآمد بدون زحمت عادت داشته اند. دوران احمدینژاد را دورانی طلائی برای خود می دانند در اقتصاد سالم ارزش املاک هر روز افزایش نمییابد، قیمت طلا و ارز هر لحظه نوسان ندارد، قیمت خودرو پس از خرید و استفاده کاهش مییابد اما در سیستم اقتصادی که عده ای به آن عادت کرده اند می توان زمین خرید آن را ندید و بعد از چند ماه فروخت و سود کرد، می توان طلا و ارز خرید و یک هفته بعد فروخت و سود کرد. اینها درآمدهایی است که برای عده ای شیرین و لذتبخش است، عده ای مانند بابک زنجانی و برخی نهادها در سطح کلان از این آشفتهبازار منتفع می شوند و بخشی دیگر هم در حد بضاعت اندک خود منفعت می برند.
جو سنگینی که با اسم رمز «رکود» علیه دولت روحانی به راه افتاده ناشی از همین تفکر است؛ تفکری که فکر می کند دولت باید همه جا را تعطیل کند تا من به منفعت برسم. من هیچ مسوولیتی ندارم لزومی ندارد تولید خودم را بهتر و بیشتر کنم، این دولت است که باید مشکل مرا حل کند! از سوی دیگر با همین تفکر زیست در اقتصاد ناسالم عده زیادی پولهای خود را در زمینبازی و مسکنبازی هزینه کرده خانه های گران ساختند که هر روز قیمت بالاتر رود و چند برابر به جیب زنند اما با توقف این روند دچار مشکل شده اند و از دولت طلبکار هستند که چرا همان وضع سابق را ادامه نمی دهید تا ما هر روز پول بیشتری به دست بیاوریم!
تحریم و نابسامانی اقتصادی کاسبان فراوان دارد؛ بخشی عمده کاسبانند که آنها را میشناسیم اما این بخش عمده را فراموش کرده ایم.
اگر حسرت ژاپن و کره را می خوریم بدانیم که یکی از دلائل توسعه اقتصادی آنان کار و فعالیت در اقتصادی سالم و مولد و مفید بوده است. تا زمانی که این سبک زندگی اقتصاد غیر مولد مطلوب جمع زیادی از مردم باشد باید از خطر احمدینژادیسم نگران باشیم و بدانیم تسلط این تفکر با هر نام و عنوان بر کشور مانع اصلی توسعه است. در نگارش این مطلب از ایده استاد حمید هوشنگی استفاده کردم که از ایشان سپاسگزارم.
انتهای پیام
بدجور به لرزه افتادین !
…تحریم و نابسامانی اقتصادی کاسبان فراوان دارد؛ بخشی عمده کاسبانند که آنها را میشناسیم اما این بخش عمده را فراموش کرده ایم……
درود بر شما ، به نکته مهمی اشاره کردید
چي بود اين!!؟
کاملا درست می فرمائید بخصوص قسمت دوم را که فرمودید بنده با بند بند سلول هایم حس کرده ام ..
از مردم فرودست مایه نذارین اگه مردم فرودست به قول شما جایی مطرح نیستن و حامی شخصی هستن بخاطر عقیدشونه الان ببینی مردم فرودست کجان همه اینا به کنار خدا سایه مقام معظم رهبری رو از سر این مردم فرودست کم نکنه که هیچ حامی و پناهی جز اقا ندارن همه فکر میکنن میخان کاری کنن برا مردم فرو دست اما اقا با جونش و با روحش توی دل مردم فرو دست جای داره ولو اینکه عملا کاری نکنه یا نتونه اجام بده یا بخان سر راه پندهای حکیمانش اما و اگر بیارن