نوروز نزد ایرانیان
علی مرادی مراغه ای، پژوهشگر تاریخ، در کانال تلگرامی خود نوشت: «نوروز همیشه عزیز بوده اگرچه پس از حمله اعراب مدتی در زمان بنى اميه کمرنگ شد اما بلافاصله در دوره عباسيان به يك عيد ملى تبدیل شد چون نفوذ رجال ايرانی در دستگاه عباسی، بسيارى از رسوم و سنن ايرانيان را در بين خلفاى عباسى رواج داد.
به عقيده فن كرمر، از عهد عباسيان نه تنها تشكيلات دينى و دولتى در قالب ايرانى ريخته شد حتى شكل لباس، انواع غذا و سبك موسيقى و امثال آن نيز تحت تأثير نفوذ ايرانى بود در بغداد، جشنهاى نوروز را به رسميت شناخته و لباس ايرانى لباس رسمى دربار شد.
نوروز پس از اسلام نيز باقیماند هرچند، متشرعین افراطی بودند كه اقامه جشن نوروز را مخالف دين شمرده و آنرا «رسم گبرگان» می نامیدند اما به مرور، نوروز با اسلام درهم آمیخت.
صفوی ها که با دو شعار تشیع و ناسیونالیسم ایرانی در مقابل امپراطوری عثمانی ظهور کردند یکبار، روز عاشورا با نوروز در یک روز افتاد و شاه صفوی دستور داد آنروز را به عنوان عاشورا عزاداری کنند و فردایش را به عنوان عید نوروز، جشن بگیرند.
اما برعکس او، در زمان نادرشاه وقتی در نهم ربيع الاول ۱۱۶۰نوروز با مرگ عمربن الخطاب مقارن گردید، نادرشاه، مراسم جشن نوروزى را موقوف كرده خودش«ملبس به البسه كدر گشته مكدر نشسته بود، آقا فتحعلى نام كلانتر شهر به حضور اقدس آمد بايستاد، آن بيچاره به حمام رفته و حنا به دست ماليده بود. تا چشم شاه به كف خضيب او افتاد فرمود يقين به جهت اين عيد خضاب كردى؟ و فحش زيادى به سلاطين صفويه بداد و حكم به قتل آقافتحعلى نمود”
اما در کل، نوروز چنان گرامی بود که برخی شاهان، زمانِ تاجگذاری خود را در نوروز برگزار میکردند:
آغامحمدخان پس از سرکوب دشمنانش، در نوروز ۱۲۱۰ه.ق در تهران تاجگذارى كرد. نوروز در سیاهترین دوره ها نیز عزیز بود.
تاریخ از مردی در سیستان خبر می دهد که در آن هنگامی که عرب سراسر ايران را در زیر شمشیر آرام کرده از قتل عام شهرها و ویرانی خانه ها و آوارگی سپاهيان می گفت و مردم را می گریاند و سپس، چنگ خویش را بر می گرفت و می گفت :«ابا تیمار، اندکی شادی باید»!
ابن حوقل در خصوص نوروز در اصفهان، مینويسد:
«كرينه» بازارى دارد كه مردم در نوروز به مدت هفت روز در آن گرد مىآيند و به عيش و نوش و تفريح مىپردازند”
پل سيمون نویسد:
«روز عيد نوروز هر يك از امرا و رجال هر قدر تهيدست باشند به نسبت دارائى و مقام خويش به نادرشاه عيدى مىدهد”
جاحظ در كتاب التاج گويد:
«روز نوروز هركس از بزرگان، از اقرباى شاهنشاه يا بيگانگان بايستى به خدمت شاهنشاه آيند و هركدام به مناسبت شخصيّت خود، هديهاى به رسم نوروزى تقديم دارند و در آخر، شاعر، شعر هديه مىكرده است…»
سرجان ملكم نویسد:
«فتحعلى شاه در عيد نوروز سى ميليون تومان از حكام ايالات و ولايات و ساير اعيان پيشكش مىگرفت ولى ناصر الدين شاه به اخذ نصف اين مبلغ هم موفق نگرديد و در سنوات اخير اين مبلغ بطور محسوسى تقليل يافته اين مى رساند كه تحصيلداران ماليات چگونه خون رعاياى بدبخت را مكيده اند كه ديگر قادر به پرداخت مداخل نيستند!”
هدايت مینويسد:
«سلام نوروز در زمان ناصرالدين شاه ابهّتى داشت و روزهاى عيد براى مردم تفريحى بود صاحب منصبها جلو تالار صف میكشيدند يكى از معمّرين محترم مخاطب سلام بود در مدت سلام ۱۱۰ تير توپ انداخته بعضى شاهزادگان در تالار مرمر، مى ايستادند…سلام تحويل منعقد مىشد عده مدعوين به ۷۰۰ یا ۸۰۰مىرسيد، مطابق صورت براى همه طبقات عيدى مقرر بود”
ساعت تحويل را، منجم باشى اعلام مىكرد بى درنگ شروع به نواختن موزيك و انداختن توپ مىشد خوانسالار، دو مجموعه پر از شاهى سفيد و مسكوكات طلا پيش مىآورد، شاه چند دانه برمىداشت عيدى علما را به دست خود داده علما كه مىرفتند شاه روى صندلى جلوس مىنمود طبقات انده عيدى مىگرفتند و مرخص مىشدند.
حتی مظفرالدين شاه نیز با وجود بعضا مریضی برصندلى جلوس كرده سينى هاى عيدى را به حضور می آوردند و تمام اين ۱۲۰۰نفر دسته به دسته جلو آمده«هريك از دست مبارك كيسه عيدى گرفتند»
پادشاهان ساسانى، سالى دو بار در اعياد نوروز و مهرگان بارعام ميدادند و بزرگان هدايايى تقديم شاه مىكردند. اغنيا طلا و نقره پيشكش مى بردند شعراء اشعار خود را عرضه ميكردند و نديمان نخستين گياههاى سال را تقديم مينمودند. اگر يكى از زنان شاه كنيزى زيبا با زينت و زيور پيشكش مىنمود، پادشاه نیز در عوض پيشكشهاى نوروز و مهرگان هداياى ذيقيمتى عطا می نمود.
البته این عیدی دادن و گرفتن، بعضا شکل مسخره بخود می گرفت مثلا شاه ساده لوح «سلطان حسین هر سال در روز نوروز يكى از امراى عظام را مىفرمود كه: ريش وى را به قیمتی بخرد»!
و ظریفی نیز چنین سروده بود:
اينجا فروش ريش كه اين جمع پر زراند
جاى دگر مبر كه به گوزى نمى خرند!
انتهای پیام