فیلسوفان در باب فوتبال چه میگویند؟
مت کوورتراپ، متنی با عنوان Philosophers on Football در سایت اکنون فلسفه نوشته است که متن آن با ترجمهی پارسا مشایخی فرد در سایت پراکسیس نوشته شده است که متن کامل آن را در ادامه بخوانید.
«آهنگهای بیشتر درباره ساختمانها و غذا»1عنوان آلبومی از گروه راک تاکینگ هدز2در سال ۱۹۷۸ بود. این آلبوم دربارۀ چیزهایی بود که ستارههایِ راک معمولاً در مورد آنها نمیخوانند. آهنگهایِ پاپ بیشتر در مورد دگرگونی حالات عشق هستند؛ البته آهنگهایی مانند قطعۀ معروف گروه رز رویس3، «Car Wash»، جزو موارد استثنا به حساب میآیند.4
از اینسو نیز، فیلسوفان بر موضوعاتی همچون معرفتشناسی5، متافیزیک6و مسائلی همچون معنای زندگی تمرکز ریزبینانهای دارند. اما گاهی اوقات ذهنهایِ بزرگ از بستر خود دور میشوند و دربارۀ مسائل دیگری نیز مانند ساختمانها7که هایدگر آن را توضیح میدهد، غذا (هابز)، آب گوجهفرنگی8(رابرت نوزیک)، و آبوهوا (لوکرتیوس و ارسطو) مینویسند. این مجموعه از نوشتارهایِ کوتاه نیز دربارۀ این مضامین ناآشناست؛ در باب مسائلی که فلاسفه کمتر درباب آن نوشتهاند، اما گویا مورد توجهشان بوده است.9
اگزیستانسیالیستهای معروف دهۀ ۱۹۵۰ میلادی، ژان پل سارتر و آلبر کامو، با یکدیگر اختلاف نظرایی داشتند. در متنِ تاریخ فلسفه، نظریات متفاوتی دربارۀ همسو نبودن دیدگاههایشان وجود دارد: مواردی همچون سیاست، جایگاه بانوان و برخی مسائل جزئیتر؛ اما کمتر کسی گمان میکرد که علت واقعی اختلاف نظرشان، در عالم فوتبال سیر کند.
آلبر کامو، که خود دروازهبان با استعدادی بود، به این نکته اشاره میکند که: «مطمئنم تمام آنچه که در درازمدت درمورد اخلاق و مفهوم تعهد آموختهام را، مدیون فوتبال هستم.» از سوی دیگر، ژان پل سارتر چندان همعقیده با کامو نبود. شاید دلیل اختلاف نظر بنیادینِ آنها از همین موضوع نشئت گرفته باشد. نویسندۀ کتاب «هستی و نیستی»10مشاهده کرد که «در فوتبال، همهچیز با حضور تیم مقابل پیچیده میشود».11
به نظر میرسد که اگزیستانسیالیستها ایدهای خاص دربارۀ فوتبال دارند. ممکن است بسیاری مارتین هایدگر، فیلسوف بزرگ آلمانی را بیشتر بخاطر اثر حجیم و پیچیدهاش،«هستی و زمان»12بشناسند؛ اما او نیز به ورزش فوتبال علاقه داشت. زندگینامهنویسِ او، رودیگر سافرانسکی13درمورد چگونگی علاقهمندی و شیفتگی فیلسوف بزرگ به فوتبال، در زمان قهرمانی آلمان غربی در جام جهانی فوتبال در سال ۱۹۷۴، اینگونه نوشت:
«هایدگر در آن زمان نجیبزادهای والامنش بود، همچنین اخلاق تندوتیزِ سابق او با گذشت سالها ملایمتر و نرمتر شده بود. او برای تماشای مسابقات جام ملتهای اروپا از تلویزیون به خانۀ همسایه خود میرفت. بازیکن مورد علاقۀ این فیلسوفِ شهیر آلمانی، فرانتس بکنباوئر14بود. هایدگر از کنترل ظریف توپ توسط این بازیکن، سرشار از احساس تحسین و افتخار میشد – و همواره سعی کرد تا برخی از زیرکیها و تکنیکهای ناب بکنباوئر را به همکار حیرتزدۀ خود با خوانشی فیلسوفوارانه شرح دهد. هایدگر بکنباوئر را «بازیکنی الهامبخش»15مینامید و از او بهخاطرِ «آسیبناپذیری»اش در درونِ مستطیلِ سبز تمجید میکرد.»16
اما گاهی اوقات الهامات ذهنی به سمتوسوی دیگری میروند. سرمربی سابق آرسنال، آرسن ونگر17(معروف به پروفسور)18زمانی که دربارۀ فوتبال صحبت میکرد، درست بهمانند فیلسوفی خردمند بود، و به این نتیجه رسید که سبکها و استراتژدیهای مختلف در بازی، نتیجه فلسفههای مختلف است: «اگر کمی به این موضوع فکر کنید، متوجه خواهید شد که فرهنگ یک کشور توسط آنچه در مدرسه به کودکانشان میآموزند، تعیین میشود.
ما در فرانسه رنه دکارت را داریم. عقلگرایی او مبنای تمام تفکر و فرهنگ فرانسوی است. در ایتالیا ماکیاولی را میبینید که او نیز در باب منطق و دودوتاچهارتا کردن، دیدگاههایی بهخصوص دارد»19. او ادامه داد: «در انگلیس، ازآنجاییکه مردم در یک جزیرۀ پهناور زندگی میکنند، از شخصیتی مبارزهطلب و رقابتجو برخوردارند.
مطمئناً این تصور با ارجاع به حرفهای توماس هابز پذیرفتنیتر میشود، زیرا او نیز هموطنانِ خود را چنین میبینید: «مداوم درحالِ رقابت برای کسب افتخار هستند و در نتیجۀ این روحیۀ رقابتجویی، حسادت و نفرت و در نهایت جنگ میان مردم به وجود میآید.»20
بنابراین در هر چیزی که ربطی به زندگی دارد، باید منتظر جنبهها و دیدگاههای مختلفی برای مطالعۀ آن باشیم. همانطور که یکی دیگر از فیلسوف-مربیانِ فوتبال، ژوزه مورینیو21، میگوید: «آیا تابهحال یک کتابِ فلسفی را مطالعه کردهاید؟ اگر شما برای خواندن هگل وقت بگذارید، متوجه میشوید – درست همانگونه که این فیلسوفِ آلمانی میگوید: «حقیقت در کمال سیر میکند، و همواره نیز در آن باقی خواهد ماند».22
شاید «آقای خاص»23 (آنگونه که مورینیو خودش را مینامد) باید استاد فلسفه میشد! و احتمالاً برخی از فیلسوفان میبایست مشاغل مختلفی را انتخاب میکردند. ژاک دریدا نیز به چنین مسئلهای باور داشت و اعتراف کرد که: «ترجیح میدادم بهعنوان یک فوتبالیست بینالمللی شناخته میشدم تا یک فیلسوف.»24
در بابِ تصویر اصلی:
پیتر بونتی25در دروازۀ چلسی – جام حذفی فوتبال انگلستان26 | ۱۹۶۰ – منبع: prints.chelseafc.com
دربارۀ نویسنده: مت کوورتراپ27استادِ علومسیاسی در دانشگاه کاونتری28واقع در انگلستان است.
انتهای پیام