تریدینگ فایندر

حساسیت بازی در جنگ سایه‌ها

رضا رئیسی، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که درا ختیار انصاف نیوز قرار داده است نوشت:

شاید که نه، بلکه قطعا هیچ نقطه‌ای در دنیا، همچون خاورمیانه در طول تاریخ حیات بشری، آماج تلاطم و نبرد و درگیری‌های خونین و جولانگاه کشورگشایان، محل رویارویی تمدنی و تاریخی و صحنه زورآزمایی قدرت های مسلط جهانی در همه ادوار و ازمنه تاریخی نبوده است، مهد تمدن و ادیان که در دنیای مدرن مزین به عنوان هارتلند انرژی جهان نیز شد و بر حساسیت و رقابت و کشاکش های پیدا و پنهان این انبار باروت همیشگی افزود.

در چند دهه اخیر و به مرور زمان در دال مرکزی این کانون همیشه ملتهب و پر هیاهو و غوغا، دو قطب اصلی قدرت در برابر هم صف آرایی ژئوپلتیکی و تمام عیاری به خود گرفتند که در سحرگاه جمعه 23 خرداد به نقطه عطف و تمام عریان این نبرد فرسایشی و نانوشته چندین و چند ساله رهنمون شدیم. 

در طول همه این چند دهه اخیر، یک سو سردمداران نظم نوین جهانی قرار داشتند که تسلط امن و امان بر منابع انرژی جهان را در مهمترین پهنه تمدنی، ارتباطی جهان را می خواستند و سوی دیگر کشوری قرار داشت که در قالب این نظم تحمیلی نمی گنجید و سودای احیای جایگاه تاریخی خود را داشت. 

ساده انگاری محض است اگر فکر کنیم که اسرائیل در فردای عملیات طوفان الاقصی، عزم خود را جزم کرد که تسویه حساب دیرین خود را با ایران به بوته اجرا گذارد، همانگونه که در دوران برجام و پیش از آن با ترور دانشمندان هسته‌ای ایران نشان داده بود که محل منازعه موجودیتی است و حاکمان تل آویو نخواهند گذاشت، از مسیر دیپلماسی یا در قالب طی طریق در مسیر نوازان قوا دو قطب اصلی در برابر هم آرایش بلند مدت و همیشگی را داشته باشند.

نشان به آن نشانی که اصل و فرع همه غوغاها بر سر پرونده هسته‌ای ایران، جز بهانه جویی و ابزار صحنه آرایی و حساسیت افزایی چند دهه ای نبوده و نیست و هیچ گاه حتی یک برگ سند متقن راجع به تخلف ایران در برنامه هسته‌ای ایران، علیرغم همه صحنه آرایی ها به دست نیامد و از اساس دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای هم بر فرض محال نمی ت. آنست تهدید خاصی برای اسرائیلی باشده خود بنابر تخمین ها ٢۵٠ کلاهک اتمی در اختیار دارد و هم اکنون هم در وسط جنگ تمام عیار، نتوانسته تضمین امنیت اسرائیل در برابر حملات ایران باشد و در دکترین دفاعی ایران هم هیچ گاه منجر به بازدارندگی نمی‌شد. 

به هر تقدیر و بنابر محاسبات نتانیاهو، جنگ با ایران از روی میز حاکمان کاخ سفید به عرصه میدان رهنمون شد و جنگ موجودیتی میان اسرائیل و ایالات متحده با ایران کلید خورد و اکنون در میانه دومین هفته خود قرار دارد. 

اینکه جمهوری اسلامی ایران که در طول چند دهه خود را برای فرا رسیدن چنین روز محتملی تا چه حد آراسته و پیرایش کرده و برای این لحظات چه تمهید و تدارکی دیده و چه استراتژی نظامی را طراحی کرده است، نقل این مقال و در حد این نوشتار نیست و مجالی بس فزون تر می‌طلبد. 

در این نوشتار مجمل و مختصر نقل اصلی این است که برای رویارویی با ابر قدرت جهانی و بازوی عملیاتی منطقه‌ای آن، فراتر از تمهید و تدارکات نظامی و لجستیکی، در راستای استحکام و انسجام داخلی و ایستادگی در این نبرد سخت و مهلک چه برنامه ها و تدابیری اندیشیده شده و یا باید در دستور کار باشد. 

نکته مهم آنست که ایران همانند جنگ هشت ساله تحمیلی نه متکی و مستظهر به حمایت و همراهی دوول خارجی و قدرت های جهانی است و این علاوه بر مشکلات و مضایق آن، یک مزیت برای ایران دارد که باید متکی به انسجام داخلی و دوام و استجکام قدرت نرم افزاری ملی باشد. 

واقعیت آنست که ما مردم ایران جز خودمان نمی توانیم روی کسی یا جای دیگری حساب باز کنیم و البته که اگر درهم‌تنیده و همگرا و هم‌نوا باشیم، هیچ ساختار بیرونی نمی تواند در عزم و اراده ملی ما اخلال و رخنه‌ای ایجاد کند، همانگونه که در طول جنگ هشت ساله چنین بود و ما توانستیم در برابر دو بلوک شرق و غرب و حامیان منطقه‌ای حزب بعث بایستیم و سرافرازانه جنگ را به پایان برسانیم. 

ماهیت جنگ سخت و نبرد نظامی با دشمن خارجی در ذات خود حس تهییج و همراهی و هماهنگی ملی را به همراه دارد، همانگونه که در طول چند روز گذشته و از ابتدای تجاوز نظامی به مام میهن تبلور آن را در همه سطوح شاهد بودیم و تقریبا تمامی نحله های سیاسی و فکری داخلی یک زبان و همراه، در محکومیت تجاوز دشمن سخن گفته و از خود سمفونی هماهنگ ملی در برابر دشمن خارجی به نمایش گذاشته اند. 

چیزی که وقوع آن دور از انتظار هم نبود اما نکته آنسته برای حفظ و تداوم این وضعیت در بازه زمانی بلند مدت و بسط و تعمیم آن در لایه های مختلف و متکثر جامعه به نحوی که تبدیل به یک گفتمان غالب و قوام یافته شود و انسجام ملی و وفاق حداکثری در قالب وحدت در عین تکثر را محقق کند، نیازمند اقدامات مستمر و نظامند در این عرصه هستیم.

یک نکته را از یاد نبریم که مدل جنگ کنونی با رژیم صهیونیستی با جنگ های کلاسیک و متعارف، همخوان و متقارن نیست و امکان نقش آفرینی میدانی و ملموس شهروندان و تخلیه بار روانی آنان را ندارد و در چنین جنگی، مدیریت افکار عمومی از اهیمت دو چندان تری برخوردار است، درست همان چیزی که پاشنه آشیل ما در شرایط فعلی است و نیازمند هوشمندی و اقدامات موثر است تا آن فرآیند انسجام ملی و همگرایی عمومی را تقویت کند، به خصوص که دشمن هم بیکار ننشسته و در این مسیر از هیچ اقدام ایذایی و صحنه آرایی فروگذاری نخواهد کرد. 

اینکه دلخوش به رویکردهای صرف شعاری در ایجاد انسجام داخلی باشیم، خیال خام و ابتر و آسیب زایی است. 

باید امکان تضارب آرا و ابراز نظرات در بسترهای مختلف را فراهم آوریم و با لحاظ ملاحظات امنیتی معطوف به این شرایط خاص، امکان نقش آفرینی شهروندان و بیان دیدگاه های آنان و تخلیه هیجانات روانی جامعه را فراهم سازیم، بدون هیچ شک و شبهه ای عموم شهروندان با آرا و نظرات مختلف در مقوله کیان ملی و حراست از مام میهن در برابر خصم بیرونی، همراه و همدل هستند و این را باید فرصت دید نه با نگاه تجدیدی و انسدادی بدان نگریست. 

به طیف های مختلف و صاحبان آرا و نظرات متفاوت باید تریبون داد، قطعا گفتار حمایتی و همدلانه آنان، صدها برابر تکرار شعاری صاحبان تریبون های همیشگی اثرگذار است. 

ما که متکی به قدرت های بیرونی نیستیم و حتی بعید است در این شرایط قدرت های شناخته شده جهانی در بلوک های مختلف کاری برای ما بکنند، پس باید از سرمایه بزرگ و بی بدیل داخلی و ید واحده ملت فهیم و موقعیت شناس داخلی بهره بگیریم و پتانسیل های بالقوه داخلی را بالفعل سازیم که به راستی این مردمان شریف و نجیب نشان داده اند از بهترین و آگاه ترین و وطن دوست ترین جهانیان این پهنه گیتی هستند. 

این روزها هر چند سخت و طاقت فرسا گذر خواهد کرد و این مردم به عنوان مهمترین سرمایه ملی ماندگار و مانا از این پیچ صعب و سخت گذر خواهند کرد. کاش فرصت ها را قدر بدانیم. 

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا