جنگ ۱۲روزه، اقتصاد ایران و چشمانداز آینده

محمدرضا یوسفی، استاد دروس خارج فقه حوزهی علمیهی قم، در روزنامه شرق نوشت: «جنگ ۱۲روزهای که از سوی اسرائیل بر ایران تحمیل شد و با مداخله ایالات متحده شدت یافت، هر چند موجب آسیب دو طرف شد، اما اقتصاد ایران را که پیشتر نیز با چالشهای عمیق ناترازی در بخشهای انرژی، بانکی، ارزی، صندوقهای بازنشستگی، بازار کار و مانند آن دستبهگریبان بود، در گردابی از بیثباتی عمیقتر فرو برد.
این تهاجم که نقض آشکار قوانین بینالمللی و هنجارهای جهانی بود، اگرچه در مدتی کوتاه به آتشبسی شکننده انجامید، هزینههای سنگینی بر پیکره اقتصاد کشور وارد کرد. اين جنگ همچنين به تعطیلی اجباری و يا ركود کسبوکارها، مهاجرت اجباری از پایتخت، افزایش هزینههای معیشتی خانوارها بهویژه در مواد غذایی همراه با کاهش درآمد آنها و به طور كلي فشار اقتصادی دوچندان بر اقشار متوسط و پایین جامعه انجامید.
دولت و ملت ایران با اتحادی ستودنی در برابر این تهدید خارجی ایستادگی کردند، اما زخمهای اقتصادی و اجتماعی این درگیری، در ماههای آینده بر متغيرهاي خرد و كلان اقتصادي آشكار خواهد شد. اين جنگ علاوه بر زيان هاي يادشده به زیرساختهای نظامی، هستهای و اقتصادي نيز آسيب رساند. اكنون نيز شرايط نااطميناني بر جامعه حاكم است. این عدم اطمینان، خود عاملی اساسی در افزایش فشار بر کل اقتصاد ملی و بهویژه بر دوش خانوارها و بنگاههای اقتصادی است.
اكنون ايران در شرايط آتش بس قرار دارد. اين آتش بس به ويژه با توجه به خصلت پيمان شكن اسرائيل شكننده است. از اين رو ما با دو احتمال تداوم آتشبس موقت و یا ازسرگیری درگیریها مواجه هستيم. هر كدام از اين دو حالت، پیامدهای متفاوتی برای اقتصاد کلان، خانوارها و کسبوکارها به همراه خواهد داشت.
بايد توجه داشت كه جنگ دوازده روزه کسری بودجه را به دلیل تحميل هزینههای مستقيم و غيرمستقيم به دولت تشدید، فشار به خانواده ها را بيشتر کرده و احتمال افزایش تورم در کوتاهمدت را بالا برده است.
کاهش مصرف کالاهای غیرضروری و بادوام نظیر لوازم خانگی و پوشاک اثر خود را بر صنایع مرتبط نشان خواهد داد. و همچنین کاهش سرمایهگذاریهای جدید قابل انتظار است. در صورت تداوم آتش بس، علاوه بر مانايي ناتزاري هاي اقتصادي يادشده، بازگشت به شرایط پیش از جنگ زمانبر بوده، نیازمند سیاستگذاریهای دقیق و منسجم است. در اين صورت، اقتصاد ایران به تدریج به سوی بازسازی و جبران خسارات حرکت خواهد کرد.
در این میان، نکتهای مثبت و منبع امید، انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعیِ شکلگرفته در کوران این بحران است. این دارایی گرانبها میتواند موتور محرکهای برای عبور از این گرداب باشد، مشروط بر آنکه:
1. تلاش بیوقفه برای تحکیم آتشبس و دستیابی به صلحی پایدار در اولویت مطلق قرار گیرد.
2. سخنان تندروان و جنگطلبان که تنها بر آتش دشمنی میدمند و هزینههای گزاف برای کشور ایجاد میکنند (مانند ترور شخصیتها یا تشویق به اقدامات تحریکآمیز)، به شدت نفی و خنثی شوند.
3. صداهای تفرقهافکن که شكاف در پیکره جامعه ایجاد میکنند، ساکت شوند.
سناریوی نگرانکنندهتر، نقض آتشبس از سوی دشمن و ازسرگیری درگیریهای نظامی است. تجربههای پیشین نشان داده که رژیم اسرائیل به تعهدات خود در آتشبسها پایبند نبوده و ممکن است بار دیگر به تخاصم روی آورد. در این صورت، اقتصاد ایران وارد شرایط اضطراری خواهد شد. طبقه متوسط شهری، که ستون فقرات اقتصاد کشور است، بیش از پیش تضعیف شده و بسیاری از خانوارها به زیر خط فقر سقوط خواهند کرد.
کسبوکارهای خرد و کوچک تابآوری اندکی در برابر شوکهای اقتصادی دارند و با خسارات جبرانناپذیری مواجه خواهند شد. ازسرگیری جنگ به کاهش شدید مصرف کالاهای غیرضروری، افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی و .. منجر خواهد شد. ناامنی روانی و شغلی ناشی از تداوم بحران، اثرات منفی عمیقی بر سلامت روان جامعه خواهد گذاشت.
با ترسيم يادشده، روشن است كه هر چه مدت زمان بيشتر طول كشد، اثرات تخريبي بر متغيرهاي خرد و كلان اقتصاد ايران بيشتر خواهد بود. ظرفيت مديريتي و مالي دولت در اجرای سیاستهای حمایتی، نظیر یارانههای هدفمند یا وامهای قرضالحسنه، مديريت رواني جامعه احتمالا كاهش خواهد يافت. افزايش دوره تنش تابآوری جامعه را نیز كاهش خواهد داد.
بايد توجه داشت كه شرايط دوران جنگ سال جاري با دوران دفاع مقدس از جهات متعددي متفاوت بوده، نمیتوان به شیوههای گذشته كشور را اداره كرد.
در پایان، عقلانیت و اجماع ملی برای پیگیری آتشبس دائمی، خاموش کردن صدای جنگطلبان و ترویج گفتمان وحدت، تنها راه نجات اقتصاد و جامعه ایران از این بحران است. نقش حاكميت در مدیریت منابع، حمایت از اقشار آسیبپذیر و بازسازی اعتماد اجتماعی، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.»
انتهای پیام




