سه رکن معارف ایرانی

محمد آخوندپور امیری، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «سه رکن معارف ایرانی» نوشت:
در بازخوانی صفحات تاریخ و از کند و کاو نظام اندیشه ها، به نکات نغز بی شماری بر می خوریم. دغدغه های جماعتی که از آنها تحت عناوینی همچون «منورالفکر» و «روشنفکر» یاد می کنیم، نشانه ای از خط سیر فکری نخبگان جامعه در زمینه و زمانه ای مشخص است. دغدغه هایی که اگر زبان و تاریخ خاص دوران زیست اندیشمند را از آن بگیرید، گویی از بحرانی اکنونی سخن می گویند.
تداوم و امتداد برخی بحران ها خود گواه آن است که ما یا در مسئله شناسی هایمان به خطا رفته ایم، یا در ارائه راهکار و یا در حل بحران. با این مقدمه می خواهیم از «سه رکن معارف ایرانی» از زبان یکی از روشنفکران نامدار عرصه فرهنگ سخن بگوییم. حسین کاظم زاده ایرانشهر یکی از همین نام آوران عصر پسا مشروطه است که با قلم خود در مجله «ایرانشهر»، از ریشه های بحران جامعه ایرانی سخن می گوید.
ایرانشهر در زمینه و بافت پر آشوب زمانه خود از ضرورت سه انقلاب می گوید: انقلاب سیاسی، انقلاب ادبی و انقلاب فکری. او به تفضیل پیرامون هر سه ضرورت در آثار خود قلم فرسایی می کند. در این میان، انقلاب فکری را مهم ترین انقلاب ها در مقام مقایسه با دو گونه دیگر بیان می کند؛ چرا که اگر تحولی در نظام اندیشه ای رخ ندهد، سیاست و ادب، عرصه هایی کور از اقدامات بی معنی خواهد بود که نوید هیچ فرخندگی را نخواهد داد.
او در ذیل همین تحول فرهنگی از «سه گانه معارف» سخن می گوید؛ سه گانه ای به غایت مهم و درخور اعتناء. کاظم زاده رکن نخستین و روح معارف ما را احساس تعلق به آب و خاک و بر آمدن حس ملیت در فرد فرد ایرانیان بیان می کند: «این حس ملیت باید به وسیله اظهار علاقه و محبت و برتری دادن به نژاد ایرانی، به نیاکان ما، به آب و خاک، به زبان و دین و به آداب و شعایر ملی اظهار شود. هر یک فرد ایرانی باید با این حس متحسس شود و هر فردی را که دارای این حس شد، بدون تفریق دین، زبان، شغل و مسلک و لباس باید ایرانی شمرد و شایسته محبت و حرمت دانست و به عبارت ساده، ملیت را به سایر شئون و نوامیس اجتماعی برتری باید داد».
در نگاه اول شاید تصور شود رگه هایی از ناسیونالیسم افراطی و شوونیسم در نظامات فکری کاظم زاده مشاهده می شود؛ برچسبی که برخی به او زده اند. اما چنانچه در مقام مکاشفه معارف ذهنی او در دل آثارش به خوبی غور نماییم، درک خواهیم نمود که او بیش از هر چیزی به اصالت، تشخّص بخشیدن و رهایی از احساس خود کم بینی ایرانیان (که حاصل تجربیات تلخی همچون اشغال و تجاوز به خاک سرزمینی است) و به دمیدن روح تازه در کالبد ایرانیان باور داشت. قصور کلام در انتقال مفاهیم به خوانندگان، گاهی آنان را دچار بدفهمی و سوء تعبیرهای بسیاری می سازد.
کاظم زاده از «تعلیم استدلالی» بعنوان دومین رکن معارف سخن می گوید: «تعلیم، یعنی یاد دادن بزرگترین احتیاج بشر و کارگرترین وسیله ترقی است. انسان از روز نخستین تا دم واپسین زندگی، بی اختیار مشغول یاد دادن و یاد گرفتن است و از پرتو همین احتیاج فطری توانسته است قوای بدنی و دماغی خود را به کار بیندازد و این همه اطلاعات، معلومات و اختراعات را فراهم کند». او پس از تعریف لغوی تعلیم، به نوع پسندیده تعلیم می پردازد: «حالا اگر این یاد دادن خواه در خانه باشد و خواه در مدرسه و یا در جای دیگر، از روی استدلال شود (یعنی عقلی و منطقی بوده)، حکمت و علت آن چیز تعلیم شود، آن را استدلالی و عقلی وگرنه آن را تعبدی و استبدادی و نقلی می نامند. همان درجه که تعلیم استدلالی فواید و محسنات دارد، بیشتر از آن تعلیم استبدادی و تعبدی ضرر و خطر دارد».
کاظم زاده از «تربیت استقلالی» بعنوان سومین رکن (و صد البته مهم ترین رکن) یاد می کند: «پس از تعلیم، باید تربیت را در نظر گرفت؛ زیرا مقام تربیت از همه معلومات و اطلاعاتی که بشر یاد می گیرد بالاتر است، چون که به روح و معنویات او تعلق دارد. تربیتی که در این جا مقصود است شامل تربیت خانگی و دبستانی و مسلکی و اجتماعی است و این تربیت است که روح معارف یک ملت را تشکیل می دهد».
کاظم زاده در ادامه بیان می دارد که این تربیت می بایست مروج و رشد دهنده استقلال در کالبد جسم و روح ایرانیان باشد و هرچه می تواند از استبداد فاصله بگیرد: «تربیت باید استقلالی باشد نه استبدادی. باید دانست که مقصود اصلی از تربیت، پرورش دادن و راهنمایی کردن قوه ها و استعدادهایی است که در نهاد هر فرد فطرتاً گذاشته شده است تا به وسیله این تربیت بارهای استعدادها و قوه های خوب به قوت خود بیفزایند و بیش از پیش نشو و نما کرده، انکشاف و تجلی پیدا کنند و بار دیگر که مضر می باشند مجرای خود را تغییر داده، به یک شاهراه خوب هدایت شوند».
در پایان سخن یادآور می شویم همان گونه که در ابتدای این یادداشت مطرح گردید، رهگیری خطوط فکری روشنفکران در زمانه و زمینه تاریخی پیشین، می تواند دغدغه اکنونی ما در زمانه کنونی نیز باشد. به نظر می رسد سه رکن معارف یاد شده از زبان کاظم زاده، امروزه نیز از کارکردهای بالقوه ای در کالبد جسم و روح ایرانیان برخودار می باشد.
انتهای پیام



