روباه زیر ماه صورتی

علیرضا بهرامی، روزنامهنگار، در یادداشتی برای انصاف نیوز نوشت:
«روباه زیر ماه صورتی» نام جدیدترین فیلم مستند مهرداد اسکویی، مستندساز پرافتخار ایران در فستیوالهای جهانی است که در نخستین حضور بینالمللی خود، در بخش مسابقه اصلی و یک بخش رقابتی دیگر (فیلمهای با موضوع جوانان) در جشنواره بینالمللی فیلم مستند آمستردام (ایدفا) ۲۰۲۵ حضور یافت و درنهایت بهعنوان بهترین فیلم مستند بلند انتخاب شد.
این سومین جایزه مهرداد اسکویی از معتبرترین جشنواره فیلمهای مستند جهان است. او سال ۲۰۱۸ نیز با فیلم «سایههای بیخورشید» جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرده بود.
اما رسانههای معتبر حوزه فیلم مستند از پیش از انتخاب فیلم جدید اسکویی در این دوره از فستیوال ایدفا، یادداشتها و نقدهای مثبتی درباره آن نوشتند. پس از نقدهای بهنسبت مثبت رسانههایی چون ورایتی و آیامدیبی، بیزنس داک یوروپ نیز در شرحی بر آن، ما را با حال و هوای فیلم آشنا ساخت.
فیلم «روباه زیر ماه صورتی» روایت زندگی و سفر ثریا، دختر افغانستانی است که در ایران اقامت دارد و قصد دارد خودش را به مادرش در اتریش برساند.
تمامی فیلم در مدت چند سال با دوربین تلفن همراهی که مهرداد اسکویی در اختیار ثریا قرار داده بود، تصویربرداری شده است. از همین رو، اسکویی کارگردانی فیلم را مشترک با ثریا اعلام کرده و این موضوع در تیتراژ و شناسنامه فیلم نیز آمده است.
حالا businessdoceurope درباره فیلم جدید اسکویی در ایدفا ۲۰۲۵ نوشت:
متن آغازین فیلم مستند حاضد در بخش مسابقه IDFA 2025 «ساخته مهرداد اسکویی چنین است: «این فیلم کاملاً از راه دور کارگردانی شده و شخصیت اصلی از دو تلفن همراه برای فیلمبرداری تمام تصویرها در طول یک دوره پنج ساله استفاده کرده است.»
سپس تصویر شخصیت اصلی جوان را که در ادامه فیلم با نام «ثریا» خواهیم شناخت، میبینیم. او با تلفن همراه هوشمند خود از خودش فیلم میگیرد و نقطه شروع این داستان را به ما میدهد: «۱۹ نوامبر ۲۰۱۹، از خوابگاه زیتون برنا استانبول». و در حالی که او آنجا نشسته و فیلمبرداری میکند، یک روباه زیبا به آرامی و بیسروصدا وارد قاب میشود و کنار او مینشیند و با علاقه و شاید نگرانی به او نگاه میکند.
این روباه به شیوهای دیجیتال اما به زیبایی نقاشی شده، متحرک است و هم به وضوح خیالی و هم به طور قانعکنندهای در واقعیت مستند ادغام شده است.
ثریا، شخصیت اصلی فیلم کارگردان ایرانی، مهرداد اسکویی، است. «عمو مهرداد» (که به خاطر مستندهای تأثیرگذارش درباره نوجوانان سیستم زندانهای ایران، از جمله فیلم افتتاحیه جشنواره ایدفا ۲۰۱۹، «سایههای بیخورشید» شناخته میشود) او را از فاصله دور کارگردانی میکند – ثریا یک افغانستانی مقیم ایران است که اکنون در ترکیه است، و همانطور که متوجه میشویم، بهشدت در تلاش است تا به یونان، اتحادیه اروپا و در نهایت به مادرش در اتریش که سالهاست او را ندیده است، برسد.
اگر یک نقص در «روباه زیر ماه صورتی» وجود داشته باشد، این است که همین اطلاعات واقعی، پراکنده و گاهی پنهانی بیان شده است. ما در طول فیلم به دیدگاه ثریا محدود و پایبندیم. البته او به درستی به عنوان کارگردان مشترک فیلم معرفی شده است اما از آنجا که همه کارهایی را که او انجام میدهد نمیدانیم؛ مثلا اینکه در یک لحظهی خاص کجا است، با چه کسی است، چقدر از صحنه قبلی گذشته است و غیره. در نتیجه، نوعی عدم قطعیت و فاصله بین مخاطب و فیلم باقی میماند.
البته این فقط یک شکایت جزئی است. مخصوصا که در پایان «روباه زیر ماه صورتی»، بیشتر اطلاعات بیوگرافی و جغرافیایی لازم آشکار شده است و تصویر ثریا، ظریف و صمیمی به نظر میرسد. این به لطف صراحت ضبطهای ثریا، تأثیر عاطفی دیدن او در مواجهه با شوهر بدرفتارش – که گاهی حتی فریادهای روحخراش او را میشنویم – و بینشی است که نقاشیهای متحرک او درباره رویاها و کابوسهایش به ما ارایه میدهند.
روباه متحرک بر اساس نقاشیهای خود ثریا ساخته شده است. او که براساس اطلاعات ارایه شده در رسانهها، در ابتدای مستند شانزده سال دارد، یک هنرمند شگفتانگیز و مجسمهساز با استعداد است. او یک منظره اسطورهای خلق کرده است که نمایانگر دنیای درونیاش است. این منظره شامل روباهِ اصلی به عنوان مشاور و همراه خردمند او، ماهِ اصلی به عنوان موجودی که همیشه مراقب اوست و دلقکِ غمگین پشت ماسک شاد به عنوان خود دیگر اوست که ثریا آن را متشکل از دو نفر میداند: «ماه، روباه، دلقک و دیو در درون من زندگی میکنند. برای من، ما یک موجود کامل هستیم.»
انیمیشنهای امپرسیونیستی که بر اساس نقاشیهای شخصیت فیلم ساخته شدهاند و در سراسر مستند ظاهر میشوند، جزایر کوچکی از پناهگاه را برای بیننده فراهم میکنند؛ درست همانطور که احتمالاً هنر ثریا برای خودش این کار را میکند. این تأثیر با موسیقی فوقالعادهای که به جای تأکید مداوم بر تنش و ترس از ماجراجوییهای اغلب دلهرهآور ثریا، بر جریانی مالیخولیایی و رؤیاگونه از اشتیاق متمرکز است و به طور نامحسوسی بین تسلیم و مقاومت تعادل برقرار میکند، تقویت میشود.
روند فیلم نیز همینطور است. لحظهای، ثریا روی تراس پشت بام خانهاش نشسته است، به شهر نگاه میکند و از خود میپرسد که آیا هرگز میتواند آنجا را ترک کند، آیا وضعیتش تغییر خواهد کرد… یا بهتر است بپرد و همه چیز را تمام کند. لحظهای دیگر، او در تاریکی در حالی که گلولهها از بالای سرش شلیک میشوند، در تلاشی ناموفق برای ورود غیرقانونی به اتحادیه اروپا، از ترس میلرزد.
با این حال، او همچنان تلاشش را میکند. او به همراه دیگران – نمیدانیم چه کسانی، اما در میان آنها کودکان و برخی از افراد مسنتر هم هستند – بارها و بارها تلاش میکند. آنها به این تلاش، «بازی» میگویند. یک بار، راهنماهایشان ناگهان آنها را در بیابان رها میکنند. بار دیگر، ون آنها خراب میشود. بعداً، نورِ کورکننده یک قایق گشتی، تلاش شبانه آنها را برای عبور از مدیترانه روشن میکند. صدای او به آرامی میگوید: «من با خودم فکر میکنم که مهاجران غیرقانونی وقتی در دریا غرق میشوند به چه چیزی فکر میکنند؟»
گفتن اینکه در نهایت چه چیزی ثریا را سر پا نگه میدارد، دشوار است. این میتواند ترکیبی از نفرتی باشد که او از وضعیت زناشویی خود احساس میکند، آرزوی او برای پیوستن مجدّد به مادرش و اشتیاق او برای آزادی شخصی. اما من دوست دارم فکر کنم که این هنر اوست – هنری که به لطف جادوی تخیل او و انیماتور فیلم، محمد لطفعلی، به عنوان نمادی از امید در میان درد، زنده شده است.»
انتهای پیام







