تریدینگ فایندر

فمینیسم و مادری: از نفی تا بازاندیشی

شهلا اعزازی، جامعه‌شناس، در کانال علمی مطالعات زنان در تلگرام، یادداشتی نوشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

«در نیمه‌ی دوم قرن بیستم، جهان غرب شاهد دگرگونی‌های گسترده‌ای در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بود. جنبش‌های جوانان، اعتراض به ساختارهای سنتی و نقد ارزش‌های تثبیت‌شده، بستر شکل‌گیری موج دوم فمینیسم را فراهم کرد.

فمینیسم موج دوم که در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ اوج گرفت، تنها به مطالبه‌ی حق رأی و حضور اجتماعی زنان نمی‌پرداخت، بلکه نابرابری‌های عمیق‌تری را در خانواده، محیط کار، بدن و مناسبات قدرت به چالش کشید. در این میان، یکی از مهم‌ترین مباحث نظری و سیاسی فمینیست‌ها مفهوم مادری بود.

فمینیست‌ها در این دوره به بررسی جایگاه مادری در ساختارهای مردسالار پرداختند. پرسش اصلی آنان این بود که: آیا مادری سرچشمه‌ی ستم بر زنان است یا می‌تواند منبع قدرت و آزادی باشد؟ پاسخ به این پرسش، طیفی از دیدگاه‌های گوناگون و گاه متضاد را پدید آورد.

در نگاه فمینیسم رادیکال، بدن زن و نقش او در تولیدمثل اساس شکل‌گیری نابرابری‌های تاریخی میان زنان و مردان بود. یکی از چهره‌های شاخص این دیدگاه، شولامیت فایرستون، معتقد بود که نخستین تقسیم طبقاتی در تاریخ، تقسیم زیستی میان زن و مرد بر اساس نقش آنان در تولیدمثل بوده است.

او باور داشت تا زمانی که فرزندآوری در بدن زنان انجام می‌شود، ستم جنسیتی تداوم خواهد داشت. راه‌حل پیشنهادی‌اش استفاده از فناوری‌های باروری و انتقال فرآیند زایش از بدن زن به ابزارهای علمی بود.

هرچند این ایده در دهه‌ی ۱۹۷۰ بیش از اندازه آرمان‌گرایانه به نظر می‌رسید، اما بعدها با ظهور پدیده‌هایی چون رحم اجاره‌ای و مهندسی ژنتیک، نقدهای تازه‌ای درباره‌ی خطر کالایی‌شدن بدن زنان و بازتولید شکل‌های جدیدی از نابرابری مطرح شد.

در مقابل، برخی نظریه‌پردازان مارکسیست فمینیست مانند آلیسون جگر، با تکیه بر مفهوم «ازخودبیگانگی» در اندیشه‌ی مارکس، نشان دادند که زنان در فرآیند بارداری، زایمان و فرزندپروری از تجربه‌ی زیسته‌ی خود بیگانه می‌شوند.

جگر می‌گوید زنان از همان آغاز بارداری تحت نظارت پزشکان و متخصصان قرار می‌گیرند؛ از آنان خواسته می‌شود مطابق دستورها رفتار کنند و حتی در فرزندپروری نیز «کارشناسان تربیت کودک» به مادر می‌گویند چه باید بکند. در نتیجه زن از بدن خود، از فرآیند زایش و از نتیجه‌ی کارش ـ یعنی فرزندش ـ جدا می‌شود. به بیان دیگر، مادری در جهان مدرن بیش از آن‌که تجربه‌ای آزاد باشد، تبدیل به شکلی از کار نظارت‌شده و بی‌قدرت است.

در نقطه‌ی مقابل این نگاه‌ها، فمینیست‌هایی چون مری اوبراین و ادریان ریچ تلاش کردند مفهوم مادری را نه نفی که بازتعریف کنند. آنان بر این باور بودند که قدرت زنان در توان زایش و پرورش نهفته است، اما این قدرت در نظام مردسالار به ابزاری برای کنترل و محدودیت تبدیل شده است. راه رهایی، به‌زعم آن‌ها، کنار گذاشتن مادری نیست، بلکه بازپس‌گیری آن به عنوان تجربه‌ای آگاهانه و اجتماعی است.

ادریان ریچ در کتاب معروف خود «زاده‌ی زن»، میان دو مفهوم تفاوت قائل می‌شود: «مادری طبیعی» (توانایی زیستی زنان برای زایش) و «نهاد مادری» (نظام اجتماعی که چگونگی مادری کردن را تعریف و کنترل می‌کند). از دید ریچ، جامعه‌ی مردسالار از طریق نهاد مادری، زنان را در نقش‌هایی ثابت و وظایفی از پیش تعیین‌شده محصور می‌کند و بدین ترتیب بر بدن و رفتار آنان سلطه می‌یابد.

در حوزه‌ی جامعه‌شناسی، ان اوکلی از نخستین پژوهشگرانی بود که به مطالعه‌ی علمی مادری پرداخت. او با بررسی تجربه‌های زنان، سه گزاره‌ی فرهنگی را شناسایی کرد که ایدئولوژی مادری را می‌سازند:
۱) همه‌ی زنان به مادر شدن نیاز دارند.
۲) مادران به فرزندان خود نیاز دارند.
۳) کودک تنها به مادر زیستی خود نیاز دارد.

به باور او، این گزاره‌ها مادری را به تنها منبع رضایت و هویت زنانه تبدیل می‌کنند، در حالی‌که واقعیت‌های زندگی نشان می‌دهد زنان می‌توانند هویت، عشق و خلاقیت را در حوزه‌هایی فراتر از مادری تجربه کنند. اوکلی نشان داد جامعه از کودکی به دختران می‌آموزد که «مادر شدن» هدف طبیعی و نهایی آنان است و از این طریق آنان را در چرخه‌ی بی‌پایان مراقبت و فداکاری نگه می‌دارد.

با این حال، فمینیسم موج دوم هرگز به یک پاسخ واحد درباره‌ی مادری نرسید. برای برخی، رهایی زنان در فاصله گرفتن از نقش‌های سنتی مادری بود؛ برای دیگران، در بازیابی و بازتعریف آن.

تأمل بر این بحث‌ها نشان می‌دهد که مسئله‌ی مادری هنوز هم در دل بسیاری از مباحث معاصر درباره‌ی جنسیت، بدن و قدرت حضور دارد. پرسش‌هایی مانند «چه کسی بر بدن زن حق تصمیم دارد؟» و «مادری تا چه اندازه تجربه‌ای آزاد یا تحمیل‌شده است؟» همچنان محور گفت‌وگوهای فمینیستی است.

شاید بتوان گفت امروز، پس از گذشت چند دهه از آن نظریه‌پردازی‌ها، چالش اصلی در این است که مادری را نه به عنوان سرنوشت، بلکه به عنوان یکی از انتخاب‌های آگاهانه‌ی زنان بازشناسیم — انتخابی که ارزشش تنها در آزادی و اختیار نهفته است.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا