بیایید، «لال‌بازی» کنیم! | محسن عوضوردی

محسن عوضوردی، فعال رسانه‌ای، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

اپیزود نخست:

جامعه در دورانی قرار گرفته است که به علت مشکلات عدیده‌، که ناشی از سوء مدیریت، بحران‌های اقتصادی، جایگزین‌های فرهنگی، روایت‌های متفاوت از دین و…، بخش قابل توجهی از جوانان، دیگر توجهی به دین ندارند.

می‌شود از راه منطق، دین را تبیین کرد، هر چند که مخالفانی همچون بنیادگرایان دارد. منطق عقل‌گرایی و زیر مجموعه‌هایش، جهان امروز را محصول خود کرده‌اند. دین اگر با بحث و مناظره «عقلانی» شود، می‌تواند تاثیرگذارتر و نافذتر شود.

سلیمانی اردستانی، به منطقی‌سازی دین، آن هم نه اصل آن، که روایاتش برخاسته. فحاشی و تکفیر شروع شده‌است. فحاشی و تکفیر، «قابل پیش‌بینی» بود.

«خاتمی» که خود را خیلی عاقل می‌داند و زمانی که چند ده میلیون رای از «یک جامعه‌ی چند ده‌میلیونی» را داشت، عافیت و مدارا گزید. خاتمی از برخی انتصابات دولت وفاق راضی است، آن را غنیمت می‌داند. خاتمی در اوج بدبختی‌ها و فلاکت‌ها که بعضا ناشی از تکرارهای بی‌تکرار است، دلخوش به همین مقادیر است و می‌ترسد همین‌ها را هم از دست بدهد. در برابر موج تبیین عقلانی که سلیمانی‌اردستانی راه انداخته، خاتمی از ترس تکفیرکنندگان اردستانی، در راس یک هیات بلندپایه، اردستانی را نقد می‌کنند!

اپیزود دوم:

اوضاع «داغون» است. همگان، روزها را به امید معجزه‌ای در فردا، به سر می‌کنند. همه «صاحب‌نظر» شده‌اند. همه میکروفن روشن کرده‌اند. حسن روحانی که مدتی غیبش زده بود، آمده و فاز نصیحت برداشته. حسن روحانی، از ابتدای انقلاب در بالاترین سمت‌ها خدمت کرده.

حسن روحانی، با توجه به سمت‌هایی که داشته است، بسیار با نظامیون و امنیتی‌ها سر و کار داشته و زمانی در بین‌شان محبوب بود. حسن روحانی، در انتخابات سال ۹۲، هم ستاد اصولگرایان داشت و اصلاح‌طلبان. حسن روحانی سال۹۶، ۲۴ میلیون رای آورد. حسن روحانی همان‌جا هم خیلی حرف‌ها می‌زد، اما حرف‌هایش «دمبه» (عایدی) نداشتند، فقط حرف می‌زد. حال که یک دهم آن محبوبیت را ندارد، آمده و فتوا می‌دهد و اجتهاد می‌کند!

اپیزود سوم:

آموزش و پرورش هر کشوری، شاید مهم‌ترین نقش را دارد. در ایران، نظام آموزشی، از پیش‌دبستانی، تا متوسطه، تحت نظر وزارت آموزش و پرورش، مدیریت می‌شود. فضای آموزش و پرورش، نیاز به نشاط دارد، نیاز به طراوت و تازگی و پرورش پویایی دارد. زمانی قرار بود در مدارس، سند ۲۰۳۰ را اجرا کنند؛ از آن زمان، دیری‌ست می‌گذرد!

سال گذشته، نمی‌دانم کدام شیر پاک خورده‌ای، در بین آن همه گزینه، این آقا را در سر لیست دفاع پزشکیان، برای تصدی وزارت آ.پ قرار داد. آقای وزیر، همان سال پیش، هنوز بر صندلی وزارت تکیه نزده، آمد و تفاهم‌نامه تأمینی با فرماندهی انتظامی کشور بست و خود را سرباز نیروی انتظامی نامید!

آقای وزیر، اخیرا گفته که پخش موسیقی در صف صبح‌گاه، به هیچ وجه مورد تایید سیاست‌های وزارت آ.پ نیست.

اپیزود چهارم:

اعتماد به نفس بالایی دارد. زمانی مسئولیتی در حوزه امنیت ملی کشور داشت. زمانی هم دیپلمات بود. بیانیه می‌کاشت و قطع‌نامه درو می‌کرد. همیشه کاندیدا می‌شود، همیشه می‌ماند، همیشه غر می‌زند، همیشه در سایه‌ است، همیشه سر و صدا می‌کند، اما هیچ‌گاه، رای نمی‌آورد.

تمام هم‌فکران خود را در چند دوره، خرج خود و برنامه‌ها و رای‌آوردنش کرده است. عمق راهبردی‌اش، عمق زندگی مردم را نشانه گرفته و اکثریت مردم، با «یک مَن عسل» هم هضمش نمی‌کنند؛ «گوشت‌تلخ» است. گاه از ترس رای‌نیاوردنش، مشارکت انتخابات بالا می‌رود. با وجود این کارنامه و این همه مشکل در کشور، اخیرا افاضه فضل کرده که: “کافه‌های فراوان در تهران، یعنی سبک زندگی جدید، این‌ها با چه پشتوانه‌ای شکل می‌گیرد؟”

کات! آقایان بس است! بیایید «لال‌بازی» کنیم! هر کس حرف بزند، سوخته است!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا