ماه عسل با روکش شکلات تلخ
به گزارش انصاف نیوز، «اصغر احمدی» جامعه شناس در یادداشتی دربارهی برنامهی تلویزیونی «ماه عسل» نوشت:
نمیتوان انکار کرد که ماه عسل در نوع خودش نوآورانه بوده و هست و نمیتوان منکر تواناییهای مجری جوان و توانمند آن شد. امکان نادیده گرفتن خدمات اجتماعی و فرهنگی این برنامه هم وجود ندارد؛ ماه عسل، بینوایان زیادی را به نان و نوا رسانده است، کودکان بیسرپرستی را از نعمت سرپرست بهرهمند کرده است، بانی آزادی زندانیان زیادی شده است، شیرازهی فروپاشیدهی خانوادههای زیادی با تدبیر مجموعهی ماه عسل از نو ترمیم شده است، والدین و فرزندان زیادی پس از سالها دوری و کدورت در قاب این برنامه همدیگر را در آغوش کشیدهاند، افراد زیادی با اعتراف به اشتباهاتشان خود را را از زیر بار رنجی سهمگین و دیرینه رها کردهاند، توجه بسیاری از مردم و مسوولان در همین برنامه جلب آسیبهای اجتماعی شده است، و افراد گمنام و فراموش شدهی زیادی از لای به لای انبوه جمعیت به صحنه کشانده شدهاند تا دیده و فهمیده شوند. اینها خدمات کمی نیست و هرگز نمیتوان آنها را به کلی نادیده یا کم ارزش دانست.
اما یک چیز این برنامه حسابی میلنگد؛ چند روز پیش پسر 7 سالهام از من پرسید: ماه عسل یعنی چه؟ و من هم بدون تأمل چندانی پاسخ دادم: یعنی ماه شیرین… ولی او که انگار به این موضوع از پیش فکر کرده بود با یک پرسش دیگر مرا غافلگیر کرد؛ او پرسید: «پس چرا خودشون این همه چیزهای غمگین پخش میکنند!؟».
توضیح این که تلویزیون ما به لطف شیطنتهای همین آقا پسر آسیب دیده و ما چند روزیست صرفاً از تلویزیون به عنوان یک رادیو استفاده میکنیم و تصویری مشاهده نمیکنیم و قضاوت اخیر ایشان صرفاً مبتنی بر چیزهایی بود که از این برنامه شنیده بود! و اگر تصاویر را هم میدید شاید قضاوتش از این هم انتقادیتر میبود!
من پاسخ مناسبی برای پرسش دوم او نداشتم و موافق با او بر این عقیدهام که همین یک ایراد میتواند تمام خوبیهای برنامهی عسل را زیر سؤال ببرد. ماه عسل با نمایش مکرر صحنههای حزن و اندود و گریهآور دارد کم کم در ذهن بینندهی ماه رمضان را با گریه و زاری همنشین میکند و این همنشینی نابجا جفایی نابخشودنیست.
من این انتقاد را به عنوان کسی مطرح میکنم که بارها در مقابل تلویزیون نشستهام و بر سرنوشتهای منحصر به فرد راویان و سوژهها گریستهام. گریهی من به عنوان مخاطب یک چیز است و ایراد این برنامه یک چیز دیگر. ما میتوانیم به بهانههای دیگر و در مجالی دیگر بینندهی برنامهی مشابهی باشیم و از گریستن خود لذت ببریم! اما روا نیست ماه رمضان را که در میان اکثر مسلمان ماه شادی و نشاط است را به ماه حزن و اندوه مبدل کنیم. بهتر است این روکش تلخ را از روی آن برداریم تا شیرینی آن آشکارتر شود.
به یاد داشته باشیم که ما مسلمانان همه چیز دینمان را از قرآن میدانیم و این کتاب آسمانی را گرامی میداریم. قرآن عزیز ما در این ماه برای پیامبر گرامیمان نازل شده است. آیا شایسته نیست از داشتن چنین توفیقی و وقوع چنین رخدادی بسیار شادمان باشیم!؟ ما در این ماه میهمان سفرهی پروردگار خود هستیم، آیا شادمانی ما احترام و تکریم او نیست!؟ و آیا گریستن مداوم در این ماه نوعی بی احترامی به میزان محسوب نمیشود!؟
به احسان علیخانی و همکارانش اکیداً توصیه میکنم با مدیریتی که قطعاً از پس آن برخواهند آمد، بساط گریه و اندوه را از این ماه عزیز برچینند و از میان سوژههایی متعددشان، شادترینها را برای نمایش در این ماه سراسر زیبا برگزینند. نمایش مابقی بماند برای ماه محرم و صفر که با آن حال و هوا متناسبتر است.
انتهای پیام
انصافا برنامه خوبی نیست
بنظرم یه فیلم کمدی پخش کنن بهتره
با سلام و خسته نباشید جناب احمدی چیزی که فرمودید باید یک موضوعی باشه که تحقیق و اسباط شده باشه اینکه مخاطب این شکل از برنامرو دوس نداره مخاطب میلیونی برنامه چیزه دیگه ای رو نشون میده هدف ماه عسل در اوردن اشک مهمون هایی که میاره نیست( هر فردی تو بیان مشکلات زندگیش احساساتی میشه) گریه یک حس خوبی هست مثل خنده . نمیدونم این چه اصراریه تو جامعه امروز که مردم باید بخندن ، صرف خنده نشانه شاد بودن نیست یه وقتایی گریه حال ادمو خوب میکنه ، ماه عسل بیان تجربیات و فرازو نشیبهای زندگی افراد هست که از پس این مشکلات بر اومدن و این قشنگترین چیزیه که میشه ازش برداشت کرد ، به نظرم بهتر بود برای پسرتون بهتر قضیه رو تعریف میکردین گریه ملاک تلخی نیست یک بیداری یک تلنگری پس این روایت ها هست و اون بیداریه هست که عسله یا اون اتفاق خوب که تهش میفته ، برداشت حزن و اندوه از این برنامه یک دیدگاه کاملن سطحیه به نظر من. من یک مخاطبم و نظرم رو گفتم تخصصی در زمینه روانشناسی، جامعه شناسی و برنامه شناسی ندارم ولی برای من برنامه ی تاثیر گذاری محسوب میشه.
آقااحسان سالارنداگراین فرصت رامیداشتندسراسربرنامه راآکنده ازشادی وامیدمینمودندکمااینکه آقای مدیری باهمه تنگنایی که دارنددردورهمی خوب انجام میدهند.دوستان باصفا:شمایک موضوع اصلی رافراموش نکنیدکه همان مغایربودن شادی وسروروامیدوکمدیهای پرمعنادرخندادن مردم بافلسفه وجودی رسانه ملیست.رسانه ملی مادردهه های به گونه ای طراحی گشته گویاسرشتش بانشاط وشادی حتی درماه رمضان هارمونی ندارد!درغالب شبکه هاازمهروگذشت ورحمانیت ودوستی صحبت میشه ولی درعمل بسیارکمرنگ میبینی.ویاافرادی مثل برخی مداحان نمایان میشوندکه دیدن جهره شان غم واندوه رابرجانهامستولی میسازدوگاهاًکینه هاراتداعی!نمیدانم برنامه سحری شبکه یک رامیبینیدیانه؟مجریان ومهمانان جه شیرین وگوارانثرونظم میفرمایندامارخسارشان به گونه ایست گویاهمین الآن دارندمیرندجهنم وسخت مکدرومحزونند!گفته ایم سخنهابسیارشیرین اماکجاست عمل؟حرف ازدورشدن ازکینه ودشمنی میزنندلیکن محبوبترین آنسانهاراازسخن گفتن منع میکنندوحرف ازهنروزیبایی میزننداماشریفترین ومقبولترین هنرمندان مثل شجریان راازورودبه رسانه ملی منع مینمایندومیلیونهاایرانی راازصدای بی نظیروآسمانی اش محروم میسازند.کینه توزی آنقدرپررنگ گشته دعایش راهم پخش نمیکنند!ایرانیهای عزیزمیداننداینهمه کینه توزی بخاطرمحبوبیت است!!!این تذهبون؟شماکه درتبلیغ وهدایت جامعه تاثیرگذارنبوده ایدوهرچه میفرماییدبهبودی حاصل نمیشودپس بگذاریدکسانی بیان حرف ازمحبت ومهروگذشت بزنندکه خوداهل کینه نباشندومردم آنان رحیم ورحمان واهل گذشت بدانند.!
گریه و زاری خالی و بدون عمق بینی و همچنین تماشای این برنامه برای گذران وقت صد البته کار بیهوده و غصه آور است
شما در این برنامه پیدا نمی کنید غصه ای که به ما تلنگری نزند
سعی کنید با دید استفاده از تجربیات و باز شدن دیدتان نسبت به نعمت های وافر خداوندگار ماه عسل را نگاه کنید
سپاس
با پسر هفت ساله به تماشای این تیاتر سراسر هیچ ننشینید.