خرید تور تابستان

کارگردان نمایش درباره مجوز: مشکل از تختخواب بود!

شرق نوشت: نمایش «اگه بمیری… »، نوشته فلوریان زلر و با ترجمه ساناز فلاح‌فرد و به کارگردانی سمانه زندی‌نژاد که در تالار ایرانشهر روی صحنه بود، قرار بود در رشت هم در سالن خصوصی تازه‌تأسیس هامون به اجرا برود، اما گویا در آنجا هشت بازبین متفق‌القول این کار را مناسب برای اجرا در رشت ندیده‌اند.

قضیه ردشدن «اگه بمیری» در رشت چیست؟
ما درواقع وقتی اجرایمان در سالن ایرانشهر تمام شد، قرار شد که در رشت و در تالار هامون، سالن تازه‌تأسیس آقای حسن معجونی، اجرا برویم. با توجه به اینکه ما در تهران مجوز داشتیم و تمام اجراهایمان بدون مشکل تمام شده بود، فکر کردیم که در رشت هم خیلی زود می‌توانیم اجرا بگیریم و اگر موردی هم پیش بیاید حتما زود حل خواهد شد. بنابراین هماهنگی‌های لازم را انجام دادیم و دوستان گروه هم کارهایشان در تهران را کنسل کردند که پنج شب در رشت اجرا برویم و حتی خانم الهام کردا از گروه نمایش «توت‌فرنگی‌های وحشی»، کار شیوا مسعودی، پنج شب مرخصی گرفت که با ما در رشت باشد.

‌ یعنی در جریان مجوز در شهرستان نبودید؟
چرا من خودم قبلا در رشت هم اجرا کرده بودم و نسبت به حساسیت‌های شهرستان آشنا بودم و همه حدس و گمان ما این بود که در حد چند اصلاحیه خواهد بود و ما هم آمادگی داشتیم که همه این موارد را انجام دهیم و به‌هرروی اجرایمان را انجام دهیم. قرار بود روز یکشنبه خبر مجوز رشت را بدهند و البته از شنبه باید این اتفاق می‌افتاد که در نهایت یکشنبه گفتند که پنج نفر کارشناس کار را دیده و هر پنج نفر هم کار را رد کرده‌اند و ما پیگیری کردیم که ببینیم درواقع مشکل از کجاست و گفتیم با بازبین‌ها صحبت کنیم که متوجه شدیم خانم نجاتی همه‌کاره جمع است و در نهایت او را پیدا کردم و او هم گفت که نه هیچ‌کاره است و با اجرای آن در رشت موافق است، مگر اینکه آقای میرمعنوی رضایت بدهند و باز میرمعنوی را پیدا کردیم که او هم گفت نه خود خانم نجاتی همه‌کاره است و ما دیدیم که همه دارند از نظر قطعی خودشان را مبرا می‌کنند تا اینکه موبایل‌هایشان هم از دسترس خارج شد و ما نتوانستیم به تعامل بپردازیم که به طریقی این مسئله را حل‌وفصل کنیم.

‌ در چه مرحله‌ای از سفر به رشت متوقف شدید؟
من همه هماهنگی‌ها را انجام داده بودم و ما باید دوشنبه دکور را با کامیون به رشت می‌فرستادیم که نصبش کنند… ، برای همین مدیر تولیدم با مدیرکل ارشاد گیلان تماس گرفت که او هم گفت هشت نفر کار را دیده و همگی متفق‌القول کار را رد کرده‌اند. ما معمولا در تهران با تعامل و گفت‌وگو همواره این نوع مشکلات را حل می‌کنیم و جایی برای دورزدن و پاسخ‌ندادن نیست و تقریبا همه مشکلات حل‌شدنی است.

‌ حالا مشکل چه بود؟
مشکل طراحی صحنه است که ما از تختخواب استفاده کرده‌ایم و گویا کاری از محمد یعقوبی هم دکورش تختخواب بوده و برای آنها در رشت مشکل‌ساز شده و برای همین از من خواستند که تختخواب را حذف کنیم و دوباره فیلم بگیریم و برایشان (شورای نظارت گیلان) بفرستیم.

‌ خب پاسخ شما چه بود؟
ما هم گفتیم تختخواب قابل حذف‌شدن است، چون این یک سازه مکانیکی است که از دل آن دفتر کار، خانه و … ایجاد می‌شود و ما روی اینها هم می‌توانیم اجرا برویم که در نهایت تختخواب هم مسئله‌ساز نشود.

‌ اما مشکل در نهایت حل نشد؟
شامگاه یکشنبه رابط آقای معجونی گفت که من خودم مستقیم به اداره ارشاد می‌روم و ١٠ درصد احتمال دارد که مشکل حل شود و با اصلاحیه می‌شود بدون دردسر این کار را عملی کرد. متأسفانه دوشنبه خبر دادند که این ١٠ درصد امید هم به نتیجه نرسیده و ما کاملا ناامید شدیم.

‌ این نوعی تناقض است که در تهران با تمام سخت‌گیری‌ها و جدیت اثری مجوز می‌گیرد، اما همان کار در شهرستان رد می‌شود. دراین‌باره چه نظری دارید؟
قضیه یک‌بام‌ودوهواست؛ یا ما واقعا در تهران خیلی آوانگارد شده‌ایم و خودمان بی‌خبریم یا اینکه شهرستان‌ها دارند سلیقه‌ای برخورد می‌کنند و قانون مشخصی برای این نوع برخوردها و ممیزی‌ها و داوری‌ها وجود ندارد و فکر می‌کنم الان ریاست قبیله‌ای شده باشد و هرکس خودش خودمختار دارد عمل می‌کند و همه‌چیز با سلیقه مدیران و اعمال نظرشان دارد پیش می‌رود.

‌ از این برخورد سلیقه‌ای چقدر متضرر شده‌اید؟
ما ضرر مالی و معنوی بسیاری کرده‌ایم و خانم الهام کردا با کنسل‌کردن کارش دقیقا به هشت اجرای آن گروه ضرر وارد کرده که بنابر خواهش من این کار را کرده است و من هم باید پوزش بخواهم، اما چگونه، نمی‌دانم!

‌ بنابراین فقط به گروه شما ضرر وارد نشده؟
نه، دوستان مجبور شده‌اند از گروه‌هایشان و کارهایشان مرخصی بگیرند و به ما در رشت بپیوندند. من کامیون رزرو کرده‌ام، بیعانه برای اسکان پرداخته‌ام، چون تهیه‌کننده نداریم و ما باید در سالن خصوصی اجرا می‌رفتیم … ، درحالی‌که ما می‌توانستیم بلافاصله در تهران و پس از پایان اجرایمان در یکی، دو سالن خصوصی که در هفته پایانی اجرایمان به ما پیشنهاد داده بودند، ادامه اجرایمان را برویم، اما گفتیم برای رشت جالب‌تر است، چون تقاضای مردم آنجا بسیار بالا بود و می‌دانستیم که مردم رشت بسیار بافرهنگ و بسیار تئاتردوست هستند و این‌گونه آنها هم به خواسته و آرزویشان نرسیدند.

‌ جمع‌بندی‌تان چیست؟
درواقع دارم فکر می‌کنم که اختلاف سلیقه و ناهماهنگی بین مدیران و کسانی که کار هنری می‌کنند، چقدر به هنرمندان ضربه وارد می‌کند و چرا باید در تهران مجوز بگیریم و در رشت نه.

‌ یعنی در تهران پیگیری نکرده‌اید؟
چرا ما با آقای شفیعی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی، تماس گرفتیم و او قبول زحمت کردند و با مدیرکل گیلان صحبت کردند و به ما گفتند همه‌چیز درست می‌شود، اما نشد و عجیب اینجاست که آنها به مدیرکل هنرهای نمایشی هم پاسخ روشنی ندادند.

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا