«دو بال تحریم» | رضا نصری
«رضا نصری» کارشناس حقوق بین الملل در یادداشتی در روزنامهی ایران با عنوان «دو بال تحریم» نوشت:
وقتی فضای عمومی [بویژه فضای کسب و کار] در کشورهای مختلف با یک «عامل منفی خارجی» مواجه میشود، معمولاًَ اولین واکنش دولتمردان و چهرههای شاخص جامعه، تلاش برای آرامسازی و عادیسازی آن فضا به منظور خنثیسازی حداکثری تبعات آن عامل خارجی است.
در ایران، بویژه در مواجهه با اقداماتی که در ایالات متحده امریکا علیه کشور صورت میگیرد، بخشی از بازیگران صحنه سیاسی و رسانهای، به جای آرام کردن فضای عمومی، به تهییج آن و ایجاد التهابهای تصنعی میپردازند. طبیعتاً، تهییج محیط نیز به نوبه خود به تشدید تبعات آن عامل منفی منجر میشود.
بعد از حملات ۱۱ سپتامبر، با وجود سنگینی و اهمیت آن حادثه [در حالی که ارکان بهظاهر مستحکم امنیتی، سیاسی و اقتصادی ایالات متحده بعد از ۵۰ سال ثبات ناگهان متزلزل شده بود] «قوه مدبره» امریکا واکنش جالبی از خود نشان داد. رئیس جمهوری و چهرههای شاخص و نمادین آن کشور، در اولین اظهارات عمومی خود بعد از حادثه، مردم را به «خرید کردن»، «تفریح رفتن» و «عادی زندگی کردن» تشویق کردند و در اولین فرصت نیز [از میان همه بخشهای معطل مانده] «بورس نیویورک» و فرودگاهها را بازگشایی کردند تا شوک وارده، چرخه اقتصاد را مختل نکند.
رسانهها، چهرههای هنری، شومنهای تلویزیون و حتی کلیساها نیز روزهای یکشنبه همگی در جهت «عادیسازی» محیط کسب و کار و زندگی، هرآنچه در توان داشتند به میان آوردند تا بهاتفاق آسیبهای روانی [و به تبع، آسیبهای اقتصادی] این رویداد تاریخی را به حداقل برسانند.
به همین شکل، در بحران مالی سال ۲۰۰۸ نیز بخش عمدهای از انرژی و وقت سیاستمداران مسئول و مصلحان اجتماعی در کشورهای بحرانزده، به ترمیم روانی افکار عمومی، اطمیناندهی، امیدبخشی و عادیسازی فضای کسب و کار و زندگی مردم معطوف شد. نتیجه هم آنکه با وجود عمق فاجعه و با وجود همه مشکلات ملموس و عمیق معیشتی که برای بخش قابل ملاحظهای از مردم ایجاد شده بود، روحیه لازم برای مهار بحران کماکان حفظ شد.
حال این وضعیت را با محیط ایران مقایسه کنیم. دو ماه پیش در کنگره امریکا قانونی به نام «کاتسا» به تصویب رسیده که قصد دارد تحریمهایی متناسب با برخی فعالیتهای ایران به اجرا بگذارد. هنوز نسبت این تحریمها با «برجام» از دید ایران و نهادهای مسئول مشخص نیست، اما اعضای کنگره امریکا خود بشدت اصرار دارند که با تصویب این قانون، «نقض برجام» صورت نگرفته است.
سایر کشورها [بویژه اروپاییها] نیز هیچگونه همدلی با این قبیل اقدامات یکجانبه امریکا ندارند و تاکنون رسماً و عملاً با اقدامات تحریمی واشنگتن پس از انعقاد توافق هستهای ابراز مخالفت کردهاند. رئیس جمهوری امریکا و وزیر امور خارجه این کشور نیز اذعان داشتهاند که نمیخواهند [یا نمیتوانند] مانع روابط کاری و اقتصادی میان ایران و متحدانشان شوند.
در حد فاصل تصویب این قانون و اجرای آن نیز قراردادهای مهمی در حوزههای مختلف [از جمله نفت و گاز، انرژی خورشیدی، راهآهن، حمل و نقل، انرژی هستهای و حتی پزشکی (با ایجاد یک شبکه از مراکز درمان سرطان به ارزش1.8میلیارد پوند)] میان ایران و شرکتها و دولتهای مختلف منعقد شده است.
دولت امریکا نیز هیچ ابزاری بجز «قوانین داخلی» خود برای رویارویی با همکاری ایران و اروپا ندارد و درعمل از تمام اهرمهای قهریه بینالمللی (اعم از قطعنامههای شورای امنیت و مصوبات اتحادیه اروپا و غیره) محروم شده است. ضمن اینکه اراده سیاسی لازم برای همراهی با امریکا در هیچ جریان سیاسی در اروپا [از میان احزاب حاکم در بریتانیا] قابل مشاهده نیست. در کنار اینها، با وجود تمام تبلیغات و هیاهوی واشنگتن، اولین اقدام خزانهداری امریکا در راستای اجرای این تحریمها نیز صرفاً عبارت از انتشارفهرست «تحریمیها»یی بوده که سالهاست تحت برنامههای دیگری مورد تحریم قرار دارند.
اما در این روزها، برخی رسانههای داخل ایران با حروف درُشت تیتر میزنند که «مادر تحریمها» در راه است! برخی دیگر از «سیاه چاله» تحریمها سخن میگویند. عدهای دیگر قانون «کاتسا» را «تحریم ویروسی» مینامند که قرار است در تار و پود بدنه کشور رخنه کند و بتدریج همه چیز را از میان ببرد! برخی فروپاشی شیرازه اقتصاد ایران را وعده میدهند. بعضی دیگر مردم را از سقوط نظام بانکی میترسانند.
بعضی دیگر در شبکههای اجتماعی همه خلاقیت و ذوق هنری و استعداد طنز خود را به کار میگیرند تا به هر نحوی شده پیام یأس و شکست را به بدنه جامعه منتقل کنند. به عبارت دیگر، در مواجهه با یک قانون یکجانبه و بی طرفدار کنگره امریکا، بخش پر صدایی از صحنه سیاسی ایران به تکاپو افتاده است تا [ناخواسته] زمینه روانی لازم برای ثأثیرگذاری آن را – ولو از طریق ترساندن سرمایهگذار داخلی و خارجی- مهیا کنند.
قطعاً قانون کاتسای کنگره – و اقدامات مشابه – را نباید دستکم گرفت. باید ظرفیت آسیبرسانی آن را جدی دانست، متناسب با آن واکنش نشان داد و تبعاتش را نیز در حد ممکن – به کمک شرکای اروپایی و همت دستگاه دیپلماسی کشور – مهار کرد. در این میان، این نکته را نیز هرگز نباید فراموش کرد که قدرت تأثیرگذاری تحریمهای فرا مرزی و یکجانبه امریکا تا حدود زیادی به شیوه و کیفیت واکنش ایران به آن بستگی دارد و یکی از عناصر کلیدی این واکنش نیز محفوظ نگه داشتن فضا و افکار عمومی از گزند هراسافکنیها و جنگهای روانی پیرامون تحریمهاست.
در نتیجه، جا دارد کسانی که به هر دلیل صلاح میدانند اقدامات کنگره را در داخل کشور بزرگنمایی کنند، به آثار زیانبار این بزرگ نمایی بر فضای کسب و کار و سرمایهگذاری داخلی و خارجی نیز توجه داشته باشند. مختل کردن فضای روانی یکی از دو بال تأثیرگذاری تحریمهاست!
انتهای پیام