خرید تور تابستان

«افسار اصول‌گرایی را به‌دست آدم‌های بی‌عقل تندرو ندهید»

عضو سابق شورای سردبیری روزنامه‌ی کیهان و سردبیر فعلی خبرگزاری خبر آنلاین، که در توییتی نوشته بود: «رفتارهای احمدی‌نژاد دست انتقام الهی است از ما اصول‌گراها…»، وجوه افتراق بخش معتدل جریان اصول‌گرا را با اصلاح‌طلبان و همین‌طور با آن نیمه‌ی دیگر اصول‌گرایان ارزیابی کرد. او همچنین درباره‌ی وضعیت فعلی جریان اصول‌گرایی گفت: من معتقدم جریان اصول‌گرایی با مردم و خواسته‌های مردم قهر است. صرفا دنبال این است که از مردم به عنوان یک اهرم نارضایتی علیه دولت استفاده کند.

«محمد مهاجری»، در گفت‌وگو با خبرنگار انصاف نیوز در پاسخ به اینکه عده‌ای او را اصولگرا نمی‌دانند، گفت: وقتی کسی شهادتین می‌گوید، طبق قواعد فقهی، مسلمان محسوب می‌شود. کلیه‌ی حقوقی که بر یک مسلمان بار می‌شود، بر گوینده‌‌ی شهادتین هم بار می‌شود. بنابراین اگر کسی می‌گوید که من مسلمانم باید از او پذیرفت. برخی رفقای اصولگرا خودشان را از خدا هم بالاتر می‌دانند. اگر کسی می‌گوید من اصول‌گرا هستم می‌گویند که نه تو اصول‌گرا نیستی. اصلا به کسی مربوط نیست. من می‌گویم که من اصول‌گرا هستم، اگر بگویم مسلمانم باید بپذیرند، اصول‌گرایی که دیگر از اسلام بالاتر نیست! بنابراین وقتی‌که من می‌گویم اصول‌گرایم، اصول‌گرا هستم.

مهاجری درباره‌ی آنچه یک فعال سیاسی را اصول‌گرا می‌کند گفت: من کلیه‌ی قواعدی  راکه یک عنصر سیاسی را اصولگرا می‌کند، هم قبول دارم و هم به آن پایبندم. یعنی به اسلام، به اصل نظام، به اصل ولایت فقیه و به قانون اساسی کاملا معتقدم.

از طرفی نقاط افتراق کلی با جریان اصلاح طلبی دارم. معتقدم که سیاست و آزادی و حقوق بشر و نظایر آن از متن اسلام برمی‌آید. خیلی از اصلاح‌طلب‌ها مفاهیمی مثل آزادی، حق مردم، روش‌های حکومتی، حکمرانی خوب، حقوق شهروندی و از این قبیل را از غرب  گرفته‌اند در حالی‌که این‌ها کاملا از متن اسلام قابل استخراج است. با این توضیح، هر اصلاح‌طلبی که این مفاهیم را متعلق به دین می‌داند اصلاح‌طلب اصولگرا است.

# بخشی از جریان و تفکر اصول‌گرایی گندیده است

او در ادامه افزود: حال اگر من یک جاهایی حرفم با بعضی دوستان اصلاح‌طلب مشترک می‌شود، معنایش این نیست که من اصلاح‌طلب شده‌ام. یک جاهایی هم ممکن است که حرف‌های من با آنها اختلاف داشته باشد، مثلا در مقولاتی مثل آزادی، دموکراسی، آن‌جاهایی که بحث اندیشه‌ای می‌شود، ممکن است که مسیرمان یکی باشد، ولی هدفمان یکی نیست. من در این مورد معتقدم که اصول‌گرایان به جای اینکه هرکدام از دوستانشان که مقداری مخالفشان صحبت می‌کند، او را رجم به اصلاح‌طلبی کنند، بیایند مناظره کنند، مذاکره کنند و ببینند که اصلا آن شخص حرفش چیست. خیلی زشت است، تا یک اصول‌گرایی حرف خوب می‌زند، می‌گویند که تو اصلاح‌طلبی، اینکه خودزنی اصول‌گراها است و توهین به خودشان است.

مهاجری درباره‌ی نیمه‌ی معتدل جریان اصول‌گرایی که خواهان پرچمداری حجت‌الاسلام والمسلمین «ناطق‌نوری» هستند، گفت: اصل حرف این‌ها در یک جمله خلاصه می‌شود، می‌گویند که افسار اصول‌گرایی را به‌دست آدم‌های بی عقل تندرو ندهید، فقط همین است. مگر جز این است که اصول‌گرایان سال 84، سال 88 و در طول هشت سال گذشته تمام افسارشان را دست احمدی‌نژاد دادند، خب حالا نتیجه‌اش را هم تحمل کنند. من با آقای ناطق حرف نزده‌ام، ارتباطی هم ندارم و مواضعشان را نمی‌دانم، ولی برداشت و تحلیل من از حرف اصول‌گرایان معتدل و منطقی این است که افسارتان را دست چند آدم عصبانی، بداخلاق و تندرویی که فقط فکر می‌کنند که باید به این و آن فحش بدهند، ندهید. آقای ناطق اصلا از همین چیزها ناراحت است. دیگران هم همین‌طور.

این فعال سیاسی در پاسخ به اینکه وجوه افتراق اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی معتدل چیست، گفت: ریشه‌ی اختلافات میان اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان به نظر من ابتدا از اصلاح‌طلبان شروع شد. آن‌هم نه الان، بلکه در سال‌های اول دهه‌ی هفتاد. یک‌سری اصلاح‌طلبان تندرو از همان موقع شروع کردند به تئوری‌پردازی و ابراز اندیشه‌هایی که در آنها هرکسی مخالف نظر خودشان بود آنها را آدم‌های ضد آزادی، ضد ارزش‌های انسانی معرفی می‌کردند. درواقع آن‌چیزی که امروزه شما می‌بینید و دعوای اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی است، به زعم من، بخش عمده‌اش از آن زمان شروع شد. من یادم نمی‌رود که وقتی آقای «خاتمی» رییس جمهور شد، آقای «حجاریان» یک حرفی زد که این مجلس را، مجلس پنجم را، باید به زباله‌دان تاریخ انداخت. این مواضع، مواضعی تند و بی‌ادبانه بود که ریشه‌های اختلاف را تشدید کرد.

# اصول‌گرایان به‌دنبال استفاده از مردم به عنوان اهرم نارضایتی علیه دولت هستند

او افزود: اصول‌گرایان هم که معمولا در این حیطه کم نمی‌آورند و نمی‌توانند ساکت باشند، شروع کردند و با ادبیات تندتر از آنها برخورد کردند. اما به‌نظرم دیگر تا سال 84، به ‌لحاظ دو گرایش سیاسی موجود در جامعه، فضا به اندازه‌ی کافی شفاف شده بود. آن حرفی که اول عرایضم گفتم دوباره تاکید می‌کنم، که برخی اصلاح‌طلبان به لحاظ اندیشه‌ای نگاه به غرب دارند و کتمان هم نمی‌کنند، ریا و تظاهر هم نمی‌کنند. آن‌چیزی که از غرب گرفتند را گاهی آمده‌اند و یک رنگ و لعاب اسلامی زده‌اند، یا گاهی اوقات  تحلیل و تفسیر و تعبیر دینی از آن کرده‌اند. اختلافی که بر سر این مسایل وجود داشت، به نظر من همچنان باقی است یعنی شاید تا سال‌های سال هم آن اختلاف حل نشود.

مهاجری در ادامه گفت: بخش تندروی هردو جناح به شدت متوهم هستند، یعنی هردو این توهم را دارند که طرف مقابل دارد توطئه می‌کند. جناح اصول‌گرا معتقد است که اطلاح‌طلبان یک مشت جاسوس ضدانقلاب وابسته به غرب هستند و بخش تندروی جناح اصلاح‌طلب هم فکر می‌کند که اصول‌گرایان یک مشت آدم‌های متحجر و واپس‌گرا هستند. اما وقتی‌که شما در فضای متعادل هردو جناح قرار می‌گیرید، حتی اگر به‌لحاظ بنیان‌های اندیشه‌ای با هم اختلاف داشته باشند، به‌لحاظ مسایل عملیاتی و اجرایی، قادر به گفتمان و حل مشکلاتشان با یکدیگر هستند.

این عضو سابق سردبیری کیهان درباره‌ی تفاوت دیدگاه این دو جریان در مسایل اقتصادی گفت: به‌لحاظ اقتصادی خیلی از چپ‌ها، نه چپی که امروزه معادل اصلاح‌طلبی است، کلا منظورم کسانی است که در دهه‌ی شصت چپ بودند و دیدگاه‌های سوسیالیستی داشتند، امروزه بالای 95 درصد آن افراد گرایش‌های اقتصادی راست دارند. عکسش هم صادق است، خیلی از آن آدم‌هایی که در آن مقطع گرایش‌های اقتصادی کاملا به سمت بازار آزاد داشتند، بعد از جنگ، حتی مثلا از دوران آقای هاشمی و بعد از آن، این‌ها یک‌دفعه آمدند گرایش‌های سوسیالیستی پیدا کردند و گفتند که دولت باید نقش بالاتری پیدا کند در اداره‌‌ی  اقتصاد و کنترل کند و از این دست حرف‌ها. امروزه  اکثریت هردو جناح سیاسی کشور نسبت به موضوع اقتصاد، خیلی با هم‌دیگر مشکلی ندارند، به‌لحاظ فهم اقتصادی. هردو به یک شکلی مدافع اقتصاد آزادند و همچنین هردو هم به یک شکلی، معتقد به کم کردن نقش دولت در اقتصاد هستند. حتی می‌خواهم بگویم که میزان افتراق و اختلافشان با هم‌دیگر بر سر مسایل اقتصادی به کمتر از 5 درصد می‌رسد.

او ادامه داد: منتها مشکل سر این است که چرا من در اقتصاد نباشم و چرا تو باشی! الان مشکل برسر این است، چرا من برسر قدرت نباشم. چرا من برای سیستم اقتصادی جامعه تصمیم نگیرم؟ چرا شما می‌گیرید؟ درواقع الان اختلافی که وجود دارد برسر مفاهیم اقتصادی نیست، برسر عملیاتش است، برسر صاحب قدرت بودن در عرصه‌ی تصمیم‌گیری است.

# درفش و دشنه و چماق اصول‌گرایان در گفتمان سیاسی

مهاجری درباره‌ی تفاوت اصول‌گرایی معتدل با آن نیمه‌ی دیگر گفت: آنها دوست دارند که درجا بزنند و من معتقدم که با درجا زدن اصول‌گرایی تبدیل به یک آب راکد می‌شود و می‌گندد، کمااینکه بخشی از جریان و تفکر اصول‌گرایی گندیده است و از بین رفته است. من معتقدم جریان اصول‌گرایی به‌کلی با مردم قهر است، با خواسته‌های مردم قهر است. صرفا دنبال این است که از مردم به عنوان یک اهرم نارضایتی علیه دولت استفاده کند. بخشی از جریان اصول‌گرایی هنوز یاد نگرفته ادبیاتش را معادل سال 1396 کند. هنوز فکر می‌کند سال 76 است، هنوز فکر می‌کند که باید با درفش و دشنه و چماق وارد گفتمان سیاسی شود، هنوز فکر می‌کند که باید با تهمت زدن و رقیب را با شلوغ‌بازی از میدان به‌در کردن، بازی کند. به نظر من تفاوت من با آنها این است، نه تنها تفاوت من که الان خیلی از اصول‌گراها  این‌طور فکر می‌کنند؛ بعضی از آنها شجاعت ابرازش را ندارند بعضی‌ها هم شاید ملاحظات شخصی دارند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
    کز بی خرد ملولم و انسانم ارزوست

    گفتند يافت مي نشود جسته ايم ما
    گفت آنک يافت مي نشود آنم آرزوست

  2. اصولگرایی یا اصلاح طلبی فرقی نداره اگر تندروی بشه همیشه منافع ملی به خطر میفته

  3. اگر فرقی ندارد،پس آدم های مصلحی که روند عادی زندگی خود را در گیرودار اصلاح، فراز ونشیب داده اند و انواع محدودیت ها ی زندان و دستگیری و بازجویی و انفرادی و خانه نشینی و حصر را برگزیده اند، چه؟!
    به به و چه چه می توانستند کنند وهمراهی نمایند با خدایگان قدرت! فرصت طلب ها را کار ندارم! همیشه بوده اند. ولی مصلحان را نه.

  4. آقای مهاجری شما خوب می دانیدکه انچه آقای حجاریان درآن مقطع به عنوان گفتمان اصلاح طلبی بیان کرد نه درواقع کپی برداری از غرب بود و نه ایده ائولوژی اصلاح طلبی .بلکه محصول ودرآمد اتاق فکراصلاح طلبان بود که به این نتیجه رسیده بودند که مقوله هایی مانند آزادی
    بیان،آزادی مطبوعات،وحقوق شهروندی وجامعه مدنی و……..در دوران قبل به آن پرداخته نشده واگر ما ان را مطرح کنیم وبا ان مانو رتبلیعاتی بدهیم نتیجه انتخابات از آن ماست .وبردند درحالی که عملا به شعارهابشان مقید نبودند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا