خاطرهی مهاجرانی از حائری شیرازی
دکتر سیدعطاءالله مهاجرانی نمایندهی اسبق مجلس و وزیر فرهنگ و ارشاد دولت خاتمی در یادداشتی در وبلاگ خود با عنوان «یادی و تک خاطره ای از آیه الله حائری شیرازی دوست نکته دان!» نوشت:
آیه الله محی الدین حايری شیرازی، در یک کلام روحانی متفاوتی بود. تفاوت در شیوه مشی و اندیشه و سلوک و سخن و زندگی…این تفاوت ها را بایست نوشت تا طلبههای جوان لحظهای درنگ کنند و بدانند، دانش و تفکر آسان به دست نمیآید. شاید بتوانم بگویم، آقای حائری قربانی سیاست شد! اگر در قم میماند و از خود یک منظومه میراث فکری برجای میگذاشت شاید نام و یاد او دستمایه و بهره و روزگار دیگری داشت. هر چه از بعد فکری و اندیشگی به ایشان نزدیک می شدم سیاست ما را از یکدگر دور می کرد. تا جایی که یک خطبه تمام نماز جمعه شیراز را به بنده اختصاص داد و با چه صلابتی نماینده شیراز را کوباند!
داستان آن خطبه چه بود؟ انتخابات مجلس خبرگان اول در ۱۹ آذر ماه ۱۳۶۱ در استان فارس برگزار می شد. جامعه مدرسین قم برای استان فارس نامزدهایی انتخاب کردند. آیه الله مکارم شیرازی و سید منیرالدین حسینی برادر خانم آقای حائری و نیز شخص آیه الله حائری امام جمعه وقت شیراز از زمره نامزدها بودند. ما نمایندگان استان فارس در مجلس شورای اسلامی هم فعال شدیم و فهرست دیگری را منتشر کردیم. در فهرست نمایندگان شیراز و استان فارس افزون بر نام آقای حائری نامهای آقایان سید علی محمد دستغیب و سید علی اصغر دستغیب و ایمانی امام جمعه کازرون آمده بود. وقتی نتیجه انتخابات اعلام شد، فهرست نمایندگان برنده شد! کربلا شد!
مرحوم خزعلی همان هفته بعد از اعلام نتایج به استان فارس آمد و در سخنرانیهای خود در فسا و جهرم و شیراز از انتخابات خبرگان فارس انتقاد کرد. اصلا من خودم در مسجد حضور داشتم. آقای خزعلی گفت: «مردم شیراز! وقتی نام منتخبین شما روی میز شورای نگهبان آمد شورا خندهشان گرفت!». اتفاقا برادران دستغیب هم در مجلس حضور داشتند. به پایگاه نیروی هوایی زنگ زدم که آیا هواپیمایی برای تهران امروز و یا امشب دارند؟ گفتند بله یک هواپیمای سی ۱۳۰ به تهران می رود. با همان هواپیما به تهران رفتم و دیر وقت شب به مجلس رسیدم. برای نطق پیش از دستور روز پنجشنبه وقت گرفتم. در نطق پیش از دستور، از انتخابات خبرگان فارس دفاع کردم و از منتخبین تعریف و از آقای خزعلی هم به صراحت و با شور جوانی! انتقاد کردم. گفتم شایسته نبود ایشان با حرف پیمایی در استان فارس علیه نمایندگان استان سخن بگویند. صبح جمعه هم با علی آقا محمدی نماینده همدان و عضو مجمع تشخیص فعلی به شیراز برگشتم. رفتیم دفتر امام جمعه. حدود ساعت ده صبح بود. آقای حائری از اعلامیه ای سخن گفت که علیه آسید منیرالدین حسینی شیرازی پخش شده بود. رو به من کرد و چشمانش برقی زد و صدایش نازک شد و گفت: «شیوا هم نوشته شده!»
منظورش این بود که من نوشتم! البته چند سال بعد به من گفت اعلامیه کار گروه سید مهدی هاشمی بوده است. واقعا نه نوشته بودم و نه دیده بودم و نه اساسا چنان کاری کار من بود. لبخند زدم. رفتیم نماز جمعه که در مسجد وکیل برگزار می شد. اقای حائری می بایست مطابق معمول خطبه اول را اعتقادی مطرح میکرد و خطبه دوم را سیاسی. بعد از مقدمه بسیار کوتاه خطبه اول گفت: «آن نماینده ای که در نطق پیش از دستور مجلس به فقیه شورای نگهبان انتقاد می کند و…» دیدم همه همسایهها مثل استاندار و فرماندهان نظلمی و انتظامی در صف اول نماز دارند به من نگاه میکنند! تمام خطبه اول همین بود. امام جمعه هم صدایش گاه نازکتر از حد لازم میشد و یا میلرزید. عصبی بود. منهم نشسته بودم و گوش میکردم. ایشان از جایگاه که پائین آمد حسّ پنهانی به من گفت، ماجرا را تمام کن! ناگاه برخاستم و به طرفشان رفتم. ایشان را محکم در آغوش گرفتم و بوسیدم و گفتم: «بسیار خطبه خوبی خواندید!». تبسم کرد و در گوشم گفت: «آخوند باز حرفهای». گفتم: «من که آخوندم!»
نماز که تمام شد. محافظ ایشان آمد و گفت: حاج آقا دعوت کردند ناهار در خدمت ایشان باشیم! منهم در کنار آقای حائری در ماشین بنز آلبالویی امام جمعه نشستم. خنده و احوالپرسی و شوخی. انگار نه انگار ساعتی پیش آن خطبه قاصعه خوانده شده بود. آقای حائری گفت: این بنز را میبینی. من مثل عروسی هستم که به جای شب جمعه او را ظهر جمعه میبرند، هر ظهر جمعه هم میبرند! دلم برای قم تنگ شده است.
دستم را فشار داد.
رحمت الله علیه، با درگذشت ایشان یکی که مثل دیگران نبود از میان ما رفت…
انتهای پیام
برای روح مرحوم حائری، آرامش ابدی و عنایت خداوندی را خواستارم.
جناب سیّد.م. ، بنظرم برعکس است، عنايت خداوندي و بعد آرامش ابدي.
از خاطرات دیگر دستو ر تخریب سر ستو ن تخت جمشید در میدان ولیعصر شیراز – نابودی باغات قصردشت شیراز با طرح غیر کارشناسی فلاحت در فراقت و همچنین گسنرش زمین خواری به واسطه این طرح ایشان سلطان تغییر کاربری بودند.و …..