تحلیلگر بیبیسی یا مسوول ویژهنامهی نهدی
انصاف نیوز، علی اصغر شفیعیان: پریروز در توییتر ادعایی را دربارهی «رضا حقیقت نژاد» بر مبنای آنچه از دورهی فعالیت او در سال 89 در روزنامهی «تهران امروز» شنیده بودم و در حافظهام بود نوشتم:
«تا توی فضای #نه_دی هستیم، یادآوری کنم ادعایی که چندی پیش کردم، یعنی اینکه رضا حقیقت نژاد یک ویژه نامه به مناسبت آن روز درآورد برای پخش در نماز جمعه! بله همینی که در بیبیسی تحلیل میگوید. حسین آقای درخشان هم پیگیر واقعیت ماجراست! احتمالا دیگرانی هم».
او هم در پاسخ نوشت:
«مطهره شفیعی، همسر شفیعیان میداند پنجشنبه ۸ دیماه، ساعت ۲ در اعتراض به انتشار ویژه نامه ۹دی از سرپرستی گروه سیاسی روزنامهی تهران امروز استعفا و رفتم. آرش خوشخو، سردبیر هم زنده است. منتها حقارت که چیره شود، وقاحت بیرون می زند».
او در توییتی دیگر تاکید کرد «نکتهی جالب اینکه من خودم دربارهی این ماجرا نوشتهام، حس افشاگری چرا برداشتی؟». به پیوست آن، بخشی از یادداشتی که چند ماه پیش نوشته است را به اشتراک گذاشته که در آن نوشته بوده است:
«پنجشنبه 8 دی تلفنی گفتند بیا روزنامه، گفتم امروز قاعدتا تعطیل است. رفتم. گفتند جلسه مهم و فوری است، فردا سالروز راهپیمایی 9 دی است و از بالا دستور آمده ویژه نامهای منتشر شود با تیراژ دهها هزار نسخه. دستور از بالا احتمالا منظورشان شخص قالیباف بود. مخالفت کردم ولی گفتند دستور است و باید منتشر شود. گفتم اگر ویژه نامه منتشر شود، استعفا میدهم، گفتند جدی نشو. ویژه نامه روز جمعه 9 دی ماه 89 منتشر و در نماز جمعه تهران توزی شد و استفا دادم و نرفتم. چند بار تماس گرفتند ولی گفتم چنین قول و قرارهایی در روزنامه نبوده و نیازی نمیبینم که در چنین روزنامهای کار کنم».
خب مجبور شدم با توجه به این ادعاها و اسامی که به آنها اشاره شده، وعده بدهم که دوشنبه را بررسی کنم و امروز سه شنبه، نتیجه را منتشر کنم، چه اشتباه از من باشد و چه ادعای حافظهام تایید شود.
مطهره شفیعی، همسرم، سال 89 با رضا حقیقت نژاد در آن روزنامه همکار بود. از او پرسیدم، همانچه که روز جمعهی موردنظر در آن سال برایم تعریف کرده بود یادش بود. جمعه که به روزنامه میرود، متوجه میشود که روز پنجشنبه، یعنی روز تعطیلی تحریریه، حقیقتنژاد به روزنامه میرود و ویژه نامهی نهدی را آماده میکند. وقتی اعضای تحریریه در روز جمعه متوجه قضیه میشوند، به حقیقتنژاد معترض میشوند، اما او میگوید که برای پول این کار را کرده است!
پرسیدم که یادت هست او تا چه زمانی در روزنامه فعالیت داشت؟ گفت تا مدتها بود. این را از سه چهار نفر دیگر از اعضای وقت تحریریهی آن روزنامه که میشناسم هم پرسیدم؛ او تا نزدیک پایان آن سال بوده و بعد به همراه آرش خوشخو به روزنامهی نوپای «هفت صبح» میرود که در آن زمان در اختیار تیم اسفندیار رحیم مشایی بود.
تا اینجا، ادعای بی سند من است، یعنی استناد به خاطرهی خودم و چند نفری که شاید آنها هم اشتباه کنند. در این مدت دنبال سند قابل توجه هم بودم. اما قبل از نتیجه، به یک نقل قول دیگر از حقیقتنژاد اشاره میکنم.
چند ماه پیش، یا پارسال بود که به بهانهای در فیسبوک به یک ادعای تندروهای اصولگرا واکنش نشان داده بودم و در دفاع از مطهره خانم نوشته بودم:
«در روزنامهی تهران امروز هم جلوی تندروی آنها علیه اصلاحطلبان میایستاد، نه این که مانند «رضا حقیقت نژاد» ویژه نامهی فتنه را در روز تعطیل درآورد برای پخش در نماز جمعه. بله همین حقیقتنژاد که حالا مفسر بیبیسی است و البته با سایت «ایران وایر» همکاری دارد و چه گزارشها که علیه قالیباف منتشر نکرده در آن سایت!»
رضا حقیقت نژاد در کامنتی در این باره نوشت: «اینقدر بی شرف و پست هستی که میدونی من به خاطر انتشار این ویژه نامه از روزنامه تهران امروز استعفا دادم و آخرین روز همکاری من با این روزنامه پنج شنبه ۸ دی ۸۹ بوده ولی چنین مزخرفاتی مینویسی. روز ۸ دی ماه به من که مسوول سرویس سیاسی روزنامه بودم، زنگ زدند، رفتم آنجا و گفتم اگر این ویژه نامه در تهران امروز منتشر شود استعفا میدهم. گفتند دستور از بالاست و منتشر شد و من هم استعفا دادم و از روز جمعه ۹ دی ماه ۸۹ به روزنامه تهران امروز نرفتم. اسناد روزنامه مشخص است که چه کسانی از روز ۹ دی ۸۹ رفتهاند سر کار. همسر شما خانم مطهره شفیعی که در سرویس ما بودند، متاسفانه اندکی بیماری دارند و سردبیر روزنامه روز ۸ دی ماه به خاطر این موضوع به ایشان زنگ نزده بود و مراعات کرده بودند. حالا چون همسر شما به علت خاص روز پنج شنبه توسط سردبیر به روزنامه فراخوانده نشده شما این را کردهاید سند اصلاح طلبی؟ سایر اسناد اصلاح طلبی شما هم اینطوری هستند قطعا».
دقت کنید، او تاکید میکند که ویژه نامه را درنیاورده و آخرین روز همکاری خود با آن روزنامه را پنج شنبه ۸ دی ۸۹ اعلام میکند.
من که در آن روز آنجا نبودهام تا بتوانم ثابت کنم او ویژه نامهی نه دی را درآورده یا نه، اما اگر ادعای او که پنجشنبه 8 دی 89 آخرین روز کارش بوده رد شود، پس میتواند ثابت کند او به خاطر رد گم کنی دروغ گفته است و ویژه نامه کار خود اوست.
همکار خبرنگارم، زهرا منصوری، به کتابخانهی دانشگاه تهران رفت و آرشیو آن روزنامه را در دیماه 89 نگاهی کرد و در دو شمارهی پنجشنبه 16 دیماه 89 و دوشنبه 20 دیماه 89، نامی از حقیقتنژاد پیدا کرد.
مطلب دوشنبه 20 دیماه 89، مصاحبهی او با شخصی به نام «دکتر عطاءالله رفیعی، دبیر علمی همایش الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت» است. این مصاحبه میتواند مال گذشته باشد و الزاما مربوط به 12 روز بعد از تاریخ ادعایی قطع همکاری حقیقتنژاد نیست، شاید قدیمی باشد.
اما در شمارهی پنجشنبه 16 دیماه 89، یعنی یک هفته بعد از پنجشنبهی مورد ادعا، یک یادداشت از او منتشر شده است با تیتر «هوشمندی یا توهم» و زیرعنوان «نقدی بر تحلیلی دربارهی رحیم مشایی، امر سیاسی و زندگی روزمره». امضای آن هم این است: «رضا حقیقتنژاد، تهران امروز».
این یادداشت دیگر نمیتواند از قبل مانده باشد؛ چون حقیقتنژاد در ابتدای آن نوشت است:
«این نوشته، در واقع نقدی است که با هدف طرح پرسشهایی پیرامون تحلیلی که روز سه شنبهی هفتهی جاری [14 دیماه] در روزنامهی تهران امروز دربارهی روش و اهداف سیاست ورزی رحیم مشایی با تیتر «امر سیاسی و زندگی روزمره»، به قلم آقای محمد عزیزی منتشر شد، نوشته شده است …».
متاسفانه ریا و تظاهر در جامعهی ایرانی فراگیر است، این روزنامهنگار هم که حالا در آن سوی آبها برای امرار معاش مجبور به نمایشی جدید شده است، به همین مشکل مبتلاست.
بهانهی طرح این ماجرا که مربوط به چندین سال پیش است، تخته شدن دکان امروز این شخص نبود، کاری به او نداشتم؛ بلکه بهانهاش این بود که یکی دو ماه پیش، در پروندهی اتهامی کسی، چت خصوصی او با حقیقتنژاد دیده شد. در پرینت آن چت، یک طرف نام آن شخص بود و طرف دیگر «me» که حقیقتنژاد باشد. یعنی دو احتمال وجود دارد، یا ایمیل حقیقتنژاد را هک کردهاند و پرینت این چت را در پرونده گذاشتهاند، و یا خود او پیشکش کرده است!
انتهای پیام
اقای شفیعیان شما تکلیف خودتو با جناحی که ازش حمایت میکنی و مردم روشن کن، ببین کدوم طرف قراره بایستی.لازم نیست برای تخریب رسانه های منتقد خارج از دایره اصلاح طلبی انقدر دست و پا بزنی
غربگداها افتادن به جون هم،،،البته ۹دی مایه افتخار وطن دوستان ایرانی و مایه کفرگویی وطن فروشانه
با سلام.این رضا حقیقت نژاد یه بچه روستایی ساده بود که گول یه سری ادمارو خورده و الان اون ور آب داره خاک میکنه تو سر خودش.ادمی که باباش حاجی باشه اونور آب داره چه غلطی میکنه.بچه راه توبه بازه .توبه کن و برگرد وطنت اخه این چرت و پرتا چیه تحویل مردم میدی.خودتو گم کردی خب توبه کن و برگرد به وطنت.ارزششو داره این کارا که از خانوادت دور باشی اخه بخاطر چی